https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF-

بخوانید تا ببینید که چگونه می‌توانید به راحتی افزایش درآمد داشته باشید.

افزایش درآمد با 8 راهکاری که جیب‌تان را پر پول می‌کند

 

 

افزایش درآمد با 8 راهکاری که جیب‌تان را پر پول می‌کند
 

زیگ زیگلار (Zig Ziglar)، نویسنده‌ و فروشنده‌ی حرفه‌ای آمریکایی معتقد است: «همه‌ی زندگی پول نیست، اما اهمیت پول چیزی شبیه اکسیژن است.» وقتی بحث پول و افزایش درآمد می‌شود، بیشتر افراد شروع به شعار دادن می‌کنند و پای معنویت را به میان می‌کشند، البته معنویت جای خود را دارد ولی نباید موضوعات را در هم آمیخت. پس این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه می‌توانید به راحتی افزایش درآمد داشته باشید.

 


دانلود  ویدیو رایگان مرتبط : چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟


 

پول خوشبختی نمی‌آورد ولی بی‌پولی هزار و یک مشکل ایجاد می‌کند. وقتی پول کافی برای گذران زندگی نداریم، قبض آب و برق و… از یک سو، اجاره خانه از سوی دیگر و هزار و یک خرج دیگر کمرمان را خم می‌کند… بله پول و درآمد بخش مهمی از زندگی است. باید شعار دادن را کنار بگذاریم. خیلی‌ها معتقدند پول ریشه‌ی فساد است، ثروتمندان حریص هستند، پول خوشبختی نمی‌آورد و…. همه‌ی اینها جملاتی کلیشه‌ای و تکراری هستند که با مثال‌های متعددی نقض می‌شوند. در دنیا ثروتمندان زیادی وجود دارند که با توانایی مالی خود منجر به شکوفایی استعدادها، درمان بیماری‌ها و ایجاد امکانات برای هم‌نوعان خود شده‌اند. پس پول فی‌نفسه چیز بدی نیست، بلکه رویکرد و شیوه‌ی به کار‌گیری آن، این حواشی و چهره‌ی منفی را برایش ایجاد کرده است. افزایش درآمد و ثروتمند شدن نیازمند زحمت، تلاش و فکر است. فرایند ارزشمندی که به رشد و شکوفایی استعدادهای شما در زندگی کمک می‌کند. همه‌ی ما در هر شبانه‌روز، 24 ساعت در اختیار داریم پس چگونه بعضی از افراد ثروتمند می‌شوند و روز به روز افزایش درآمد چشم‌گیرتری پیدا می‌کنند؟ تفاوت‌ها در رویکرد و نوع نگاه افراد است. در ادامه روش‌هایی برای افزایش درآمد مطرح شده است.


مقاله مرتبط : رازهای-ثروتمند-شدن 

دانلود مقاله مرتبط : علم ثروتمندی 

 مقاله مرتبط : ثروت


 

1. کارهایی را که دوست ندارید، ترک کنید

 

ترک کارهایی که دوست نداریم ، راهی برای افزایش درآمد

اگر شغل و کار شما درآمد چندانی ندارد و متناسب با آرزوها و سبک زندگی دلخواه شما نیست، آن را ترک کنید. چه چیزی شما را مجبور می‌کند کاری را انجام بدهید که برای‌تان عذاب‌آور است؟ درست است که وضعیتِ بازارِ کار چنگی به دل نمی‌زند، اما قبول کنید تلاش و آرمان در کنار هم نتیجه‌ای شگفت‌انگیز دارند. اگر به کاری که دوست دارید مشغول شوید، درآمد و موفقیت بیشتری پیدا خواهید کرد.


مقاله مرتبط :علم ثروت

2. ارزش شما به پول‌تان نیست

مسائل مالی ربطی به ارزش‌های شما ندارد. هرگز نگذارید تعداد صفرهای موجودیِ حساب بانکی‌تان دلیل شخصیت و احترام شما باشد. افزایش درآمد و ثروت، معرف و نشانه‌ی ارزش‌های شخصیتی و روحی شما نیست. در زندگی خود را به ارزش‌های محکم و مهم گره بزنید. اگر جیب‌تان خالی است، می‌تواند به دلیل شرایط یا کم‌کاری خودتان باشد، اما با کمی تلاش و پشتکار می‌توانید شرایط را بهتر کنید. در هر وضعیت اقتصادی که باشید، تنها سبک زندگی شماست که به زندگی‌تان شکل می‌دهد و این مسئله به هیچ عنوان ربطی به جیب شما ندارد.

3. فعالیت‌های درآمدزا را در اولویت قرار بدهید

وقتی که برنامه هفتگی‌تان را می‌چینید، فعالیت‌های درآمدزا و سودمند را در اولویت قرار بدهید. طبق قانون پاره‌تو، 80 درصد رخدادها از 20 درصد اتفاقات به وجود می‌آیند. به زبان ساده‌تر 80 درصد درآمد شما از 20 درصد فعالیت‌هایتان به دست می‌آید. به این 20 درصد فکر کنید. کدام فعالیت‌های اقتصادی برای شما بیشترین درآمد را تولید می‌کند؟ اگر در مسیر کاری خوبی قرار گرفته‌اید، نگذارید چیزی در افزایش درآمدتان اختلال ایجاد کند.


مقاله مرتبط : کار افرین

4. ارزش وقت را بدانید

وقت طلاست و ارزشش خیلی بیشتر از پول است. شاید بشود پولِ ازدست‌رفته را دوباره به گاوصندوق بازگرداند، اما زمان از دست رفته هیچ‌گاه باز نمی‌گردد. ارزش وقت را دست‌کم نگیرید. صبح‌ها زودتر از خواب برخیزید، زمان‌بندی دقیقی برای کارهایتان داشته باشید. وقتی برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشید چند گام از سایرین جلوتر هستید و کارهای بیشتری در طول شبانه‌روز انجام خواهید داد. کارها را از امروز به فردا نیندازید، نگویید فردا شروع می‌کنم، هنوز وقت هست و… . به خصوص در بازار رقابتی امروز فقط اگر زود بجنبید برنده خواهید بود.


مقاله مرتبط : کار افرین

5. نه گفتن را تمرین کنید

 

 

نه گفتن راهی برای افزایش درآمد

استیو جابز می‌گوید: «رمز موفقیت شرکت اپل در توانایی نه گفتن ما به موارد غیرضروری بوده است.» هنر نه گفتن را تمرین کنید. اگر می‌بینید زیاد کردن مسئولیت‌هایتان نقشی در افزایش درآمد شما ندارد، آنها را نپذیرید. روی کاری که برای‌تان افزایش درآمد به همراه دارد، سرمایه‌گذاری کنید. به موقع نه بگویید و وقت خود را تلف نکنید.

6. با ثروتمندان معاشرت کنید

رفتار ما شبیه افرادی می‌شود که با آنها معاشرت می‌کنیم. اگر با ثروتمندان بگردید، نظام فکری آنها را بهتر درک خواهید کرد. نوع نگرش آنها را یاد می‌گیرید و فرصت‌های بهتر و بیشتری برای افزایش درآمد و کار پیدا خواهید کرد. با ثروتمندان رفت و آمد کنید، نشست و برخاست داشته باشید و سعی کنید قلق‌های آنها را برای افزایش درآمد و تولید پول و ثروت یاد بگیرید.


مقاله مرتبط : چگونه پولدار شویم؟


 

7. بهانه‌گیری و دلیل‌تراشی را کنار بگذارید

به جای بهانه آوردن برای درآمد اندک‌تان و دلیل تراشی‌هایی که زمین و زمان را برای بی‌پولی شما مقصر نشان می‌دهند، فقط عمل کنید. انرژی شما با منفی‌بافی و بهانه آوردن تحلیل می‌رود. تمرکز و نیروی خود را برای رسیدن به اهداف‌تان بگذارید، عزم‌تان را جزم کنید و با تلاش پیش بروید.

8. نگاه‌تان را عوض کنید

قبول است که وضعیت اقتصادی خراب است و هزار و یک مشکل دیگر وجود دارد. اما سعی کنید نگاه‌تان را تغییر بدهید. فکر نکنید قربانی هستید. اگر بخواهید می‌توانید رهبری وضع و حال خود را به دست بگیرید. به گذشته‌ و اشتباهات قبلی‌تان فکر نکنید. آن‌قدر نوک پیکان تقصیرها را به سمت رئیس و این و آن نگیرید. کمی مهربان‌تر به دنیا نگاه کنید. لحظه‌ای که مسئولیت‌های زندگی‌تان را تمام و کمال به دست خود می‌گیرید، همان لحظه‌ای است که موفقیت را آغاز می‌کنید.


مقاله مرتبط : چگونه ثروتمند شویم؟

اختلاف میان درآمد اندک و افزایش درآمد، در عمل کردن است. مرد عمل باشید. به ثروتمند شدن فکر کنید، به افزایش درآمد بیندیشید و تلاش کنید. انرژی‌های منفی را از خود دور کنید. قطعا راهی برای پیشرفت وجود دارد. فقط باید آن را پیدا کنید. تصمیم بگیرید. برای افزایش درآمد کمی پشتکار و سختی بیشتر نیاز است. اما نتیجه‌ی آن قطعا شیرین و خواستنی خواهد بود. در هر سطح سواد و مهارتی که باشید، راهی پیش روی شما هست. به مهارت‌ها و توانایی‌هایتان فکر کنید و اگر لازم است آنها را تقویت کنید. با تلاش و در محیط فعالیت و کار قرار گرفتن، فرصت‌های بیشتری برای شما به‌وجود خواهد آمد. تنبلی و ترس را کنار بگذارید. در بیشتر موارد ترس از شروع کار مانع اصلی موفقیت است.

برای‌تان افزایش درآمد و سفره‌های پربرکت آرزومندیم.

مطالب مرتبط

دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از محصولات زیر نیز استقبال کرده اند

کتاب صوتی نگران نباشید،پول درآورید

کتاب صوتی نگران نباشید،پول درآورید

در این کتاب کاملا استثنایی، ریچارد کارلسون 100 کلید ثروتمند شدن را به شما می‌آموزد. این کتاب با تمرکز کاملا ویژه بر روی کـسب درآمد بیشتر و ثروتمند شدن، راه‌های عملی را ارائه می‌دهد که هر فردی با بکارگیری آن‌ها به راحتی می‌تواند میزان ثروت و سرمایه خویش را چندین برابر افزایش دهد و آنچه را که سالیان سال به دنبالش بوده است، بدست آورد.» به خاطر داشته باشید مسافرت یک هزار کیلومتری با قدم اول آغاز می‌شود، ببخشید و ببخشید و ببخشید، جادوی عدم وابستگی را بیاموزید، اشتیاق آرام را تجربه کنید، جادوی عدم وابستگی را بیاموزید و...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%AF%D9%86

در این نوشته قصد داریم ببینیم که ما چگونه می‌توانیم میلیاردر شویم.

چگونه میلیاردر شویم؛ 7 راهکاری که با آن می‌توانید پول پارو کنید

 

 

چگونه میلیاردر شویم؛ 7 راهکاری که با آن می‌توانید پول پارو کنید
 

در سال 1916 میلادی جان دی راکفلر، پدر صنعت نفت، به اولین میلیاردر جهان تبدیل شد. تقریبا یک قرن بعد و در سال 2015، طبق گزارش فوربز 536میلیاردر از مجموع 1826 میلیاردر در سراسر جهان، آمریکایی بودند. در حقیقت شاید این تعداد کم هم باشد. با توجه به برآوردهای مرکز آمار ولس ایکس، در سال 2014، در مجموع 2325 میلیاردر در سراسر جهان وجود داشتند که از این تعداد، 609 نفر آمریکایی بودند.

در این نوشته قصد داریم ببینیم که ما چگونه می‌توانیم میلیاردر شویم.

 


دانلود  ویدیو رایگان مرتبط : چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟

شناخت میلیاردرها از افرادی که ثروتِ صرفا قابل توجهی دارند، می‌تواند دشوار باشد؛ زیرا وقتی پای صحبت علنی درباره‌ی ثروت‌شان جلو می‌آید، بسیاری از آنها محتاط می‌شوند. برای خیلی از آنها هم افزایش ثروت هدف اصلی نبوده، بلکه این ثروت فقط محصول جانبی فعالیت‌های کسب‌وکارشان بوده است. دونالد ترامپ که غول املاک و مستغلات محسوب می‌شد و در فهرست سال 2015 میلیاردرهای فوربز مقام 405 را داشت و البته چند هفته‌ای است که مردم سراسر دنیا حداقل با چهره و تصمیمات پرسروصدایش به خوبی آشنا شده‌اند، در کتاب خود با عنوان Trump: The Art of the Deal می‌گویدپول هرگز انگیزه‌ی بزرگی برایش نبوده است، فقط راهی بوده برای محاسبه‌ی امتیازها. او می‌گوید: «هیجان واقعی، در خودِ بازی است».

بر اساس مدارک اداره‌ی آمار ایالات متحده، سال 1916، در میان حدود 102 میلیون نفر جمعیت ایالات متحده، راکفلر تنها میلیاردر بود. امروزه جمعیت این کشور 320 میلیون نفر است و به ازای هر 600 هزار نفر، یک میلیاردر دارد. با فرض اینکه تعداد میلیاردرهای آمریکایی با سرعت 6٫49 درصد به طور سالانه افزایش خواهد یافت، تا سال 2050 میلادی، بیش از 4800 میلیاردر آمریکایی وجود خواهند داشت؛ یعنی به ازای هر 91 هزار نفر، یک میلیاردر؛ آن هم با توجه به پیش‌بینی مجموع جمعیت 439 میلیون نفری برای کل ایالات متحده در آن سال.

رؤیای تبدیل شدن به میلیاردر در ایالات متحده، مانند گذشته‌ها، چندان دور از ذهن نیست. اما برای ما هم که در ایران زندگی می‌کنیم، درس‌های بسیاری در این فرایند نهفته است. از شما می‌خواهم این مقاله را تا پایان دنبال کنید.

