بهترین سن ازدواج چه سنی است؟
سن ازدواج در ایران نیز دچار تغییر و تحولاتی شده است. سن ازدواج قانونی در ایران 13 سال برای دختران و 15 سال برای پسران است اما آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد در حال حاضر سن ازدواج در مردان به بالای 35 سال و در دختران به بالای 30 سال رسیده است.
در آمار مربوط به 1394 در ایران بیشترین ازدواجها یعنی حدود 84 درصد ازدواجها برای مردان در سنین 20 تا 34 سالگی و حدود 79 درصد برای زناندر سنین 15 تا 29 سالگی ثبت شده است.
برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شدهایم که میخوانید.
سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، میتوان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشمپوشی کرد؟
از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع میشود. بلوغ روانی، عنوانی است که روانپزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام میبرند.
از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته میشود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدانها به حداقل کفایت میکنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روانپزشکان و اصولا مکاتب روانشناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی بهدست آورد.
سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.
سوال: خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی بهدست میآید؟
بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن 20 سالگی زمینههای فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانمها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند میخورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد.
در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده میشود. جامعهای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن ازدواج را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده قرار نمیدهیم.
البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خردهگیری و سختگیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دورههای تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمد داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمیکنیم.
صحبت ما در مورد حداقلهاست. اگر فرد بتواند به توانمندیهای شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، میتواند ازدواج کند که این اتفاق میتواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سالهای بعدی موکول شود.
سوال: آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟
ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمیشود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانوادهشان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانوادهای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانوادههایی که ازدواج والدین بر پایه اصول و سن ازدواج و انتخابشان برنامهریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندانشان فراهم کردهاند.
سوال: پس با توجه به گفتههای شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟
بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقلهایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که میخواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیدهاند یا خیر.
سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟
ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب میدانیم. در این صورت میتوانیم بگوییم که زمینهها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن ازدواج شروع میشود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندیها، مهارتها، حرفه و تحصیلات.
اگر خانمی از همسرش بزرگتر بود چطور؟
این مساله هم اگر بهصورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاورههای لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و میتوان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.
سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچهدار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچهدار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج میکنند نباید برای بچهدار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست.
شروع زندگی مستلزم زمانهایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل میشود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوبترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندانشان ایجاد میشود.
به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچهدار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.
بهترین سن ازدواج در آمریکا
نرخ ازدواج در امریکا بهطور کلی در تمام سنین پایین است. تنها 51 درصد از جامعه امریکا متأهل هستند، در حالی که در 1960 این نرخ 72 درصد بوده است.
بهترین سن ازدواج چه زمانی است؟
1. سن ازدواج در 22 تا 25 سالگی
احتمالا در این سن تحصیلات دانشگاهیتان را به پایان رساندهاید و به دنبال شغل هستید. در این مرحله احتمالا به دنبال ازدواج با همکلاسیتان هستید.
مزایا:
هر دوی شما جوان هستید. از این رو امکان رشد، تغییر، و حرکت در یک مسیر مشترک برایتان وجود دارد. اگر تصمیم به بچهدار شدن داشته باشید، والدین جوانی خواهید بود و اختلاف سنیتان با فرزندانتان زیاد نیست. همچنین به اندازهی کافی برای بزرگتر کردن خانوادهتان و بهدنیا آوردن فرزندان بیشتر زمان دارید. وقتی فرزندانتان به سن دانشگاه برسند شما هنوز در دهه 40 زندگیتان هستید و فرصت و توانایی کافی برای ماجراجویی و سفر را خواهید داشت.
معایب:
وقتی زیر 25 سال باشید، ممکن است خودتان را بهخوبی نشناسید، بهویژه وقتی پای این موضوع به میان بیاید که میخواهید با زندگیتان چه کنید و به چه چیزی باور دارید. پس از عبور از 25 سالگی ارزشهای افراد تا حدودی تغییر میکنند.
