عزتى کسب مىی کند از برکت دریاى نعمت های  اوست

عزت نفس در اسلام


قرآن کریم از نفس به عنوان بزرگترین سرمایه آدمی یاد می کند و نفس را آنقدر ارزشمند می داند که اگر معامله ای صورت گیرد, جز با پروردگار عالم این معامله نیست. به عبارت دیگر, نفس آنقدر پربهاست که نمی تواند مورد معامله قرار گیرد مگر در برابر خلاق جهان یعنی دادن نفس و گرفتن چنانکه امام صادق (ع) می فرماید: "انا من بالنفس النفسیهٔ البها" (بهای نفس گرانبها را پروردگارش قرار می دهم)

1- عزت نفس در قران
در چند جای قرآن تصریح شده که تمام عزت نزد خداوند است: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (نساء، 139؛ یونس، 65؛ فاطر، 10) لذا اگر کسی به دنبال کسب عزت باشد راهی ندارد مگر این که خداوند آن را به او عطافرماید؛ و در راستای ایمان و اطاعت از خداوند است که انسان دارای عزت می شود.
در حدیثى پیامبر (ص) فرمودند: "ان ربکم یقول کل یوم: أنا العزیز، فمن أراد عز الدارین فلیطع العزیز": پروردگار شما همه روز مى‏گوید: منم عزیز؛ و هر کس عزت دو جهان خواهد باید اطاعت عزیزکند. (تفسیر نور الثقلین، ج‏4، ص 352)

عزت نفس در اسلام
 


اگر مى‏بینیم در بعضى از آیات قرآن "عزت" را علاوه بر خداوند، براى پیامبر(ص) و مؤمنان قرار مى‏دهد "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ" (منافقون، 8) به خاطر آن است که آنها نیز از پرتو عزت پروردگار کسب عزت کرده ‏اند، و در مسیر طاعت او گام بر می ‏دارند.

ضمنا مؤمن اجازه ندارد عزت نفس خود را جریحه دار نموده و خود را ذلیل و خوار کند. در روایت آمده: خداوند همه کارهاى مؤمن را به او واگذار کرده‏ جز این که به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمى‏بینى خداوند در این باره فرموده: عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است. سزاوار است مؤمن همیشه عزیز باشد، و ذلیل نباشد. (نورالثقلین جلد 5 صفحه 336)

در روایتی از امام حسن(ع) آمده: "و اذا اردت عزا بلا عشیرة، و هیبة بلا سلطان، فاخرج من ذل معصیة اللَّه الى عز طاعة اللَّه"؛ هر گاه بخواهى بدون داشتن قبیله، عزیز باشى، و بدون قدرت حکومت، هیبت داشته باشى، از سایه ذلت معصیت خدا بدر آى و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر! ("بحار الانوار" جلد 44، صفحه 139)



2- توصیه های امام صادق (ع) درمورد عزت نفس و سختی های زندگی

مفضّل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود ،فقر وتنگ دستی ، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی اورا آزار می داد،درمحضر امام صادق (ع)لب به شکایت گشود وبیچارگی های خود را موبه موتشریح کرد "فلان مبلغ قرض دارم،فلان مشکل دارم ،متحیّرم چه کنم و...."خلاصه در آخر کلامش از امام  صادق(ع) در خواست دعا کرد . امام  (ع)به کنیزش دستور دادند یک کیسه اشرافی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند ،بعد این کیسه را در اختیارمفضّل قرار می دهد،مفضّل رو به امام(ع) خطاب کرده می گوید: "آقا مقصودم آنچه در حضور شما گفتم دعا بود."

حضرت می فرمایند :"بسیار خوب دعا هم می کنم ،امّا این را بدان؛ هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای وازروزگار شکست یافته ای،در نظر ها کوچک می شوی وشخصیّت واحترامت از میان می رود.(شهید مطهری،داستان راستان ص17 .و  رحمتی ،محمد،گنجینه معارف ج1ص112)


3- عزت نفس در نهج البلاغه

در ضمن خطابه ای که امام علی علیه السلام به اصحابشان می فرمایند، آمده است: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکُمْ مَقْهورینَ وَالْحَیاةُ فی مَوْتِکُمْ قاهِرینَ؛[4] مردن این است که بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید وزندگی این است که بمیرید ولی پیروز باشید.

در این سخن امام مسئله عزت نفس و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد که اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست که تن انسان روی زمین حرکت کند یا نکند و اگر نباشد حرکتکردن روی زمین حیات نیست.

همچنین جمله دوم از حِکَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن کسی که طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد کرده است.

شهید مطهری در مورد این حکمت می گویند: اینجا طمع به این جهت محکوم شده است که انسان را خوار می کند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذکر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعامکروه است که انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هر کس که رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می کند.

و در حکمت 396 آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛[5] مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.

این داستان، حدیث است که حضرت امیر از جلو دکان قصابی می گذشتند. قصاب گفت: گوشتهای خوبی آورده ام. حضرت فرمودند: الآن پول ندارم که بخرم. گفت: من صبر می کنم. حضرت فرمودند:من به شکمم می گویم که صبر کند.

 

مشاهده لینک pdf مقاله:عزت نفس از دیدگاه اسلام

مطالب مرتبط