میلیاردر کیست؟


دانلود مقاله مرتبط : علم ثروتمندی 

مقاله مرتبط : کار افرین


میلیاردر کیست و چگونه میلیاردر شویم

به بیان ساده، میلیاردر شخصی است که دارای ثروت خالص به ارزش 1 میلیارد یا بیشتر باشد. به عبارت دیگر، اگر همه‌ی دارایی‌های خود را بفروشید، همه‌ی بدهی‌ها را پرداخت کنید و پس از آن حداقل 1 میلیارد در حساب بانکی‌تان بماند، میلیاردر هستید. یک میلیارد دارایی با بدهی 500 میلیونی، شما را میلیاردر نمی‌کند، اگر چه بعید است با چنین دارایی‌ای، دیگر نگران دوران بازنشستگی باشید!

شاید درک یک میلیارد هم مانند همه‌ی اعداد بزرگ دشوار باشد. بیایید درک بهتری از این حجم پول پیدا کنیم. برای مثال، سه نفر باید 40 ساعت در هفته، آن هم یک عمر کار کنند تا بتوانند 1 میلیارد دلار را با سرعت یک اسکناس یک دلاری در هر ثانیه بشمارند. اگر آن سه نفر را در 21 سالگی استخدام کنید، آنها این کار را 44 سال بعد تمام خواهند کرد، آن هم با فرض اینکه هر روز هشت ساعت کار کنند و حتی یک روز هم مرخصی نگرفته باشند. بعد هم اسکناس‌های 1 دلاری شمارش‌شده، ساختمانی به اندازه‌ی یک زمین فوتبال به ارتفاع 2٫5 متر و وزن بیش از 1100 تُن را اشغال خواهند کرد.

از نظر قدرت خرید، یک میلیارد دلار معادل موارد زیر است:

  • 1٫53 میلیون بلیت سالانه به هر پارک بازی دیزنی، یا یک بلیت برای هر مرد، زن و کودکی که در فیلادلفیا، پنسیلوانیا زندگی می‌کنند.
  • 21900 خودروی سواری لوکس کادیلاک CTS طوری که بتوانید به مدت 60 سال، هر روز یک خودروی لوکس متفاوت سوار شوید. اگر هم آدم صرفه‌جویی باشید، خودتان و همسرتان می‌توانید هر کدام، به مدت 60 سال هر روز یک هوندا سیویک جدید بخرید!
  • بیش از 95 میلیون پیتزای مخصوص بزرگ یا 167 میلیون برگر ذغالی، به همراه سیب‌زمینی سرخ‌کرده و نوشابه‌ی رژیمی.
  • 50 هزار کرایه برای سفری 121 روزه دور دنیا روی کشتیِ ملکه الیزابت. در واقع، یک میلیارد دلار به شما و 415 نفر از دوستان و اقوام‌تان اجازه می‌دهد 40 سال در این کشتی زندگی کنید و اگر دوست دارید، مدام از این بندر به بندر دیگری بروید.

در مقابلِ برخی از میلیاردرها که غرقِ ثروت شده‌اند، کشتی تفریحی و اتومبیل‌های آخرین مدل و جت‌های خصوصی دارند و در چندین قصر در سراسر جهان زندگی می‌کنند، سایرین به طرز عجیبی صرفه‌جو هستند. وارن بافت که سومین نفر در فهرست فوربز است، همچنان در همان خانه‌ای زندگی می‌کند که 50 سال پیش در اوماهای نبراسکا به قیمت اندکی بیش از 30 هزار دلار خریده بود. دیوید گرین مؤسس و مدیر عامل هابی لابی، طبق آنچه در مصاحبه‌اش با فوربز گفته، هواپیمای خصوصی نخریده، چون لذتِ پروازهای ارزان‌قیمت را ترجیح می‌دهد.


 

اگر چه میلیاردرها آدم‌های منحصربه‌فردی هستند، اما بررسی فهرست فوربز نشان می‌دهد که تجربیات مشترکی هم دارند:

1. دستیابی به وضعیت میلیاردری زمان می‌برد

میانگین سن میلیاردرهای فوربز 63 سال است و بیش از 90 درصدشان بالای 45 سال سن دارند. البته برخی موارد استثنا برای این قانون وجود دارند، چرا که این روزها به دلیل محصولات و خدماتی که اکنون از طریق پیشرفت‌های فناورانه به وجود آمده‌اند، جوان‌ترها هم در حال پیوستن به این فهرست هستند. ایوان اشپیگل (شماره‌ی 1250 در فهرست) در سن 25 سالگی و بابی مورفی (شماره‌ی 1250 در فهرست) در سن 26 سالگی، اپ موبایل اسنپ‌چت را بنیان‌گذاری کرده و طبق گزارش سی‌ان‌ان، در فوریه‌ی 2015 پیشنهاداتی تا سقف 19 میلیارد دلار برای این اپ دریافت کردند. الیزابت هولمز (شماره‌ی 360) در سن 31 سالگی ترانوس را بنیان نهاد؛ که شرکت آزمایش خونی است که در سال 2014 میلادی 9 میلیارد دلار ارزش داشت. مارک زاکربرگ (شماره‌ی 16) هم که دیگر معرف حضور همه هست، او در 32 سالگی ثروتی بیش از 30 میلیارد دلار در قالب سهام فیس‌بوک دارد.


مقاله مرتبط : رازهای-ثروتمند-شدن 

 مقاله مرتبط : ثروت


2. تحصیلات مهم است، اما ضروری نیست

تقریبا دوسومِ میلیاردرهای فهرست فوربز، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی هستند، بالاترین درصدشان مدرک مهندسی دارند و مدرک بازرگانی هم در جایگاه دوم است. از میان 400 میلیاردر برتر در ایالات متحده، 29 نفر دارای مدارک کارشناسی ارشد و 21 نفر دکترا هستند. اما بیش از 30 درصد از ثروتمندترین‌های فهرست فوربز، مدرک دانشگاهی ندارند. بیل گیتس (شماره یک در این فهرست) و مارک زاگربرگ، هر دو تحصیل در دانشگاه هاروارد را رها کردند. مایکل دل (شرکت دل، دانشگاه تگزاس در آستین)، استیو جابز (اپل، کالج رید)، و لری الیسون (شرکت اوراکل، دانشگاه شیکاگو) نیز هر کدام به دلیلی، موفق نشدند تحصیلات دانشگاهی را با موفقیت پشت سر بگذارند.

3. خانواده‌ی پولدار کمک می‌کند، اما خیلی هم مهم نیست

60 درصد از افرادِ این فهرست، خودشان ثروت‌شان را به دست آورده‌اند، از جمله گیتس، بافت و الیسون، که خانواده‌هایشان از طبقه‌ی متوسط جامعه بودند. حدود یک‌چهارم ثروت خانوادگی را به ارث بردند و البته آن را فوق‌العاده بیشتر کردند؛ از جمله‌ی آنها کارلوس اسلیم (شماره‌ی 2) که به نام «وارن بافت مکزیک» هم شناخته می‌شود، برادران کوک (شماره‌ی 6)، اعضای خانواده‌ی مارس (شماره‌ی 22) و ابیگیل جانسون (شماره‌ی 85) را می‌توان نام برد. حدود 15 درصد میلیاردرها هم تنها از ارث به ثروت رسیده‌اند؛ برای مثال ورثه‌ی سام والتون که در فهرست فوربز در جایگاه شماره‌ی 6 قرار دارند: کریستی، الیس، جیم، رابسون والتون، نانسی والتون لوری و ان والتون کریونکه.

4. ازدواج برای میلیاردرها، ترکیبی است از همه چیز

تقریبا دوسوم فهرست فوربز در حال حاضر متأهل هستند و برخی هم چندین بار ازدواج کرده‌اند (لری الیسون چهار بار، رونالد پرلمن پنج بار). ظاهرا زندگی با میلیاردرها یا کسانی که ثروت فوق‌العاده‌ای دارند، چندان آسان نیست. جاستین ماسک، همسر سابق ایلان ماسک (شماره‌ی 100 فهرست) کسانی که به موفقیت‌های خارق‌العاده‌ای می‌رسند (مانند همسر سابقش) را «عجیب و غریب و ناجور» توصیف می‌کند. او می‌گوید: «آنها نارساخوانی، اوتیسم و اختلال کم‌توجهی دارند. آدم‌های ناراحتی هستند، دیگران را عصبانی می‌کنند، مدام بحث و جدل می‌کنند، دردسر درست می‌کنند، دیگران را تحقیر می‌کنند». اما در همین حال، بیل گیتس 21 سال است که زندگی مشترکش با ملیندا گیتس را حفظ کرده است، کارلوس اسلیم (شماره‌ی 2) و بافت به ترتیب در سن 32 و 52 سالگی همسرشان را از دست دادند. جف بزوس مؤسس آمازون (شماره‌ی 15) و مایکل دل (شماره 47) هر دو بیش از 20 سال متأهل بودند. اریک اشمیتِ گوگل (شماره‌ی 137) بیش از 30 سال و فیل نایتِ شرکت نایک (شماره‌ی 35) بیش از 50 سال متأهل بودند.

5. مشاغل بخش فناوری، امور مالی یا املاک و مستغلات می‌توانند سود زیادی به همراه داشته باشند

منبع ثروت بسیاری از میلیاردرها توسعه‌ی تکنولوژی و حرکت در جهت جریان از طریق عرضه‌ی عمومی شرکت‌شان بوده است. برای مثال، مایکروسافت (گیتس، پل آلن و استیو بالمر)، گوگل (لری پیج، سرگئی برین و اریک اشمیت)، آمازون (بزوس) و فیس‌بوک (زاکربرگ) شرکت‌هایی هستند که تنها با استفاده از فناوری جدید امکان‌پذیر شدند. سایر میلیاردرها به طور مستقیم در بازار مالی مشارکت کرده و سرمایه‌گذاران عمده را اهرمی برای دستاوردهای فوق‌العاده‌ی خودشان می‌کنند. شاید وارن بافت معروف‌ترین سرمایه‌گذار وال استریت باشد، اما مدیران صندوق‌های تأمینی مانند جرج سوروس (شماره‌ی 29)، ری دالیو (شماره‌ی 60) و جیمز سیمونز (شماره‌ی 67) کارگزاران 20 درصد از میلیاردرهایی هستند که وال استریت را خانه‌ی خود می‌دانند. گروه سوم، یعنی ابرقدرت‌های حیطه‌ی املاک و مستغلات، ثروت خود را با مالکیت و توسعه‌ی املاک به دست آورده‌اند، آنچه بسیاری آن را سیستم اهرم کلاسیک پیش‌پرداخت حداقلی و وام کلان می‌دانند. این گروه شامل دونالد برن (شماره‌ی 64)، دونالد ترامپ (شماره‌ی 405)، جف ساتن (شماره‌ی 557) و دیوید والنتاس (شماره‌ی 1054) هستند.


مقاله مرتبط : علم ثروت

چگونه میلیاردر شویم

 

چگونه میلیاردر شویم

رسیدن به جایگاه میلیاردرها، فقط به کار سخت و اراده مربوط نمی‌شود، اگر چه اینها مواد لازم هستند، ولی کافی نیستند. همان‌طور که جاستین ماسک می‌گوید: «افراد بسیاری به شدت کار می‌کنند، ولی به خاطر بدشانسی، محیط نامناسب، شرایط بد و عوامل دیگری که تقصیر خودشان هم نیست، در نهایت فقط برای بقا مبارزه می‌کنند. عزم و کار سخت ضروری هستند، اما حداقل الزامات هستند.»

در حالی‌که بسیاری از افراد فوق‌العاده ثروتمند، به ویژه کسانی که خودشان ثروت‌شان را به دست آورده‌اند، با نظرات خانم ماسک درباره‌ی کار سخت موافق هستند، اما توصیه می‌کنند همه‌ی میلیاردرهای مشتاق، کارهای زیر را انجام دهند:

1. به صدای درون خود گوش بدهید

جاویژه‌ی مخصوص خود را بیابید. تلاش نکنید آنچه را که سایرین انجام داده‌اند، کپی کنید. بر روی کشف آن چیزهایی تمرکز کنید که جهان می‌خواهد و نیاز دارد.

برای مثال، طبق گزارش فوربز، مرد جوانی که در سال 2008 تلاش می‌کرد در پاریس تاکسی پیدا کند و در نهایت هم موفق به این کار نشد، چند وقت بعد اوبر را تأسیس کرد و اپ موبایلی را توسعه داد که مسافران شهری را به رانندگان تاکسی اقتصادی اشتراک‌گذاری متصل می‌کند. این اپ در سال 2010 در سان‌فرانسیسکو راه‌اندازی شد و در حال حاضر در کشورهای مختلف در سراسر جهان در دسترس است. دو بنیانگذار اوبر، یعنی تراویس کالانیک و گرت کمپ که در فهرست فوربز جایگاه 283 را در اختیار داشتند، هر یک دارای ارزش خالص تقریبی 5٫3 میلیارد دلار هستند.

به نقل از فوربز، دو دانشجوی ام‌آی‌تی، درو هیوستون و آرش فردوسی در سال 2007 سرویس میزبانی از فایلی بنیان گذاشتند، آن هم به این خاطر که مدام فلش درایوهای خود را فراموش می‌کردند! سرویس آنها با نام دراپ‌باکس، اشتراک‌گذاری فایل را آسان‌تر و در عین حال امن‌تر کرد. دراپ‌باکس که همچنان شرکتی خصوصی است، دارای ارزش بیش از 10 میلیارد دلار است. درو هیوستون (شماره‌ی 1533) مدیرعامل این شرکت، دارای ارزش خالص برآورد‌شده‌ی 1٫21 میلیارد دلار است. ایده‌هایی را دنبال کنید که مجذوب‌کننده هستند و شما را وادار کنند هنگام سختی شرایط، هم‌چنان به پیشروی ادامه دهید.

2. رؤیاهای بزرگ داشته باشید

چه چیزی می‌توانید به جهان ارائه دهید که منحصربه‌فرد و مفید باشد و بتواند زندگی‌ها را تغییر بدهد و کسب‌وکارهای جدید ایجاد کند؟ هیچ میلیاردری برای موفقیتی متوسط شرکتش را راه‌اندازی نکرده است.

بیل گیتس در سن 19 سالگی، یکی از اولین افرادی بود که متوجه شد اگر عملکرد کامپیوترهای شخصی آن‌قدر ساده شوند که همه بتوانند از آنها استفاده کنند، این دستگاه‌ها می‌توانند در کسب‌وکار، آموزش، ارتباطات و سرگرمی انقلابی به پا کنند. این دیدگاه منجر به تأسیس مایکروسافت شد. جف بزوس، بنیانگذار آمازون، آینده‌ای را پیش‌بینی کرد که در آن خرده‌فروشان مجازی می‌توانند با هزینه‌ی پایین‌تر، انتخاب‌های بیشتر و خدمات مشتری بهتری جایگزین عملیات واقعی کنند. میلیاردرها در تشخیص آنچه می‌تواند انجام شود ماهر بوده و آن را به حقیقت تبدیل می‌کنند.

