چرا هر کس باید در این شرایط دو تخصص کار داشته باشد؟
اصلا شاید خودِ شما خوانندهی محترمِ این مقاله دوست داشته باشید کاری کاملا متفاوت با حرفهی فعلیتان انجام بدهید. فارغ از اینکه این سبک از زندگی را میپسندید یا خیر، میخواهیم با ارائهی دلایلی به شما بگوییم داشتن حداقل دو تخصص کار، چقدر میتواند به نفعتان تمام شود. پس لطف بفرمایید و با ما همراه باشید.
در ظاهر، احتمال موفقیت افراد در شغلی کاملا متفاوت با حرفهی قبلیشان، کم به نظر میرسد و گویی هزینهی زیادی برای این تغییر باید پرداخت بشود. پس چه باید کرد؟ یک راه حل وجود دارد؛ به جای اینکه شغل قبلی خود را رها کنید، سعی کنید هردو حرفه را دنبال کنید و حداقل دو تخصص کارداشته باشید. با این روش میتوانید به موفقیتهایی در هردو زمینهی شغلی دست پیدا کنید.
در ادامه، با مزایای داشتن تخصص کار مختلف از زبان کابیر سِگَل، نویسنده، آهنگساز و تهیهکننده، آشنا میشوید.
1. توسعه مهارتها و تخصص کار
من علاقهی زیادی به تهیه کنندگی در زمینهی موسیقی دارم و فعالیتهای مختلفی که انجام میدهم، در پیشبرد یکدیگر به هم کمک میکنند. در شروع کار بهخاطر اینکه هیچ تجربهای نداشتم، کسی تمایل نداشت با من همکاری کند، اما به دلیل علاقه به موسیقی و کسب تجربه در این حیطه، آستینها را بالا زدم و تلاش کردم. شغل قبلی من سرمایهی لازم برای تهیهکنندگی موسیقی را فراهم نمیکرد، اما مهارتهای لازم برای تهیه کنندگی را در اختیار من میگذاشت. یک تهیهکنندهی خوب باید بتواند چشمانداز درستی ارائه کند، نیروهای مناسبی استخدام کند، زمان بندی صحیحی داشته باشد، از عهدهی تامین مالی برآید و محصول مناسبی ارائه کند.
بعد از کسب جوایز مختلف و مهمی چون جایزهی گِرَمی (بزرگترین جایزهی دنیای موسیقی و همارز جایزهی اُسکار در سینما)، افراد زیادی تمایل دارند با من همکاری کنند. اما خودم هنوز به دنبال کسب درآمد از این طریق نیستم و فکر میکنم تولید و ارائهی موسیقی بهاندازهی کافی از نظر روحی من را اغنا میکند.
من از ارباب رجوعان شرکت دعوت میکنم به جلسات ضبط موسیقیام بیایند و این حضور معمولا برای آنها خیلی جذاب است، زیرا آنها مشاغلی معمولی دارند و از حجم بالای لذت در چنین جلساتی بسیار بهوجد میآیند. این خوشحالی برای من بسیار با ارزش است.
2. تخصص کار و پیدا کردن دوستان مختلف
وقتی در وال استریت فعالیت میکردم، حلقهی دوستانم متمرکز بر افرادی بود که در بخش خدمات مالی مشغول به فعالیت بودند. همهی دوستان من بانکدار، تاجر، تحلیلگر اقتصادی، اقتصاددان و … بودند و رویکرد مشترکی به قضایا داشتند. این اجماع و شباهت در آرا، گاهی باعث میشد تا اربابرجوعان از مشاوره و تحلیلی که به آنها ارائه میدادم، چندان راضی نباشند.
مثلا یکی از مراجعین من تمایل داشت بداند که شهروندان چینی دربارهی چه چیزهایی با یکدیگر صحبت میکنند. او را به یکی از دوستانم که در این زمینه اطلاعات کافی داشت، معرفی کردم. این داستان به نفع همهی ما بود. من در کارم موفق ظاهر شدم، ارباب رجوعم به ایدهی مورد نظرش دست یافت و دوستم نیز مخاطب و مشترک تازهای پیدا کرد.
با معرفی آشنایان خود به یکدیگر، میتوانید افرادی را که در شرایط معمولی با هم ملاقات نمیکنند، با یکدیگر آشنا کنید.
3. تخصص کار و کشف خلاقیتهای واقعی
وقتی تخصص کار مختلفی داشته باشید، متوجه خواهید شد که ایدههای مختلف چگونه با هم در تعامل هستند و از آن مهمتر، چگونه باید با هم تعامل داشته باشند. استیو جابز بهعنوان الگویی درخشان در فعالیتهای بینرشتهای و متنوع گفته است:
«حاصل درهم آمیختن هنرهای آزاد و علوم انسانی با فناوری، چیزی است که قلبهای ما را تسخیر کرده است.»
وقتی طوفان کاترینا در آمریکا رخ داد، بسیاری از نوازندگان موسیقی نیواورلئان را ترک کردند و در تلاش بودند تا مبلغی برای نوازندگان خسارت دیده جمعآوری کنند. در آن زمان من میتوانستم سازمان خیریهای برای جمعآوری اعانههای مردمی تأسیس کنم، اما این کار را نکردم و در عوض، راهکار بادوامتری اجرا کردم. طبق برنامهای که تدارک دیده بودم، افراد برای استخدام گروههای موسیقی برای برنامههای خود، باید از طریق سایت من اقدام به رزرو و نامنویسی میکردند و در هربار ثبتنام و رزرو باید مبلغی را به عنوان انعام پرداخت میکردند. این کار باعث میشد تا گروههای موسیقی مخاطبان خود را پیدا کنند و ضمنا اعانهای نیز برای کمک به خسارتدیدگان جمعآوری بشود. بعدا بهعلت سابقهکارم در بانک، توانستم مؤسسهی خیریهای در ادغام با یک مؤسسهی دیگر راهاندازی کنم.
وقتی کنجکاویهای خود را دنبال میکنید، به حرفهی جدید خود خلاقیت اضافه خواهید کرد و نتایج بهتری کسب میکنید. داشتن تخصص کار مختلف باعث میشود در امور مختلف مهارت کسب کنید و این مهارتها به پیشبرد بهتر یکدیگر کمک میکنند.
منبع : hbr