2. سن ازدواج در 25 تا 30 سالگی
این روزهای طلایی همان زمانی است که به ماهیت و شخصیت خودتان پی میبرید. متوجه میشوید در نهایت میخواهید چه کاری انجام دهید.
مزایا:
احتمال بیشتری دارد با فردی آشنا شوید که ارزشهای مشابهی با یکدیگر داشته باشید. همچنین، زمان کافی در اختیار دارید تا با دوستان محردتان وقت بکذرانید، سفر کنید، و ساعتهای طولانی را به کار کردن اختصاص دهید.
معایب:
بر اساس یک مطالعهی آنلاین صورت گرفته در این زمینه، توان درآمدزایی بانوان پس از 30 سالگی افزایش مییابد، ولی اگر در 30 سالگی ازدواج کنید، بچهدار شدن و تربیت فرزند مانعی بر سر راه درآمدزاییتان است.
3. سن ازدواج در 30 تا 35 سالگی
30 سالگی برای زنان مرحلهی دوم بیست سالگیشان است و فرصتهای جدیدی سر راهشان قرار میگیرد. هم از لحاظ شغلی و هم از لحاظ مالی به ثبات میرسند.
مزایا:
در این سن نه تنها به خودشناسی رسیدهاید و هدفتان از زندگی را مشخص کردهاید، بلکه حس خوبی نسبت به پیدا کردن یک شریک عاطفی خواهید داشت. دوام زندگیها پس از این سن بیشتر است و نرخ طلاق پایینتر است.
معایب:
برخلاف باور عامه مردم، باروری زنان از 28 سالگی کم میشود. نرخ ناباروری زنان در 30-34 سالگی 8-15 درصد افزایش مییابد، ولی خبر خوب این است که اگر در باردار شدن پشتکار داشته باشید برای این کار زمان دارید.
4. سن ازدواج در 35 تا 40 سالگی
برخی بانوان برای تصمیم گرفتن به ازدواج به زمان بیشتری نیاز دارند. این دسته از بانوان زمانی تصمیم به ازدواج میگیرند که چند شغل را امتحان کرده باشند، به چند سفر خارجی رفته باشند و در این مسیر با زندگی و اهدافشان بیشتر آشنا شوند. آنها میخواهند با مردان بیشتری آشنا شوند و بررسی کنند چه کسانی را نمیخواهند، یا نمیتوانند، بهعنوان شریک زندگی انتخاب کنند.
مزایا:
در این سن، احتمالا اولین ازدواج، آخرین ازدواج شما است. خوب، به خاطر داشته باشید، وقتی تا بدینجا برای ازدواج صبر کردهاید، این حق شما است که هر نوع مراسمی را که دوست دارید تجربه کنید. والدین شما آنقدر از انتخاب شریک زندگیتان خوشحال هستند که به هزینههای مراسم یا فهرست میهمانان، توجهی نمیکنند.
معایب:
مشکلی که در اینحا وجود دارد این است که احتمال ناباروری 15-32 درصد افزایش مییابد. شما در این سن تنها 33 درصد شانس باردار شدن دارید.
5. سن ازدواج پس از 40 سالگی
در میانسالی، قطعا به بانویی مستقل تبدیل شدهاید که از درخشیدن در حرفهتان لذت میبرید و دایره دوستان خوبی دارید که شما را از لحاظ عاطفی حمایت میکنند. دوباره دایره انتخابهایتان افزایش مییابد زیرا مردان مطلقه، بیوه و پدران تنها نیز به دایره انتخابهایتان اضافه میشوند.
مزایا:
شما در این سن تجربیاتی که میخواستید به دست آوردهاید، به مکانهایی که میخواستید سفر کردهاید و از نردبان موفقیت بالا رفتهاید و به ثبات رسیدهاید. پس، دیگر حسرت بخشهای کشف نشدهی زندگیتان را نمیخورید.
معایب:
اگر هنوز هم به بچهدار شدن علاقه داشته باشید، احتمالا به کمک یک متخصص نیاز خواهید داشت، ولی از لحاظ روحی و مالی توانایی فائق آمدن بر این چالش را دارید.