3. به موفقیت کاملا متعهد باشید

علاقه‌مندی را فراموش کنید، موفقیت یعنی شور و شعف. مارک کیوبن (شماره‌ی 603) که در اوایل دهه‌ی سوم زندگی‌اش و پس از فروش شرکتش به یاهو میلیاردر شد توصیه می‌کند: «شرکتی تأسیس نکنید، مگر اینکه به انجام این کار بیش از حد علاقه‌مند بوده و آن را با تمام وجودتان دوست داشته باشید. اگر استراتژی خروج دارید، این شور و شعف نیست». کیوبن در حین کار روی ایده و راه‌اندازی شرکتش، نمی‌توانست با دوستانش ارتباط خوبی برقرار کند، هفت سال بدون تعطیلات سر کرد، در طول این مدت حتی یک کتاب خارج از حوزه‌ی کاری‌اش مطالعه نکرد. او می‌گوید: «کاملا متمرکز بودم».

بیل گیتس در طول دهه‌ی سوم زندگی‌اش، در حالی‌که مایکروسافت را بنا می‌کرد، هرگز یک روز هم به مرخصی نرفت. مارک زاکربرگ کارآفرینان را به حرکت سریع‌تر و «شکستن روش‌های سنتی کسب‌وکار» تشویق می‌کند.


مقاله مرتبط : رازهای-ثروتمند-شدن

4. از شکست نترسید

بدانید که جلوگیری از همه‌ی اشتباهات و مشکلات غیرممکن است، بنابراین از شکست نترسید، حتی شکست‌های تحقیرآمیز. اولین فروشگاه سام والتون در آرکانزاس ورشکسته شد. پلت‌فرم نیوتون شرکت اپل شکست بزرگی بود، اما تجربیاتی که برای این شرکت به همراه داشت، منجر به تولید آی‌پد و آی‌فون شد. کامپیوتر لیزای اپل چنان شکست بزرگی بود که جابز موقعیت خود را در این شرکت از دست داد.

جیمز دایسون (شماره‌ی 318)، مخترع انگلیسی جاروبرقی دایسون، در طول 15 سال، 5127 نمونه‌ی اولیه ساخت تا در نهایت بتواند محصول خود را به بازار عرضه کند. کارلوس اسلیم عقیده دارد که بزرگترین فرصت‌ها در شرایطی به وجود می‌آیند که دیگران از شکست می‌ترسند. او می‌گوید: «وقتی بحرانی به وجود می‌آید، همه به دنبال خروج هستند و اینجاست که ما دوست داریم وارد شویم.»


مقاله مرتبط : چگونه ثروتمند شویم؟

5. به جزئیات توجه کنید

به قول هاروی فایرستون، بنیانگذار شرکت تایر و لاستیک فایرستون، «موفقیت مجموعه‌ای از جزئیات است». استیو جابز هم‌بنیانگذار اپل و رؤیاگرای مشهور به دلیل توجهش به جزئیات شهره بود. به گفته‌ی همکارانش، هیچ جزئیاتی آن‌قدر برای جابز کوچک نبودند که آنها را نادیده بگیرد. طبق گزارش ان‌پی‌آر، جابز یک بار صبح روزی تعطیل با مدیر اجرایی گوگل تماس گرفته و توضیح می‌دهد که از رنگ لوگوی گوگل روی صفحه‌ی نمایش آی‌فون ناراضی است. در مراحل اولیه، شرکت‌ها به احتمال زیاد به دلیل نادیده گرفتن جزئیات شکست می‌خورند، نه به دلیل بی‌توجهی کارآفرین به آن تصویر بزرگی که در مقابل‌شان دارند.

6. گروه قابل اعتمادی از مشاوران و شرکا ایجاد کنید

هیچ‌کس نمی‌تواند به تنهایی میلیاردر شود. همه در این مسیر به کمک نیاز دارند. همان‌طور که بتمن، رابین را داشت، گیتس هم هنگام ساخت مایکروسافت، استیو بالمر را در کنار خود داشت. «دو استیو» (جابز و وزنیاک) هم در ابتدا اپل را با هم اداره می‌کردند. وارن بافت از سال 1975 با چارلی مانگر (شماره‌ی 1553 در فهرست) کار کرد.

همراه مورد اعتماد می‌تواند از شما پشتیبانی کند، به عنوان عامل انتشار عقاید به شما خدمت کند و وقتی زمانش می‌رسد، از انتقاد هم ترسی ندارد. اگر رئیس قطار باشید، او برای حصول اطمینان از گم شدن یا نادیده گرفته شدن موارد لازم به عنوان دیده‌بان عمل می‌کند. او از شما محافظت می‌کند و متمرکز است.

هرگز از کار با افراد باهوش‌تر از خود، یا کسانی که ابزارهایی دارند که شما فاقد آنها هستید، هراس نداشته باشید.

7. هرگز مشتری را فراموش نکنید

برای محصولات و خدمات خود اختراع، نوآوری و سرمایه‌گذاری به خرج دهید، همیشه رضایت مشتری را به عنوان هدف شماره یک در نظر داشته باشید. جی پل گتی که مجله‌ی فوربز او را ثروتمندترین آمریکایی در سال 1957 نامید، گفته است: «فردی که به ابزارهای انجام همه‌ی کارها یا تولید همه چیز به صورت بهتر، سریع‌تر یا اقتصادی‌تر دست یابد، آینده و ثروت خود را در دست خواهد داشت».

یکی از همکاران فوربز به نام جفری دورمن اشاره کرده است که 75 درصد از میلیاردرهای سال 2015 در جهان پول خود را از طریق فروش چیزهایی که مشتریان می‌خواهند به دست آورده‌اند. او گفته که آنها موارد بهتری به مشتریان ارائه دادند و نتیجه‌ای برد-برد برای مشتری و میلیاردری به وجود آورده‌اند که محصول یا خدمات را ارائه داده است. برای اینکار بهتر است روی مهارت‌های مربوط به جلب رضایت مشتری بیشتر کار کنید.


مقاله مرتبط : چگونه پولدار شویم؟

کلام آخر

 

چگونه میلیاردر شویم و شاد باشیم

ضمن آنکه می‌دانید موفقیتِ فوق‌العاده، امکان‌پذیر است باید این موارد را هم در نظر داشته باشید:

  • ثروتِ فوق‌العاده، به طور خودکار منجر به شادی و خشنودی نمی‌شود. راسل سیمونز، هم‌‌بنیانگذار برچسب موسیقیِ دف جم، که خودش هم تقریبامیلیاردر است، می‌گوید: «اگر 15 میلیاردر بشناسم، 13 نفرشان آدم‌های شادی نیستند». به نظر می‌رسد بافت هم موافق است که پول تنها صفات اولیه‌ی افراد را نشان می‌دهد و آنها را بازسازی نمی‌کند. او می‌گوید: «اگر پیش از دستیابی به پول بی‌اخلاق بوده‌اند اکنون هم بی‌اخلاق هستند، منتها با یک میلیارد پول.» میلیاردرها و افرادی که به دنبال میلیاردر شدن هستند، اغلب خانواده و روابط خود را در تلاش برای دستیابی به این هدف قربانی می‌کنند. جاستین ماسک ادعا می‌کند که موفقیت مفرط ناشی از شخصیتِ افراطی است، و شادی کمابیش با این مسئله فاصله دارد.
  • آمارها می‌توانند گمراه‌کننده باشند. در حالی‌که به نظر می‌رسد احتمال تبدیل شدن به میلیاردر تا سال 2050 (1 نفر از هر 91 هزار نفر) بیشتر از احتمال برنده شدن در لاتاری (1 نفر از هر 175223510 نفر)، یا رئیس جمهور ایالات متحده شدن (1 نفر از هر 10 میلیون نفر) یا اصابت رعد و برق (1 نفر از هر 700 هزار نفر) باشد، اما دستیابی به این سطح از دارایی به طور مستقیم به کمیت و کیفیتِ «ایده‌های خوبی» که اجرا کرده‌اید بستگی دارد. به عبارت دیگر، موفقیت نیازمند الهام، از خود گذشتگی و کار سخت، علاوه بر شانس بسیار زیاد است.

 

مسلما شما هم دوست دارید روزی میلیاردر شوید؛ اما امروز چه قدمی برداشته‌اید که در آینده به چنان جایگاهی برسید؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/manaviyat

آیا معنویت عنصری مستقل است که می توانیم آن را با سنجاق به خودمان و سازمانمان متصل کنیم  و یا مانند یک آمپول مولتی ویتامین و یا سرم آن را به جان خودمان ویا بدنه تشکیلات تزریق کنیم؟

 

معنویت چیست؟ چگونه ایجاد می شود؟

مقاله مرتبط : معنویت درمانی

آیا معنویت قطعه ای ازیک پازل است که باید به سازمان اضافه شود و در جای خود قرار گیردویا یک حلقه مفقوده است که باید ایجاد شود تایک فرد یا سازمان کامل شود.
آیا معنویت عنصری مستقل است که می توانیم آن را با سنجاق به خودمان و سازمانمان متصل کنیم  و یا مانند یک آمپول مولتی ویتامین و یا سرم آن را به جان خودمان ویا بدنه تشکیلات تزریق کنیم؟


 

به راستی معنویت چیست ؟

 

دقت در معنی لغوی این واژه ، حقایقی را آشکار  می کند .
معنویت از ماده ((عنی یعنی، معنی)) است . یعنی آنچه که از لفظ اراده شده است 
در توضیح این نکته باید گفت :
الفاظی وضع شده اند ، (واژه هایی را تعیین کرده اند) که همه جا به کار می روند . این الفاظ ظاهر و آشکارند ولی معنی و واقعیتی دارند که غیر از این واژه هاست و آن اصل و حقیقت است و این لفظ اشاره و علامت است که ذهن را متوجه آن حقیقت کند  می کند. این ها ظاهرند ولی معنی باطن است. الفاظ بدون معنی ، مهمل و بیهوده اند و ارزشی ندارند مثل واژه عسل و حلوا که به تنهائی  دهان را شیرین نمی کند . لفظ زیبا و قشنگ، لذ تی برای انسان ندارد. واژه قدرت و علم( بدون آن باطن) فایده و ارزش و اثری ندارد. اصل آن باطن است که غیب است ولی موٌثر و لذت بخش ومقصود اصلی ... است و در یک کلام آن حق است و این ظاهر ها مثل کف روی آب اند.
کذلک یضرب ا... الحق و الباطل فاما الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب ا... الامثال.(1)
خداوند، حق و باطل را چنین مثل می زند – اما کفها به بیرون پرتاب می شوند، ولی آنچه به مردم سود می رساند( آب یا فلز خالص) در زمین می ماند، خداوند اینچنین مثال می زند.
وقتی از معنویت سخن می گوییم مقصودمان این است که همه این عالم مادی مثل الفاظ کلمات اند و یک باطن دارند که آن حق است و موٌثر و اصل و عاقل کسی است که  از این پوسته ظاهر عبور کند و به مغز و اصل برسد و با چشم عقل ببیند و باور کند که در ورای  این جلوه های ظاهری و الفاظ حقایقی وجود دارد .

مقاله مرتبط : هفت قانون معنوی موفقیت 


1- سوره مبارکه رعد آیه 17

 

مقاله مرتبط : روش قرآن در روان درمانی
معنویت در قرآن

 

 

اولین صفت متقین که در سومین آیه دومین سوره  قرآن بیان شده است این است:
((الذین یوٌمنون بالغیب)) : متقین کسانی هستند که غیب را باور دارند.
غیب همان معنی است . معنویت یعنی شناخت و باور داشتن حقیقت بی انتهای هستی و هماهنگی و تنظیم همه حرکات و رفتار ها بر اساس آن واقعیت اصیل.
معنویت یعنی رسیدن به حقیقت جهان که معشوق بی نهایت زیبا از بعد شدت و مدت و مطلوب وجودی انسان است.
معنویت یعنی دلبستگی، عشق حقیقی به اصل و ریشه و مادر ووطن؛ مادری فراتر از والده که از او متولد شده ایم و وطنی وسیع تر از این مرزهاو خطوط فاصلی که حکومت ها ترسیم کرده اند که : ((حب الوطن من الایمان)).
حقیقت آن است که معنویت چیزی جدای از باور ها ، اندیشه ها و رفتارهای فردی و اجتماعی نیست ، معنویت همانند روح است در بدن که در هر جزء جزء باید باشد و  هر جایی که نباشد مرده است اگر چه حرکت مادی فیزیکی داشته باشد.

 

معنویت رنگ و بوی خداست ((و هو معکم اینما کنتم)) (( و اینما تولو فثمّ وجه الله)).
معنویت یعنی سیراب شدن جان بی نهایت طلب و آرام شدن قلب مضطرب .
معنویت یعنی تمامی زیبایی ها از نظر کمیت و کیفیت و زمان و طول و عرض .
معنویت یعنی خدمت عاشقانه خالصانه به خلق خدا بدون توقع و چشم داشت.

 

رابطه معنویت و قرآن :
نگاه قرآن به معنویت یک راهبرد ویک رکن زیر بنایی در تقابل ونبردبین جبهه حق با جبهه کفر مطرح است ؛تا جا یی که در ترسیم نبرد نامتقارن ودر فرآیند افزایش وموازنه قدرت در جهت تفوق بر دشمن ، ضمن تاکید بر عوامل سخت افزاری ، دو مرحله نرم افزاری وفوق نرم افزاری را نیز مورد توجه قرار می دهد. قرآن کریم با فرمان   ((واعدوالهم مااستطعتم من قوه ))، پس از توجه دادن به عوامل سخت افزاری برعوامل نرم افزاری در تغییر موازنه نیز تاکیدکرده ، در گام اول می فرماید :(( ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا ماتین ))در این بیان به این معادله توجه می دهد که اگر در جبهه حق ،سه عنصر ایمان ،بصیرت وصبر تعبیه شود ،توان این جبهه  براساس یک قاعده کلی وثابت ،یک به ده افزایش پیدا می کند .
در مرحله فوق نرم افزاری نیز می فرماید :
((بلی ان تتقوا وتصبروا ویاتوکم من فورهم هذا یمدد کم ربکم بخمسه
آلاف من الملائکه مسومین ))
حاکمیت تقوی وبه دنبال آن ،تعمیق معنویت ،ظر فیت وتوانایی لشکریان جبهه حق را به صورت تصاعدی ،در حد بسیار قابل توجهی افزایش می دهد که یکی از مهمترین نمونه های بارزآن امدادهای غیبی ونصرت های فوق العاده الهی است .

نقش کاربردی معنویت


 در ارزیابی نقش معنویت ،اگر چه عوامل سخت افزاری مانند تجهیزات و مهمات ،به ویژه به کارگیری فن آوری در جای خود بسیار موثرند با توجه به تاکیدات قرآن وروایات وتجربه ملموس در صدر اسلام ودوران معاصر،مشخص می شود جایگاه معنویت وانگیزه عالی در مقایسه با دیگر عوامل موثر در جبهه حق ،بسیار تعیین کننده تر وتاثیر گذارتر است به عبارت دیگر می توان اذعان داشت که عنصر معنویت در معادلات ،نسبت به دیگران عوامل ،به عنوان موتور محرکه عوامل سخت افزاری است

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/%D8%AE%D9%88%D8%B4%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C

3 عاملی که خوشبختی را رقم می‌زند

3 عاملی که خوشبختی را رقم می‌زند

 

روزی فیلسوفی آلمانی که به بدبینی مشهور بود، کتابی در باب بررسی مسئله‌ی «خوشبختی» نوشت که شامل توصیه‌های بسیار حکیمانه‌ای برای در پیش گرفتن یک زندگی سعادتمندانه بود. بسیاری از نویسندگان، او را پیش از نیچه و فروید، بنیان‌گذار روان‌شناسی مدرن می‌دانند. او کسی نیست جز آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم که به «فیلسوف بدبین» نیز معروف است. این شهرت از آنجا ناشی شده است که او معتقد بود «تفکر، آگاهی و عقل جوهر اصلی انسان نیست.» از نظر شوپنهاور عقل و شعور فقط لایه‌ی سطحی وجود ما را تشکیل می‌دهند و در واقع، افکار ما از عمق وجود و تحت تأثیر انگیزه‌ها و خواهش‌های ما به وجود می‌آیند. این نگرش، اساس ایده‌ای است که روان‌شناسی فروید بر آن بنا شده است، اینکه تمام رفتارهای ما تحت تأثیر نیروی غریزه‌ی ما هستند.

شوپنهاور این نیرویِ هدایت‌کننده‌ی تمامی افکار و رفتار‌های ما را، «اراده» می‌نامد. اراده، نیرویی کور و ناآگاه است که همواره با تولید امیال بی‌پایان ما را به بازی می‌گیرد. بنابراین از نظر شوپنهاور اگر تنها به امیال و خواهش‌های متا‌ٔثر از اراده‌ی خود تن در دهیم، هرگز به سعادت و آرامش دست نمی‌یابیم. پس چگونه می‌توانیم به سعادت و خوشبختی دست یابیم؟


 


فیلسوف ما، پاسخ خود را در کتابی خواندنی با عنوان «در باب حکمت زندگی» عرضه کرده است. او در کهن‌سالی و اوج پختگیِ فلسفی، تجربیات و دانش خود را درباره‌ی زندگی سعادتمندانه با بیانی ظریف، فصیح و طنزآمیز در این کتاب خلاصه کرده است. اما چگونه ممکن است که فیلسوفی بدبین، کتابی درمورد رازهای خوشبختی بنویسد؟ در ادامه به این پرسش پاسخ خواهیم داد و سه عامل مؤثر در خوشبختی بشر را از دیدگاه او، بررسی خواهیم کرد.

«آیا می‌دانید که تابستان امسال تا چه اندازه برایم پرارزش بود؟ این ایام را با شیفتگی به شوپنهاور و لذت‌های روحی فراوان گذراندم، که پیش از آن هرگز نمی‌شناختم… ممکن است روزی نظرم تغییر کند، اما به هر حال اکنون یقین دارم که شوپنهاور نابغه‌ترینِ انسان‌هاست.»

لئو تولستوی، در نامه‌ای به یکی از دوستان خود در سال 1869

بدبینی و خوشبختی

شوپنهاور امکان سعادت و خوشبختی به مفهوم مثبت آن را نفی می‌کند. از نظر او «جهان محنت‌کده‌ای است که در آن شر بر خیر غلبه دارد. زندگی انسانِ عادی، وضعیتی اسفناک است که در میان دو قطب نوسان می‌کند: یکسو رنج روحی، درد جسمانی و نیاز قرار دارد که آدمی برای رهایی از اینها می‌کوشد و هنگامی که خلاصی یافت و به فراغت رسید، در قطب دیگر دچار ملال و بی‌حوصلگی می‌گردد و برای رهایی از این وضع به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود، تا خلأ درونی خود را فراموش کند.» با این نگاه بدبینانه‌ای که شوپنهاور دارد به همان سؤال می‌رسیم که چطور او به تألیف کتاب راهنمایی برای زندگی سعادتمند پرداخته است؟ پاسخ این است که او ضمن حفظ بدبینی و با ترک موقت جایگاه فلسفی خود، سعی دارد تا از دیدگاه فردی عادی، در جهان سراسر درد و رنجی که ناگزیر باید در آن زیست، به بررسی امکانات و دورنمای زندگی سعادتمندانه در وضع موجود بپردازد. منظور او از کتاب «در باب حکمت زندگی» ارائه‌ی نوعی هنر زیستن است. این هنر یعنی زندگی را به‌‌گونه‌ای سروسامان دهیم که درحد امکان دلپذیر و همراه با سعادت وخوشبختی باشد.

3 عامل مؤثر در خوشبختی

شوپنهاور معتقد است که سه عامل سرنوشت انسان‌ها را رقم خواهند زد:

  • آنچه هستیم: یعنی شخصیت کلی آدمی که شامل سلامت، نیرو، زیبایی، نوع مزاج، خصوصیات اخلاقی،هوش و تحصیلات است؛
  • آنچه داریم: مالکیت و دارایی‌هایی از هر نوع؛
  • آنچه می‌نماییم: یعنی چیزی که در نظرِ دیگران هستیم. تصویری که دیگران از ما دارند. عقیده‌ی دیگران درباره‌ی ما که به آبرو، مقام و شهرت تقسیم می‌شود.

تفاوت درمورد آنچه هستیم، تفاوت‌هایی است که طبیعت میان انسان‌ها ایجاد کرده است و به همین دلیل تأثیر آنها بر خوشبختی یا شوربختی انسان عمیق‌تر و اساسی‌تر از تأثیر تفاوت‌هایی است که توسط خود انسان‌ها تعیین می‌شوند. تفاوت مابین امتیازاتی واقعی همچون بزرگی روح، مناعت طبع، خوش‌قلبی و شوخ‌طبعی با امتیازهایی از قبیل شأن، مقام، اصل و نسب، ثروت، دارایی و مشابه اینها، مانند تفاوت میان پادشاه واقعی و هنرپیشه‌ای است که نقش پادشاه را در صحنه‌ی تئاتر بازی می‌کند.

منشأ درونی خوشبختی

عنصر اساسی برای خوشی آدمی، آن چیزی است که در خود اوست یا در وجودش جریان دارد. به این دلیل که منشأ مستقیم خرسندی یا ناخرسندی او که در ابتدا از احساس، خواست و تفکر او ناشی می‌شود، در درون اوست، حال آنکه هر آنچه که بیرون از او قرار دارد فقط به‌صورت غیرمستقیم بر او تأثیر می‌گذارد. از این روست که وقایع یا روابط بیرونی یکسان، بر هر شخص تأثیر کاملا متفاوتی دارند و آدم‌ها حتی در محیطی یکسان، در جهان‌های متفاوتی زندگی می‌کنند. به این دلیل که انسان فقط تصورات، احساسات و اراده‌ی خود را به‌طور بی‌واسطه درک می‌کند و عوامل بیرونی فقط از طریق اینها بر او تأثیر می‌گذارند. پس آنچه در درون داریم، نقشی بی‌بدیل در خوشبختی یا شوربختی ما دارد.

«زخم‌هایی که از درون بر سعادت ما وارد می‌شوند، بسیار عمیق‌تر از زخم‌هایی است که از بیرون می‌رسند.»

متودوروس

نگرش؛ عینک خوشبختی یا بدبختی

جهانی که هر شخص در آن زندگی می‌کند، عمیقا به شیوه‌ی نگرش خود او وابسته است و از این رو به تفاوت ذهنی افراد بستگی دارد؛ و متناسب با این تفاوت؛ فقیر، پوچ، سطحی یا غنی، جالب‌توجه و پرمعنا می‌گردد. مثلاً بعضی‌ها به علت اتفاقات جالبی که در زندگی کسی رخ داده است، بر او رشک می‌برند، اما درواقع باید بر نحوه‌ی ادراک او حسرت برند که به آن رویدادها چنان اهمیتی داده و به شیوه‌ای به آنها نگریسته است که توصیفش توجه آدمی را جلب می‌کند.

می‌توانیم این تفاوت در نوع نگاه به وقایعِ روزمره را به‌‌طور ویژه‌ای در هنرمندان و شعرا ببینیم. حتما تاکنون بارها و بارها جویبار و رود را دیده‌اید، چه حسی نسبت به آن داشتید؟ چه چیزی را برای شما تداعی می‌کرد؟ آیا فقط آبی را دیدید که در جریان است؟ آیا دستی در آن فرو بردید و آبی به‌ صورت زدید؟ و …؟ حالا ببینیم که یک هنرمند ممکن است چه نگاهی به جویبار و رود داشته باشد:

حافظ: «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین.»

سهراب سپهری: «آب را گل نکنیم، در فرودست انگار کفتری می‌خورد آب.»

فروغ فرخزاد: «هیچ‌کس در جوی حقیری که به مردابی می‌ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد.»

عباس کیارستمی: «هیچ‌کس نمی‌داند جوی باریکی که جاری می‌شود از دل چشمه‌ای خُرد، قصد دریا دارد.»

شوپنهاور می‌گوید؛ رویدادی که ذهنی پرمایه را به‌شدت به خود جلب می‌کند، در ادراک ذهن تیره‌ی فرد عادی، چیزی جز صحنه‌ای پوچ از زندگی روزمره نیست. فرد عادی به ‌جای آنکه به تخیل نیرومند شاعر که توانسته است از رویدادی کم‌وبیش روزمره چنان اثر زیبا و بزرگی بیافریند، غبطه بخورد؛ به علت اتفاق دلپذیری که برای او رخ داده است به او حسرت می‌برد. از این رو عامل ذهنی یعنی نگرش هر فرد، بسیار بیشتر از عوامل عینی و بیرونی برای سعادت و لذت انسان، اهمیت دارد.


 


موهبت سلامتی

سلامتی نیز بخشی از هستی ماست و تأثیری تعیین‌کننده بر سعادت و خوشبختی انسان دارد. سلامت جسم و روح آنچنان بر همه‌ی موهبت‌های بیرونی برتری دارد که گدای تندرست، به‌راستی سعادتمندتر از پادشاه بیمار است. مزاجی آرام و شاد که حاصل تندرستی کامل و ساختمان بدنی خوب باشد، شعوری که روشن، زنده و نافذ باشد و درست درک کند، اراده‌ای که متعادل و نرم باشد و وجدانی آسوده به بار آورد، همه‌ی اینها امتیازاتی هستند که مقام و ثروت هرگز نمی‌توانند جای آنها را بگیرند. پس بهتر آن است که درحد امکان بکوشیم تا درجه‌ی بالای سلامت کامل را که شادمانی مانند شکوفه‌ی آن است، حفظ کنیم. بیشتر عناصر طبیعی در فرد سالم مایه‌ی لذت می‌گردند و برعکس، بدون سلامتی، هیچ‌یک از موهبت‌های بیرونی لذت‌بخش نخواهند بود.

ارزش گوهر ذاتی

«غنای روح تنها ثروت حقیقی است، باقی ثروت‌ها، همه بیشتر موجب زیانند تا سود.»

لوسیان

آنچه آدمی در ذات خود هست، یعنی آنچه که در تنهایی و همیشه با خود همراه دارد، چیزی نیست که کسی بتواند به او اعطا کند یا از او بگیرد. به همین دلیل، این دارایی ذاتی (آنچه هستیم) از هرچه که در تملک اوست یا در انظار دیگران قرار دارد، برای او مهم‌تر است. از این رو، انسانی که در درون غنی و پرمایه باشد، در تنهایی محض نیز با افکار و تخیلات خود به بهترین نحو سرگرم می‌شود، حال آنکه تنوع مداوم در معاشرت، ثروت، قدرت، شهرت، نمایش‌ها، تجملات، گردش و تفریح، ممکن نیست که کسالتِ شکنجه‌آورِ فرد بی‌مایه را برطرف کند.

کسی که درونی غنی دارد، بیشترِ لذت‌هایی را که عموم مردم درپی آن هستند، نه تنها زائد، بلکه فقط مزاحم و آزاردهنده می‌یابد. هنگامی که چشمان سقراط به اشیای تجملی که برای فروش چیده شده بود افتاد، گفت: «چه فراوان است، آنچه بدان نیازی ندارم.» یا امیلی دیکنسون، شاعر آمریکایی که همه‌ی عمر خود را در تجرد و در خانه‌ی پدری زیست، می‌گوید: «بهشت همان خانه‌ی قدیمی است که هر روز در آن زندگی می‌کنیم.» کسی که از درون غنی است، از جهان بیرون به چیزی نیاز ندارد جز آن مقدار از استقلال و آزادی مالی که به او فراغت اعطا کند، تا توانایی‌های درونی خود را شکوفا کند و تکامل بخشد و از غنای درونی خود بهره‌مند شود.

«مال و ثروت فراوان، انواع تجملات، گوهرهای تراش‌خورده، مرمر، تابلوها، طلا، نقره و جامه‌های ارغوانی: چه بسیار کسانی که اینها را ندارند و کسانی که هرگز نیازی به اینها ندارند.»

هوراس

ضرورت تعیینِ حد و مرز برای خواسته‌ها

نیازهای انسانی را می‌توان به دو گروه کلی تقسیم کرد: ضروریات مثل خوراک، پوشاک و مسکن؛ و دوم نیازهای روان‌شناختی که از نظر شوپنهاور نه طبیعی هستند و نه لازم: از قبیل جلب توجه، تجمل، ناز و نعمت و جلال و شکوه. که اینگونه نیازها بی‌پایان هستند و ارضای آنها بسیار دشوار است. اگر نگوییم تعیین مرز آرزوها و خواسته‌های عاقلانه برایمان ناممکن است، حداقل باید بگوییم آسان هم نیست؛ زیرا رضایت افراد از این لحاظ اندازه‌ی مطلق و مشخصی ندارد و کاملا نسبی است. آدمی اصلا به نعمت‌هایی که هرگز به فکر داشتن آنها نیفتاده است، نیازی احساس نمی‌کند؛ بلکه بدون آن هم راضی است، درحالی که فردی که صد بار بیشتر از دیگری ثروت دارد، به علت کمبود آنچه توقع آن را دارد، احساس ناخرسندی می‌کند. پس باید با مشخص کردن آن سبکی از زندگی که قرار است در پیش بگیریم، نیازهای خود را مشخص کنیم. در غیر این صورت ممکن است که وارد بازی «هر چه بیشتر بهتر» شویم و تمام زندگی خود را در اسارت تقلایی بی‌پایان برای ارضای نیازهای کاذب، هدر دهیم.


 


اهمیت آنچه هستیم در مقابل آنچه می‌نماییم

«آنچه کسی را که تشنه‌ی ستایش است، بر زمین می‌کوبد یا به عرش می‌برد، چه ناچیز است.»

هوراس

شوپنهاور معتقد است که به علت ضعف خاصی که در سرشت انسان وجود دارد، همه‌ی ما بدون استثنا برای نظر دیگران درمورد خود، اهمیت بیش از اندازه‌ای قائلیم، حال آنکه اندک تعمقی نشان می‌دهد که تصویر ما در ذهن آنان در سعادتمند بودن ما تأثیری ندارد. او توصیه می‌کند که بهتر آن است که این ضعف را تا حدی مهار کنیم و با تعمق لازم و ارزیابی درست از موهبت‌های زندگی، در حساسیت بیش از اندازه‌ی خود در قبال نظر دیگران، اعتدال به وجود آوریم، چه آنجا که ما را می‌ستایند و چه آنجا که موجب رنج ما می‌شوند. زیرا این دو در اساس باهم فرقی ندارند. اگر چنین نکنیم، بنده‌ و بازیچه‌ی نظر دیگران و افکار آنان باقی خواهیم ماند. زندگی ما در درجه‌ی اول و به‌طور واقعی در درون پوست خودمان جریان دارد، نه در انظار دیگران و درنتیجه این عوامل درونی، صدها بار برای سعادت و خوشبختی ما مهم‌تر از آن هستند که دیگران به دلخواه خود در مورد ما چه می‌اندیشند. اگر بتوانیم خود را از این لحاظ اصلاح کنیم و از اهمیت دادن بیش از اندازه به نظر دیگران درباره‌ی خودمان، چشم بپوشیم؛ آرامش روح و شادی ما به‌طور باورنکردنی بیشتر می‌شود و در برخورد و رفتار ما استحکام و اطمینان بیشتری به وجود می‌آید و رفتاری در پیش می‌گیریم که بسیار آزادتر و طبیعی‌تر است.

«اگر بنا بود زندگی‌ام وابسته به نظر مساعد دیگران باشد، هرگز ممکن نبود که پا به عرصه‌ی وجود بگذارم، زیرا دیگران برای پراهمیت جلوه دادن خویش، وجود مرا به طیب خاطر انکار می‌کردند.»

گوته

نتیجه‌گیری

بنابراین، از نظر شوپنهاور، واضح است که خوشبختی ما چقدر به آنچه هستیم، یعنی به فردیت‌مان وابسته است، حال آنکه غالبا فقط سرنوشت بیرونی را، یعنی آنچه داریم یا آنچه می‌نماییم به حساب می‌آوریم. آنچه هستیم در مقایسه با آنچه داریم و آنچه می‌نماییم، تأثیر بسیار اساسی‌تری در سعادت وخوشبختی ما دارد. زیرا آنچه در ذات خود هستیم، بی‌واسطه بر ما تأثیر می‌گذارد و دو عامل دیگر به‌طور غیرمستقیم و به واسطه‌ی آنچه هستیم بر ما اثر می‌کنند. پس در نهایت آنچه هستیم، عامل اصلی و حقیقیِ میزان خوشبختی و شادمانی ماست؛ درحالی که دو عامل دیگر همواره در تبدیل و تغییرند، آنچه در ذات خود هستیم، ثابت، پایدار و همواره با ماست. از طرف دیگر ما بر عوامل بیرونی کنترل کمتری داریم. از این لحاظ آنچه در حیطه‌ی قدرت ماست، فقط این است که از شخصیت فطری خود به بهترین نحو استفاده کنیم، بنابراین فقط باید در پی فعالیت‌هایی باشیم که با شخصیت ما مطابقت دارند و سعی کنیم تا آنچه را که به‌طور بالقوه در وجود ماست به شکوفایی و تکامل برسانیم. اگر به جای پرداختن به استعدادهای خود و شکوفا ساختن آنها، به فعالیت‌هایی بی‌تناسب با توانایی‌های خود بپردازیم، در همه‌ی عمر خود ناخرسند خواهیم بود. بهترین و بزرگ‌ترین منبع خوشبختی که هرکس می‌تواند به آن دست یابد، خود اوست. هر چقدر که آدمی سرچشمه‌ی لذت‌ها را در خود بیابد، همان‌قدر سعادتمندتر است. خلاصه‌ی کلام اینکه:

«خوشبختی به‌آسانی دست یافتنی نیست: یافتن آن در درون خود دشوار است و در جای دیگر ناممکن.»

شامفور

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com

چه خواهد شد؟

چه حرفهایی در محل کار به هیچ عنوان به زبان نیاوریم؟

 

10 جمله‌ای که افراد باهوش در محل کار هرگز نمی‌گویند
 
 

زبان، این جانور زندانی‌شده در قفس دهان، اگر رام شده باشد می‌تواند با یک کلمه، انسانی را به عرش ببرد و اگر رام نشده باشد با یک کلمه، انسانی را به خاک ذلت می‌کشاند. اگر این عضو عضلانی نیرومند، نسنجیده در دهان بچرخد و واژگان را به هم ببافد و نثار شنونده کند، چه خواهد شد؟

پائولو کوئیلو می‌گوید: «از میان تمام سلاح‌هایی که بشر ساخته است، وحشتناک‌ترین و قدرتمندترین آنها «کلمات» بوده‌اند. خنجرها و نیزه‌ها، ردّ خون به جای می‌گذارند، تیرِ کمان‌ها را می‌توان از فاصله‌ی دور دید، ردّ پای سموم را می‌توان شناسایی کرد و آنها را زدود، اما این کلمات هستند که نابود می‌کنند و در ظاهر هیچ اثری به جای نمی‌گذارند.»

برای همین در این نوشته می‌خواهیم به شرح جملات خطرناکی بپردازیم که افراد باهوش هرگز در محل کار استفاده نمی‌کنند. همچنین می‌خواهیم نحوه برخورد در محیط کار را با هم بررسی کنیم.

 


مقاله مرتبط : متقاعد کردن افراد
 
مقاله مرتبط : فن بیان

1-در محیط کار زبان ما چگونه باشیم؟

حرف‌هایی هست که شما هرگز نباید در محل کار، آنها را به زبان بیاورید. حرف‌هایی که می‌خواهیم درباره‌شان صحبت کنیم، قدرت خاصی دارند. این توانایی خارق‌العاده را دارند که شما را بد جلوه دهند، حتی وقتی حرف‌های شما عین واقعیت است.

بدتر از همه، وقتی آنها را به زبان بیاورید، دیگر نمی‌شود کاری کرد و به اصطلاح، آب رفته به جوی باز نمی‌گردد.

من از لغزش‌های زبانی تکان‌دهنده، شوخی‌های مبتذل یا آبروریزی‌های سیاسی صحبت نمی‌کنم. اینها تنها موقعیت‌هایی نیستند که شما را بد جلوه می‌دهند.

اظهارنظرهای جزئی، اغلب بیشترین آسیب را به ما می‌زنند، اظهارنظرهایی که ما را در چشم دیگران، نالایق و بدون اعتماد به نفس نشان می‌دهند.

فرقی نمی‌کند چقدر بااستعداد باشید و چه موفقیت‌ هایی را کسب کرده باشید، جملات خاصی وجود دارند که اگر آنها را به زبان بیاورید، نگاه دیگران به شما فورا تغییر می‌کند و ممکن است برای همیشه با دید منفی به شما نگاه کنند. این جملات آنقدر بار منفی دارند که در کوتاه مدت روی کار افراد هم اثر منفی‌ می‌گذارند. به این جملات دقت کنید تا نحوه برخورد در محیط کار را براحتی یاد

بگیرید.

 

جملاتی که افراد باهوش در محل کار بکار نمی برند

 

2-روال کار زبان ما همیشه همین بوده!

تغییرات فناوری آنقدر سریع رخ می‌دهند که حتی یک فرایند شش ماهه هم می‌تواند قدیمی به حساب بیاید. گفتن این جمله که «روال کار همیشه همین بوده» نه تنها باعث می‌شود شما تنبل و تغییرناپذیر به نظر برسید، بلکه باعث می‌شود رئیس شما به این فکر بیفتد که چرا شما از جانب خودتان به فکر بهبود روال کار نبوده‌اید. اگر واقعا کاری را طبق روال همیشگی آن انجام می‌دهید، پس قطعا راه‌های بهتری برای انجام آن کار وجود دارد، اما این شما هستید که در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهید.

3-تقصیر من نیست!

هرگز ایده‌ی خوبی نیست که تقصیر را گردن دیگران بیندازید. شما باید مسئول باشید. اگر در هر کاری که درست پیش نرفته است، کوچک‌ترین نقشی داشته‌اید، مسئولیت آن را به عهده بگیرید. اگر هم نقشی نداشته‌اید، توضیح «بی‌طرفانه‌ای» از وقایع، ارائه کنید. به حقایق تکیه کنید و اجازه دهید رئیس و همکاران شما نتیجه‌گیری‌های خودشان را درباره‌ی اینکه چه کسی مقصر است، داشته باشند. لحظه‌ای که انگشت اتهام به سوی کسی دراز می‌کنید، لحظه‌ای است که دیگران درمی‌یابند شما فردی هستید که مسئولیت کارهایش را به عهده نمی‌گیرد. این رفتار شما، دیگران را آزرده می‌کند. بعضی‌ از افراد کلا از کار کردن با شما منصرف می‌شوند و دیگران، وقتی اشتباهی رخ داد، اول از همه، شما را مقصر خواهند دانست.


مقاله مرتبط : مبهوت کردن افراد

4- زبان گفتن نمی‌تونم!

جملاتی که افراد باهوش نمی‌گویند

 

می‌توان گفت «نمی‌توانم» مترادف عبارت «تقصیر من نیست» است. مردم دوست ندارند «من نمی‌توانم» را بشنوند، چون از نظر آنها معادل «من انجام نخواهم داد» است. گفتن «نمی‌توانم» حاکی از آن است که شما تمایل ندارید مسئولیت‌هایی را به عهده‌ بگیرید که لازمه‌ی به اتمام رساندن کاری است. اگر دلیل شما برای انجام ندادن کاری، بخاطر نداشتن مهارت‌های لازم است، بهتر است لااقل یک راه‌حل جایگزین پیشنهاد کنید. به جای گفتن کاری که «نمی‌توانید» انجام دهید، از کاری که «می‌توانید» انجام دهید بگویید. برای نمونه، به جای «من امشب نمی‌تونم تا دیروقت بمونم»، بگویید: «فردا صبح زود می‌تونم بیام. خوبه؟»، به جای «من نمی‌تونم این محاسبات رو انجام بدم» بگویید: «من هنوز نمی‌دونم چجوری این نوع محاسبه رو انجام بدم. کسی هست به من یاد بده تا دفعه‌ی بعد خودم انجامش بدم؟»

5-منصفانه نیست!

همه می‌دانند زندگی منصفانه نیست. گفتنِ «منصفانه نیست» یعنی شما فکر می‌کنید زندگی قرار است منصفانه باشد، اما نیست و این گفته، شما را خام و بی‌تجربه جلوه می‌دهد. اگر نمی‌خواهید تصویر بدی از شما در ذهن دیگران شکل بگیرد، به حقایق اتکا کنید، فرد مفیدی باشید و پای تعبیر و تفسیرهای خودتان را وسط نکشید. برای نمونه، می‌توانید بگویید: «من متوجه شدم شما اون پروژه‌ی بزرگی رو که من دوست داشتم انجام بدم، به (فلان همکار) محول کردین. میشه دلیل این انتخاب شما رو بدونم؟ دوست دارم بدونم از نظر شما، چرا من برای انجام اون پروژه مناسب نبودم؟»

6-این در شرح وظایف کاری من نیست!

این سخن طعنه‌آمیز باعث می‌شود به گونه‌ای جلوه کنید که انگار فقط برای دریافت حقوق ماهانه‌‌‌تان، وظایف‌تان را انجام می‌دهید، نه بیشتر و نه کمتر. اگر امنیت شغلی برای‌تان مهم باشد، این طرز تفکر اصلا خوب نیست. اگر رئیس‌تان از شما می‌خواهد کاری را انجام دهید که احساس می‌کنید مناسب موقعیت شما نیست (در صورتیکه با اخلاقیات مغایرت نداشته باشد)، بهترین واکنش این است که ابتدا وظیفه‌ی محول‌شده را با اشتیاق انجام دهید، اما پس از اتمام کار، با رئیس خود درباره‌ی نقش‌تان در شرکت و اینکه آیا وظایف کاری شما نسبت به گذشته، تغییر کرده یا نه، صحبت کنید. این حرکت تضمین می‌کند که شما خرده‌پا و بی‌اهمیت در نظر گرفته نمی‌شوید. همچنین این امکان را به شما و رئیس‌تان می‌دهد که شرح بایدها و نبایدهای وظایف‌ کاری‌تان را به‌روز کنید و در این مورد به درک متقابل برسید.

7-شاید این ایده احمقانه باشه/ می‌خوام یک سؤال احمقانه بپرسم

این جملات خالی از اراده، فورا اعتبار شما را از بین می‌برند. حتی اگر بعد از گفتن این عبارات، یک ایده‌ی عالی را مطرح کنید، باز هم نشان داده‌اید که اعتماد به نفس ندارید و این باعث می‌شود شنونده هم اعتمادش را به شما از دست بدهد. سعی نکنید بدترین منتقد خودتان باشید. اگر به گفته‌های‌ خودتان اعتماد نداشته باشید، پس دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد. اگر واقعا از موضوعی اطلاعی ندارید، بگویید: «من الان اطلاعات لازم رو ندارم، اما اجازه بدید اطلاعات لازم رو به‌دست بیارم و بعد با شما صحبت کنم.»


 

8-سعی می‌کنم!

«سعی کردن» هم درست مانند «فکر کردن»، آزمایشی به نظر می‌رسد و حاکی از آن است که شما به توانایی‌تان برای انجام کاری، اعتماد ندارید. مالکیت کامل توانایی‌های‌تان را در دست بگیرید. اگر از شما خواسته‌اند کاری را انجام بدهید، یا متعهد به انجام آن کار شوید و یا اگر نمی‌توانید، راه‌حلی پیشنهاد کنید، اما نگویید سعی می‌کنم انجامش بدهم، چون با گفتن این حرف، انگار قرار نیست خیلی هم تلاش کنید.

9-فقط یک دقیقه طول می‌کشه!

گفتن این که انجام کاری فقط یک دقیقه طول می‌کشد، مهارت‌های شما را زیر سؤال می‌برد و اینطور به نظر می‌رسد که می‌خواهید با عجله و شتاب، کارهای‌تان را انجام بدهید. اگر واقعا احساس می‌کنید که می‌توانید کاری را ظرف 60 ثانیه تمام کنید، پس راحت باشید و بگویید که انجامش زمان زیادی نمی‌برد، اما جوری نگویید که تصور شود، کار محول شده را با عجله و بی دقت انجام داده‌اید.

10-از این کار متنفرم!

 

جملاتی که افراد باهوش نمی‌گویند

آخرین چیزی که ممکن است دیگران در محل کار از شما بشنود، این است که بگویید چقدر از کارتان متنفر هستید. با این کار، برچسب یک آدم منفی را به شما می‌زنند و شما باعث می‌شوید روحیه‌ی جمعی پایین بیاید. چشمان تیزبین رؤسا همیشه مراقب آدم‌های منفی‌بافی است که روحیه‌ی دیگران را خراب می‌کنند. ناگفته نماند این رؤسا خوب می‌دانند که همیشه جایگزین‌های مشتاق و قدردانی هستند که جای این افراد منفی‌باف را بگیرند.


11-اون تنبله/ نالایقه/ احمقه!

اظهارنظرهای توهین‌آمیز درباره‌ی همکاران هیچ جنبه‌ی مثبتی ندارد. اگر نظر شما درست باشد، پس دیگران هم مثل شما این را می‌دانند و نیاز نیست شما آن را به زبان بیاورید. اگر نظر شما نادرست باشد، این خود شما هستید که در آخر، احمق به نظر می‌آیید. بعید نیست که در محل کار، آدم‌های نالایق یا تنبل هم باشند و این احتمال وجود دارد که دیگران هم مثل شما، این افراد را بشناسند. اگر شما قدرت اصلاح یا اخراج این افراد را ندارید، پس با پچ‌پچ کردن درباره‌ی ضعف‌های آنها چیزی عاید شما نمی‌شود. صحبت کردن از بی‌عرضگی دیگران، نشان‌دهنده‌ی تلاش مفتضحانه‌ی شما برای خوب جلوه‌ دادن خودتان است. این رفتار شما، در نهایت گریبان خودتان را خواهد گرفت. چگونه؟ روزی خواهد رسید که افراد لایق‌تر از شما، از نالایقی شما در گوش هم بگویند.

جمع‌بندی

نتیجه‌ی به‌کار بردن این جملات، خوشایند نخواهد بود و شما بدون شک غافلگیر خواهید شد، پس همیشه مراقب زبان و گفته‌های‌تان در محل کار باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/What-is-the-ideal-day-to-day-planning-

بی‌شک برنامه ریزی روزانه به شما کمک می‌کند.

چطور یک برنامه ریزی روزانه ایده‌آل و همه‌جانبه داشته باشیم؟

 با برنامه ریزی روزانه، مدیریت و کنترل کارها آسان‌تر می‌شود، می‌توانید میان اهداف کوتاه‌ مدت و بلند‌ مدت تعادل برقرار و کارها را بر اساس اهمیتی که برای‌تان دارند اولویت‌بندی کنید. با ما همراه باشید تا ببینید چطور می‌توانید یک برنامه ریزی روزانه‌ کارآمد داشته باشید.


طرح برای یک برنامه‌ ریزی روزانه

برنامه ریزی  زندگی


1. مشخص کنید روزتان را چگونه می‌گذرانید

پیش از تهیه‌ی یک برنامه‌ ریزی روزانه بهینه باید از کارهایی که طی روز انجام می‌دهید و نحوه‌ی تنظیم آنها آگاه باشید. مثلا اگر باید به دانشگاه یا سر کار بروید، پس این موارد و زمان مربوط به آنها در اختیار شما نیست اما در وقت‌های آزادتان خیلی راحت امکان تغییر و تصمیم‌گیری دارید.
چند روزی را به بررسی کارهایی که می‌کنید و اینکه زمان را چطور سپری می‌کنید، اختصاص بدهید. همه‌ی کارهایی را که انجام می‌دهید دقیق یادداشت کنید. به ویژه به زمان‌های آزادتان و کارهایی که در این اوقات انجام می‌دهید، توجه کنید. آیا این زمان‌ها را به بازی کردن می‌گذرانید یا تمیز کردن خانه؟ فهرستی از همه‌ی فعالیت‌های‌تان و مدت زمان انجام هر یک تهیه کنید.
2. زمانی را که در رفت‌ و‌ آمد برای کار، دانشگاه و… هستید تخمین بزنید

ما بخش عمده‌ای از روز را صرف رفتن از جایی به جای دیگر می‌کنیم. این رفت‌و‌آمدها برای ما ضروری است. زمان لازم برای این آمد‌وشدها را محاسبه کنید و در برنامه‌ خود زمان کافی به آنها اختصاص دهید. بهتر است برنامه تان را بر اساس این زمان‌ها بهبود دهید.
3. مشخص کنید چه زمانی بیشترین 
بهره‌ور‌ی را دارید

بهترین زمان بازدهی خود را در برنامه ریزی روزانه  علامت بزنید.

در حین برنامه ریزی روزانه به ترتیب انجام کارها توجه کنید. بهتر است کارهای مهم‌ را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند در زمان‌هایی انجام دهید که بیشترین بهره‌وری را دارید. بیشتر افراد صبح‌ها بهتر کار می‌کنند و بعدازظهر‌ها را به پاسخگویی به تماس‌های تلفنی و ایمیل‌های دریافتی اختصاص می‌دهند.
4. بدانید که عادت‌های شما زندگی روزمره‌تان را تحت تأثیر قرار می‌دهند

انجام کارها بر اساس برنامه‌ ریزی روزانه به ما نشان می‌دهد زندگی‌مان چقدر تحت تأثیر عادت‌های‌مان است. گاهی برخی عادت‌های بد مانع رسیدن شما به اهداف‌تان می‌شوند، در مقابل برخی عادت‌ها سودمند و یاری‌رسان هستند. هنگام برنامه ریزی روزانه تان، عادت‌های سودمند و آسیب‌رسان را شناسایی کنید.
مثلا ممکن است عادت داشته باشید وقت زیادی را صرف انجام کار مورد علاقه‌تان کنید تا جای که برای کارهای دیگر از جمله اهداف بلندمدت‌تان نیرویی نداشته باشید، یا چنان غرق در کارتان و تأمین خواسته‌های دیگران می‌شوید که زمانی برای استراحت و رسیدگی به خودتان ندارید. هر دوی اینها به یک اندازه آسیب‌رسان هستند. پس مهم است که بدانید عادت‌های‌تان چطور بر زندگی شما تأثیر می‌گذارند.
پس از شناسایی عادت‌های آسیب‌رسان، سعی کنید با یافتن روش‌های جایگزین‌ از زمان‌تان بهتر استفاده‌ کنید. این روش‌ها ممکن است به سادگی محدود کردن زمانی باشد که صرف برخی کارها مثل بازی‌های ویدیویی، ساز زدن و… می‌کنید. بهتر است این کارها را به بعد از انجام کارهای ضروری موکول کنید. شاید هم لازم باشد کمی تمرین کنید و نه گفتن به دیگران را یاد بگیرید!

 

5. از وقت‌های تلف‌شده بکاهید


وقت‌های تلف‌شده در برنامه ریزی روزانه

برنامه ریزی درسی

شاید برخی از کارهایی که می‌کنید اتلاف وقت به نظر برسند. برخی از آنها واقعا اجتناب‌ناپذیر هستند مثل رفت‌و‌آمد به محل کار یا مراجعه به ادار‌ه‌ای خاص در شلوغ‌ترین ساعت روز تنها به این دلیل به یک برگه‌ی امضا شده نیازِ مبرم دارید. برنامه‌ ریزی روزانه خود را بررسی کنید و ببینید آیا امکان دارد با ایجاد تغییرات از اتلاف وقت بکاهید. اگر امکان تغییر کارها نیست شاید بد نباشد در صورت امکان برخی کارها را در وقت‌های تلف شده‌تان انجام بدهید، مثلا می‌توانید صبحانه‌تان را در طول مسیر رفتن به سر کار و در اتوبوس میل کنید.
6. برنامه‌ هر روز را شب پیش بریزید

بهتر است از پیش برای روزتان برنامه ریزی کنید. اگر تجربه‌ای در برنامه ریزی روزانه ندارید، احتمالا مدتی طول می‌کشد تا از عهده‌ی یک برنامه ریزی خوب و بی‌نقص بربیایید. بهتر است یک برنامه‌ موقتی از ترتیب کارها و زمان لازم برای هر یک تهیه کنید و امکان جابه‌جایی و انعطاف‌پذیری را هم برای آن در نظر بگیرید.



برقراری تعادل میان وظایف روز‌مره و اهداف بلند مدت

تعادل میان اهداف بلندمدت و وظایف روزمره در برنامه ریزی روزانه
1. کارهایی که به تحقق اهداف بلندمدت‌تان کمک می‌کند در برنامه‌ ریزی روزانه‌ تان قرار دهید

شناسایی کارهایی که باید در طول روز انجام دهید در عین سادگی، دشوار است! زیرا ما همیشه نمی‌دانیم چه هدفی داریم و به چه می‌خواهیم برسیم. به علاوه کاری که اکنون مایل به انجام آن هستید ممکن است در راستای اهداف بلندمدتان نباشد. بهتر است میان این دو تعادل ایجاد کنید.
اهداف بلندمدت خود را مشخص کنید و آنها را روی کاغذ بنویسید، خوب نیست که آنها فقط تصویری در ذهنتان باشند. شغلی که می‌خواهید به آن برسید، افرادی که مایلید با آنها ارتباط بیشتری داشته باشید و… همه‌ را یادداشت کنید.
فهرستی از کارهایی که به شما در رسیدن به این اهداف کمک می‌کنند تهیه کنید و در برنامه‌ ریزی روزانه‌  زمانی را به آنها اختصاص دهید.

2. انتظاراتی را که از خودتان دارید و انتظارتی را که دیگران از شما دارند تفکیک کنید


تفکیک انتظارات در برنامه ریزی روزانه

برنامه ریزی افراد موفق

خوب است که در تعیین اهداف‌تان با دیگران مشورت کنید اما فراموش نکنید مهم شناسایی چیزی است که خودتان به آن علاقه دارید. بی‌شک وظایف روزمره‌ی زندگی که ممکن است ربطی به اهداف بلندمدتان نداشته باشند، بخش مهمی از برنامه‌ ریزی روزانه خود را تشکیل می‌دهند.
مثلا شاید آرزوی پدر و مادرتان این باشد که شما وکیل شوید! اگرچه چنین آرزوهایی که بر پایه‌ی آرزوی موفقیت و شادی فرزندان هستند اما ممکن است این شغل خاص واقعا باعث خوشحالی شما نشود. بهتر است با پدر و مادرتان در این باره صحبت کنید بدترین کار این است که مطابق با خواسته‌ی دیگران زندگی کنید بدون اینکه بفهمید چه چیز به راستی شما را خوشحال می‌کند.
پس از اینکه اهداف‌تان را مشخص کردید، سعی کنید راهی برای هماهنگ کردن آنها با انتظاراتی که دیگران از شما دارند بیابید. شما احتمالا نمی‌توانید قید همه‌ی انتظاراتی که دیگران از شما دارند و وظایف‌تان در قبال آنها را بزنید. اما می‌توانید طوری برنامه ریزی روزانه کنید که زمان بیشتری به اهداف خودتان اختصاص یابد.
3. اولویت‌بندی کنید

برخی کارها باید هرچه سریع‌تر انجام شوند و برخی دیگر را می‌توان به تعویق انداخت. در برنامه ریزی روزانه‌ به اولویت‌ها توجه کنید و سپس مدیریت زمان کنید.
در کنار برخی کارها و وظایف روزانه، گاهی کارهای از پیش ندانسته هم برای‌تان پیش می‌آید که لازم است وقتی برای آنها در برنامه تان در نظر بگیرید حتی اگر آنها در برنامه تان وجود نداشته باشند (نمی‌دانستید که قرار بوده وجود داشته باشند!). بهترین کار این است که برای انعطاف‌پذیری بیشتر در برنامه تان با وقفه‌های مناسب وقت‌های آزاد داشته باشید تا در صورت پیشامد یک کار ضروریِ غیرمنتظره، آن زمان‌ها را به این کار اختصاص دهید. اگر هم کاری پیش نیامد می‌توانید این زمان‌های آزاد را به کارهای مورد علاقه‌تان و مواردی که به پیشبرد اهداف بلندمدت‌تان کمک می‌کنند اختصاص دهید.

 


ثبت برنامه‌ ریزی روزانه‌ خود

برنامه ریزی روزانه خود را ثبت کنید.
1. بهترین ابزار را برای ثبت برنامه تان پیدا کنید

نوشتن برنامه بهترین راه اطمینان از این است که طبق برنامه پیش می‌روید. در دسترس بودن برنامه امکان مرور پیوسته‌ی آن را فراهم می‌کند. بهترین روش و مناسب‌ترین ابزار را پیدا کنید و هر زمان که نیاز داشتید از گام بعدی‌تان باخبر شوید نگاهی به برنامه تان بیندازید.
رایانه، لپ‌تاپ، انواع اپلیکیشن‌ها و… امکان ثبت و نگهداری برنامه تان را به شما می‌دهند. حتی امکان استفاده از یادآور برای کارهای مهم هم فراهم است.
2. روزتان را به بخش‌های 30 دقیقه‌ای تقسیم کنید

روزتان را به بخش‌های نیم‌ ساعته تبدیل کنید و تخمین بزنید برای انجام هر کار چند بخش لازم است. با این روش ضرورتی ندارد با ساعت و دقیقه کارتان را پیچیده کنید.
3. کارهای ضروری را سریع‌تر در برنامه‌ ریزی روزانه تان بگنجانید

کارهای ضروری و غیرقابل‌ِحذف را در آغاز برنامه ریزی در نظر بگیرید. مثلا اگر هر روز خودتان باید بچه‌ها را ساعت 8 صبح به مدرسه برسانید و 3 بعد‌از‌ظهر از مدرسه بردارید و پیش از هر کار دیگری این دو وظیفه‌ی ضروری و فعالیت‌های مشابه را در برنامه‌ روزانه‌ تان قرار دهید.
4. وقت‌های آزادِ انعطاف‌پذیر را فراموش نکنید

پس از گنجاندن همه‌ی وظایف و کارهای ضروری در برنامه تان، زمان‌های خالی را که مختص به هیچ فعالیتی نیستند مشخص کنید. این زمان‌ها بخش‌های انعطاف‌پذیر برنامه‌ روزانه تان هستند. اهداف بلندمدت‌ خود را در نظر بگیرید و فعالیت‌هایی را که به شما در رسیدن به این اهداف کمک می‌کنند به این بخش‌ها تخصیص دهید.
همچنین وجود بخش‌های انعطاف‌پذیر امکان پوشش وظایف و کارهای پیش‌بینی نشده و دقیقه‌ی نودی را به شما می‌دهند.
5. مرتب برنامه‌ ریزی روزانه خود را مرور کنید

باید به‌ طور منظم برنامه تان را مرور کنید تا کارها و فعالیت‌هایی که برای‌شان برنامه ریزی کردید به شما یاد‌آوری شود. این کار همچنین شما را در مسیر درست نگه‌ می‌دارد و باعث می‌شود بیش از اندازه روی کار خاصی توقف نکنید و مطابق با زمان تخصیص یافته با آن پیش بروید.
6. در صورت نیاز برنامه تان را اصلاح کنید

با پیروی از برنامه‌ روزانه تان امکان ارزیابی آن را هم خواهید داشت و مثلا می‌توانید زمان تخمینی تخصیص داده شده به فعالیت‌ها را اصلاح کنید و یا ترتیب کارها را تغییر دهید. حواستان به اهداف بلندمدت‌تان باشد و از آنها غافل نشوید.
 


زمانی برای خودتان

برنامه ریزی پولی

در برنامه ریزی روزانه زمانی برای خودتان در نظر بگیرید
1. به سلامتی خودتان توجه کنید

برنامه ریزی روزانه تنها برای رسیدن به خواسته‌های اجتماعی‌تان و بهره‌وری بیشتر نیست بلکه به حفظ سلامتی و شاد بودن کمک می‌کند. پژوهش‌ها نشان دادند دانشجویانی که در برنامه ریزی خود زمانی را به خودشان اختصاص می‌دهند بهتر بر اضطراب غلبه می‌کنند و موفق‌تر هستند.
افراد گوناگون کارهای مختلفی را در این زمان‌ها انجام می‌دهند. برخی مراقبه (مدیتیشن) می‌کنند، برخی دوست دارند چرت بزنند، عده‌ای دیگر بازی‌های ویدئویی را ترجیح می‌دهند، برخی‌ هم به ملاقات با دوستان علاقه‌مند هستند و بسیاری فعالیت‌های دیگر. فعالیت‌ مورد‌علاقه‌تان را که از آن لذت می‌برید و فشار و اضطراب‌تان را کاهش می‌دهد شناسایی کنید و آن را در برنامه‌ ریزی روزانه  قرار دهید.
2. برای اختصاص زمان‌ مشخص و قطعی به خودتان برنامه ریزی روزانه کنید

زمان‌های مشخص و ثابتی را به خودتان و کارهای موردِ‌ علاقه‌تان اختصاص بدهید. با اینکه از اهمیت توجه به خودتان آگاه هستید ممکن است بدون تعیین زمان‌های مشخص و قطعی، از آن غافل شوید.
ماساژ ماهانه، 30 دقیقه بازی در روز و… یا هر فعالیتی که برای‌تان لذت‌بخش است را در برنامه تان قرار بدهید. اختصاص زمانی به خودتان و کارهای موردِ‌ علاقه‌تان باعث می‌شود انجام کارهای ضروری ناخوشایند آسان‌تر شود.

3. به خودتان پاداش بدهید


پاداش برنامه ریزی روزانه موفق

برنامه ریزی کنکور

درحالی‌ که مطابق با برنامه ریزی روزانه پیش می‌روید به خاطر تلاشی که می‌کنید به خودتان پاداش بدهید. مثلا پس از اتمام موفقیت‌آمیز فعالیتی در زمان معین، به عنوان جایزه خوراکیِ موردِ علاقه‌تان را به خودتان تقدیم و نوشِ جان کنید و از آن لذت ببرید. این حس خوب و لذت‌ بخش به شما در ایجاد تغییرات رفتاری کمک می‌کند.

منبع : wikihow

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/What-is-the-bladder-dislocation-treatment-methods

اینکه افتادگی مثانه در زنانی که تجربه‌ی زایمان داشته‌اند، شایع‌تر است

علائم و علت افتادگی مثانه چیست؟ و روشهای درمان


مثانه

 

افتادگی مثانه، مشکلی است که بیشتر در زنان شایع است و احتمال بروز آن در مردان بسیار کم است. زنان به‌ علت وجود کانال زایمان، مستعد ضعیف شدن عضلات کف لگن هستند. با اینکه افتادگی مثانه در زنانی که تجربه‌ی زایمان داشته‌اند، شایع‌تر است، اما ممکن است که بر اثر عوامل ژنتیکی وسبک زندگی در خانم‌هایی که مادر نشده‌اند نیز اتفاق بیفتد. همچون سایر بیماری‌ها، پیشگیری از افتادگی مثانه بسیار راحت‌تر از درمان افتادگی مثانهاست. در این مطلب قصد داریم شما را به‌طور کامل با علائم افتادگی مثانه، علت، پیشگیری و درمان افتادگی مثانه آشنا کنیم.

مثانه عضوی توخالی در لگن است که ادرار را نگه می‌دارد. فشاری که درهنگام پر شدن مثانه توسط ادرار ایجاد می‌شود، باعث می‌شود که فرد احساس کند که به دفع ادرار نیاز دارد. در فرآیند دفع ادرار، ادرار از مثانه عبور می‌کند و از طریق پیشاب‌راه از بدن خارج می‌شود.

در زنان، دیواره‌ی جلویی واژن از مثانه پشتیبانی می‌کند. این دیواره می‌تواند با بالا رفتن سن، ضعیف یا شل شود. فشارهای جسمانی قابل‌توجه مانند زایمان نیز می‌توانند به این قسمت از دیواره‌ی واژن آسیب برسانند. اگر مثانه بیش‌ازحد صدمه ببیند، می‌تواند پایین بیاید و دچار افتادگی شود؛ این بدان معناست که مثانه دیگر حمایت نمی‌شود و به داخل واژن نزول می‌کند. این امر می‌تواند باعث مسائلی مانند مشکلات ادراری، ناراحتی و بی‌اختیاری ادرار استرسی (نشت ادرار در اثر عطسه، سرفه و فشار بر مثانه) شود.

افتادگی مثانه که به آن فتق مثانه یا سیستوسل نیز می‌گویند، براساس میزان پایین آمدن مثانه در واژن، به 4 درجه تقسیم می‌شود:

    درجه‌ی 1 (خفیف): فقط قسمت کوچکی از مثانه به داخل واژن می‌رود.
    درجه‌ی 2 (متوسط): مثانه به‌قدری افتادگی پیدا می‌کند که وارد دهانه‌ی واژن می‌شود.
    درجه‌ی 3 (شدید): مثانه از دهانه‌ی واژن خارج شده و بیرون می‌زند.
    درجه‌ی 4 (کامل): کل مثانه به‌طور کامل از واژن خارج می‌شود و معمولا این وضعیت با افتادگی سایر اعضای داخل لگن مانند افتادگی رحم، رکتوسل (بیرون‌زدگی قسمتی از رکتوم به درون واژن) و انتروسل (نوعی فتق حاوی روده) همراه است.

افتادگی مثانه معمولا با یائسگی مرتبط است. بدن زنان قبل از یائسگی، هورمون استروژن تولید می‌کند که به محکم نگه داشتن عضلات واژن و اطراف آن کمک می‌نماید. اما بدن خانم‌ها پس از یائسگی، استروژن بسیار کمتری تولید می‌کند و درنتیجه‌ی آن عضلات ضعیف و شل می‌شوند.


علت افتادگی مثانه یا سیستوسل

عوامل زیر معمولا با ایجاد افتادگی مثانه مرتبط هستند:
1. زایمان

این متداول‌ترین علت افتادگی مثانه است. روند زایمان طبیعی، فشار زیادی را بر بافت‌ها و عضلات واژن که از مثانه‌ پشتیبانی می‌کنند، وارد می‌کند.
2. یائسگی

استروژن، هورمونی است که به حفظ قدرت و سلامت عضلات واژن کمک می‌کند. این هورمون پس از یائسگی به میزان بسیار کمتری ترشح می‌شود.
3. اعمال فشار بر مثانه

بلند کردن اجسام سنگین، زور زدن هنگام اجابت مزاج، داشتن یک بیماری طولانی‌مدت که با سرفه همراه است یا ابتلا به یبوست مزمن، ممکن است به عضلات کف لگن آسیب برسانند.



علائم افتادگی مثانه

درمان افتادگی مثانه

اولین علامتی که معمولا زنان مبتلا به افتادگی مثانه متوجه آن می‌شوند، وجود بافتی در واژن است که بسیاری از زنان می‌گویند چیزی شبیه به توپ است.

سایر نشانه های افتادگی مثانه عبارتند از:

    احساس ناراحتی یا درد در ناحیه‌ی لگن؛
    بیرون زدن بافت از واژن (این بافت ممکن است دردناک باشد و خونریزی کند)؛
    اِشکال در ادرار کردن؛
    وجود این احساس که مثانه بلافاصله پس از دفع ادرار، کاملا خالی نمی‌شود (دفع ادرار ناقص)؛
    بی‌اختیاری استرسی (نشت ادرار درهنگام عطسه، سرفه یا فشار بر مثانه)؛
    عفونت مثانه به‌صورت مکرر؛
    مقاربت دردناک (دیسپارونیا)؛
    کمردرد.

برخی از زنان ممکن است علائم افتادگی مثانه‌ی خفیف (درجه‌ی 1) را تجربه نکنند یا متوجه‌ آن نشوند.



چه زمانی باید برای افتادگی مثانه به پزشک مراجعه کنید

هر زنی که متوجه‌ علائم افتادگی مثانه می‌شود، باید به پزشک مراجعه کند. افتادگی مثانه معمولا با افتادگی سایر ارگان‌های داخل لگن همراه است. بنابراین برای ارزیابی و جلوگیری از علائم و عوارض مشکل‌ساز ناشی از تضعیف بافت و عضله‌ی واژن، مراقبت‌های پزشکی به‌ موقع توصیه می‌شود. ارگان‌هایی که دچار افتادگی شده‌اند، نمی‌توانند به‌‌خودی‌خود درمان شوند و اغلب به‌مرور زمان بدتر می‌شوند. چندین درمان برای برطرف کردن افتادگی مثانه وجود دارد.


معاینه‌ها و آزمایش‌های لازم برای تشخیص افتادگی مثانه

معاینه‌ی لگن و ناحیه‌ی تناسلی یک خانم برای تشخیص افتادگی مثانه ضروری است. درصورت مشاهده‌ی مثانه در واژن، افتادگی مثانه تأیید می‌شود.

در موارد نه‌چندان واضح، ممکن است که پزشک از سیستوگرافی با ماده‌ی حاجب (عکس رنگی VCUG) برای کمک به تشخیص بهتر استفاده کند. VCUG، مجموعه‌ای از تصاویر است که با استفاده از اشعه‌ی X درطول دفع ادرار گرفته می‌شود. این تصاویر به پزشک کمک می‌کنند تا شکل مثانه و علت مشکل ادراری را مشخص کند. همچنین ممکن است که پزشک برای رد کردن سایر علل احتمالی ناراحتی یا مشکل ادراری، سایر قسمت‌های شکم را معاینه یا از آنها عکس‌ برداری کند.

پس از تشخیص، پزشک ممکن است عصب‌ها، عضلات و شدت جریان ادرار را تست کند تا بتواند تصمیم بگیرد که چه نوع درمانی برای فرد مناسب است.

درصورت صلاح‌ دید پزشک، ممکن است تستی به نام یورودینامیک یا یورودینامیک تصویری نیز انجام شود. گاهی‌ اوقات، این تست نوار مثانه (EKGs) نیز نامیده می‌شود. یورودینامیک، نسبت‌های فشار و حجم را در مثانه اندازه‌گیری می‌کند و می‌تواند در تصمیم گیری اورولوژیست بسیار مؤثر باشد.


سیستوسکوپی - افتادگی مثانه

افتادگی مثانه زنان

سیستوسکوپی (نگاه کردن به داخل مثانه با اسکوپ) نیز یکی از روش‌هایی است که برای انتخاب روش درمانی مناسب استفاده می‌شود. این مورد، آزمایشی سرپایی است که در مطب پزشک انجام می‌شود. گاهی اوقات درهنگام انجام این تست، تصویر داخل مثانه روی صفحه‌ی مانیتور نمایش داده می‌شود و بیمار می‌تواند هرچه را که پزشک می‌بیند، مشاهده کند. سیستوسکوپی، ریسک کمی دارد و برای اکثر افراد تحمل‌پذیر است.


درمان افتادگی مثانه

معمولا افتادگی مثانه‌ی درجه‌ی 1 (خفیف) که درد یا ناراحتی ایجاد نمی‌کند، به هیچگونه درمان پزشکی یا جراحی نیاز ندارد. ممکن است که پزشک به خانم مبتلا به افتادگی مثانه‌ی درجه‌ی 1 توصیه کند که از بلند کردن اجسام سنگین یا زور زدن اجتناب کند؛ گرچه شواهد کمی برای حمایت از این توصیه وجود دارد.

پزشک در موارد جدی‌تر، عوامل مختلفی نظیر سن بیمار، سلامت عمومی، اولویت درمان و شدت افتادگی مثانه را درنظر می‌گیرد تا تعیین کند که کدام درمان مناسب است.
1. پساری

پساری دستگاهی است که داخل واژن قرار داده می‌شود تا مثانه را در جای خود نگه دارد. برای جلوگیری از بروز عفونت، لازم است تا پساری‌ها در فواصل منظم بیرون آورده و تمیز شوند. برخی از پساری‌ها طوری طراحی شده‌اند که به خانم‌ها امکان می‌دهند تا خودشان این کار را انجام دهند، اما سایر انواع پساری‌ها باید توسط پزشک بیرون آورده و تمیز شوند. معمولا برای کمک به پیشگیری از عفونت و فرسایش دیواره‌ی واژن، به همراه پساری از کرم استروژن استفاده می‌شود. برخی از زنان هنگام استفاده از پساری، احساس ناراحتی می‌کنند یا معتقدند که آنها به‌راحتی جدا می‌شوند و می‌افتند.
2. درمان جایگزین استروژن

این درمان ممکن است برای بسیاری از زنان مبتلا به افتادگی مثانه مفید باشد. استروژن به تقویت و حفظ عضلات واژن کمک می‌کند.
3. ورزش کگل و اصلاح فعالیت بدنی

ممکن است که پزشک برای موارد خفیف تا متوسط افتادگی مثانه، اصلاح فعالیت بدنی مانند اجتناب از بلند کردن اجسام سنگین و زور زدن را توصیه کند؛ همچنین ممکن است پزشک‌تان به شما پیشنهاد کند که تمرینات ورزش کگل را انجام دهید. اینها تمریناتی هستند که برای سفت کردن عضلات کف لگن به‌ کار می‌روند. ممکن است که تمرینات کگل برای درمان افتادگی‌های خفیف تا متوسط یا تکمیل سایر درمان‌های افتادگی‌های حادتر مثانه استفاده شوند.
4. داروهای درمان افتادگی مثانه


استروژن خوراکی - افتادگی مثانه

افتادگی مثانه در بارداری

امکان دارد که برای افتادگی مثانه از درمان جایگزین استروژن استفاده شود تا در تقویت بافت‌های داخل و اطراف واژن، به بدن کمک کند. درمان جایگزین استروژن نمی‌تواند برای همه‌ی افراد کاربردی باشد (به‌عنوان مثال افراد مبتلا به انواع خاصی از سرطان). بدن زنان پس از یائسگی، استروژن چندانی تولید نمی‌کند و درنتیجه ممکن است که عضلات واژن ضعیف شوند. ممکن است در موارد خفیف افتادگی مثانه، استروژن برای معکوس کردن علائمی مانند بی‌اختیاری ادرار و ضعیف شدن واژن تجویز شود. در موارد شدیدتر افتادگی مثانه، ممکن است درمان جایگزین استروژن به همراه سایر انواع درمان‌ها به‌ کار رود.

استروژن می‌تواند به‌صورت خوراکی و در قالب قرص یا موضعی و به شکل چسب یا کرم تجویز شود. کرم استروژن، جذب سیستمیک بسیار کمی دارد و به‌صورت موضعی تأثیر بسیار زیادی ایجاد می‌کند. نوع موضعی این دارو، نسبت به نوع خوراکی خطر کمتری دارد. استفاده از استروژن‌ها در واژن قُدامی و ناحیه‌ی پیشاب‌راه، می‌تواند در تسکین علائم ادراری همچون نیاز فوری به دفع ادرار و تکرر ادرار بسیار مفید باشد؛ حتی علی‌رغم وجود افتادگی مثانه.
5. عمل جراحی افتادگی مثانه

معمولا افتادگی‌های شدید مثانه که با پساری قابل‌کنترل نیستند، برای اصلاح به جراحی نیاز دارند. جراحی افتادگی مثانه معمولا از طریق واژن انجام می‌شود و هدف آن محکم کردن مثانه در محل صحیح است. مثانه با برشی در دیواره‌ی واژن اصلاح می‌شود. ناحیه‌ی پایین‌افتاده، بسته و دیواره محکم می‌شود.

این جراحی با توجه به روش مورد نظر پزشک، با بیهوشی عمومی، بی‌حسی منطقه‌ای یا بی‌حسی موضعی انجام می‌شود. در جراحی‌های کوچک‌تر، بسیاری از بیماران در همان روز مرخص می‌شوند و به خانه می‌روند.

برای تقویت ضعف لگنِ مرتبط با افتادگی مثانه، از مواد مختلفی استفاده می‌شود.

با توجه به FDA، ممکن است خطرات قرار دادن مِش جراحی (surgical mesh) در بافت بین مثانه و واژن به‌ منظور اصلاح افتادگی عضو لگن بسیار بیشتر از مزایای آن باشد. با این حال استفاده از مش می‌تواند در برخی شرایط مفید باشد. جراح باید قبل از انجام عمل جراحی به‌طور کامل درمورد خطرات، مزایا و عوارض بالقوه‌ی این مواد توضیح دهد و فرآیند جراحی را برای فرد تشریح کند.

اکثر زنان حدود 6 هفته پس از جراحی می‌توانند فعالیت‌های عادی‌ خود را از سر بگیرند. با این حال، ممکن است که جراح توصیه کند که فرد تا 6 ماه از انجام فعالیت‌هایی که باعث فشار بر مثانه می‌شوند، اجتناب کند یا آنها را به حداقل برساند.

درمان‌های فیزیکی مانند تحریک الکتریکی و بیوفیدبک نیز می‌توانند در افتادگی مثانه به‌ کار روند و به تقویت عضلات لگن کمک کنند.
6. تحریک الکتریکی

پزشک از یک پروب برای عضلات مورد نظر در داخل واژن یا کف لگن استفاده می‌کند. این پروب به دستگاهی وصل می‌شود که جریان‌های الکتریکی کوچک را اندازه‌گیری و ارسال می‌کند. این جریان‌ها، عضلات را منقبض می‌کنند و این انقباضات می‌توانند به تقویت عضلات کمک کنند. نوعی تحریک الکتریکی با تهاجم کمتر نیز وجود دارد که از بیرون بدن، عصب زهاری (پاندندال) را به‌طور مغناطیسی تحریک می‌کند. این روش باعث فعال شدن عضلات کف لگن می‌شود و ممکن است به درمان بی‌اختیاری ادرار کمک کند.
7. بیوفیدبک

بیوفیدبک - افتادگی مثانه

در این روش حسگری برای نظارت بر فعالیت عضلانی در واژن و کف لگن به‌ کار می‌رود. ممکن است که پزشک تمریناتی را برای تقویت عضلات این ناحیه توصیه کند. این تمرینات به سفت شدن عضلات دیواره‌ی واژن کمک می‌نمایند و برخی علائم ناشی از افتادگی مثانه را برطرف می‌کنند یا آنها را تسکین می‌دهند. این حسگر می‌تواند بر انقباضات عضلانی درطول تمرینات نظارت کند؛ پزشک از این طریق متوجه می‌شود که آیا عضلات مورد نظر از این تمرینات سود خواهند برد یا نه.
پیگیری‌های لازم برای افتادگی مثانه

خانمی که تحت درمان افتادگی مثانه قرار می‌گیرد، باید به‌طور منظم برای ارزیابی میزان پیشرفت درمان به پزشک مراجعه کند. پساری‌ها باید برای پیشگیری از عوارض، در فواصل زمانی مشخص بیرون آورده و تمیز شوند.
پیشگیری از افتادگی مثانه

داشتن رژیم غذایی پرفیبر و مصرف روزانه‌ی مقدار زیاد مایعات می‌تواند احتمال ابتلای فرد به یبوست را کاهش دهد و از این طریق به پیشگیری ازافتادگی مثانه کمک کند. درصورت امکان باید از زور زدن درطول اجابت مزاج خودداری شود. زنان مبتلا به یبوست مزمن باید به‌‌ منظور کاهش احتمال ابتلا به افتادگی مثانه، به پزشک مراجعه و هرچه سریع‌تر یبوست‌شان را درمان کنند.

بلند کردن اجسام سنگین با ابتلا به افتادگی مثانه رابطه‌ای مستقیم دارد و درصورت امکان باید از آن اجتناب شود.

چاقی عاملی خطرآفرین برای دچار شدن به افتادگی مثانه است. کنترل وزن ممکن است به پیشگیری از ایجاد این وضعیت کمک کند.
سخن آخر

افتادگی مثانه به‌ندرت تبدیل به وضعیتی خطرناک می‌شود. اکثر موارد خفیف آن می‌توانند بدون جراحی درمان شوند و اکثر افتادگی‌های شدید مثانه‌ می‌توانند به‌طور کامل با جراحی اصلاح شوند.

منبع: webmd

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Leave-addiction-to-social-networks

ترک اعتیاد به شبکه های اجتماعی با چند راهکار

 

زمان کودکی دهه‌شصتی‌ها و قبل از آن، خبری از شبکه‌های اینترنتی رنگارنگ نبود. البته شبکه‌های اجتماعی و مجازی محدودی وجود داشتند و بسیاری از مردم نیز از آنها استقبال می‌کردند اما داستان به‌هیچ‌ وجه به گستردگی وضعیت کنونی نبود. در دهه‌ی گذشته، نمی‌توانستیم ثانیه‌به‌ثانیه با هر نقطه‌ای از جهان ارتباط داشته باشیم. نهایت ذوق و شوق ما در استفاده از تلفن‌های همراه، بازی با مزه‌‌ای بود که ماری با خوردن بلوک‌های مختلف، دراز و درازتر می‌شد.
 

 

اما الان همه چیز فرق کرده است. بسیاری از ما به‌ شدت به فضای مجازی وابسته شده‌ایم. تقصیر ما هم نیست! تقریبا انجام هر کاری با این گوشی‌های کوچک امکان‌پذیر شده است. در کسری از ثانیه از حال دوستان و خانواده باخبر می‌شویم، هر فیلم و آهنگی که بخواهیم در دسترس‌مان است. برای آموزش، ارتباطات، تفریح و تقریبا همه چیز، تنها کافی است به اینترنت متصل شویم و راحت به خواسته‌مان برسیم. چنین وضعیتی همان‌طور که بسیار باب دل‌وجان ماست، با نگاهی دقیق‌تر نگران‌کننده نیز هست. زیرا به نوعی اسیر قفسی شده‌ایم که فناوری برای‌مان به ارمغان آورده است. این مقاله را تا انتها بخوانید، سعی کرده‌ایم راه‌هایی را معرفی کنیم و با هم بالی برای پَر زدن از این قفس پیدا کنیم.


 

1. پذیرفتن وابستگی و اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی

شبکه اجتماعی

اولین گام برای حل هر مسئله، قبول کردن آن مسئله است. باید بپذیریم که وابستگی کلا چیز خوبی نیست. وابسته‌ شدن و اعتیاد در هر شکل و قاموسی، رفتار ناسالمی است. وقتی اسیر و اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی پیدا می کنیم، تنها به‌دنبال این هستیم که ببینیم دیگران در این شبکه‌ها چه می‌کنند و چه چیزهایی را از زندگی‌شان منعکس می‌کنند. در واقع به‌ جای اینکه به زندگی حقیقی اطراف‌مان دقت کنیم، مدام زندگی را از دریچه‌ی صفحات شبکه‌های اجتماعی نگاه می‌کنیم. رفته‌رفته به یک تماشاچی مریض تمام‌ عیار بدل می‌شویم.



2. اعتیاد به شبکه های اجتماعی و خاموش کردن اطلاعیه‌ها (نوتیفیکیشن)

بیایید با خودمان صادق باشیم. آیا لازم است از هر چیزی که در اپلیکیشن‌های مختلف روی گوشی و شبکه‌های مجازی‌مان رخ می‌دهد، باخبر بشویم؟ جواب یک «نه» خیلی بزرگ است. ما برای زیستن به هوا، مقداری پروتئین و ویتامین نیاز داریم نه فیسبوک و اینستاگرام. باید قرار گرفتن مدام در معرض نوتیفیکیشن‌هایی را که دینگ‌دینگ از راه می‌رسند و آرامش‌مان را می‌گیرند، به فراموشی بسپاریم. وقتی نوتیفیکیشن‌ها را خاموش می‌کنیم، تمرکز بیشتری برای انجام امور زندگی روزانه‌ی خود خواهیم داشت.

اطلاعیه‌ها و پیام‌هایی که مدام روی تبلت و تلفن‌مان ظاهر می‌شوند، به ما یادآوری می‌کنند که جریان‌های جدیدی در دنیای مجازی در حال وقوع است و باعث می‌شوند که احساس کنیم اگر پیام‌ها و وقایع را دنبال نکنیم، چیزی را از دست خواهیم داد. علاوه بر آن، اگر نوتیفیکیشن‌ها را خاموش کنیم و به‌ندرت به گوشی و تبلت‌مان سر بزنیم، وقتی برای چک کردن پیغام‌ها به‌سراغ گوشی موبایل برویم، پیام‌های بیشتری می‌بینیم که مرور آنها به یکباره هم وقت کمتری از ما می‌گیرد هم خوشحال‌ترمان می‌کند. قبول دارید وقتی پیام‌های بیشتری روی تلفن ظاهر می‌شود، بیشتر خوشحال می‌شویم؟



3. اعتیاد به شبکه های اجتماعی و پیداکردن سرگرمی‌های جدید

شبکه اجتماعی تلگرام

وقتی صحبت از گذراندن ساعات طولانی درواعتیاد به شبکه‌های اجتماعی می‌شود، همیشه دسته‌ای از افراد هستند که می‌گویند: «خب، اگه نَرَم تو اینترنت، کجا برم پس؟ نه تفریحی دارم، نه کاری، نه هیچی». این دلیل، خیلی غیرمنطقی است. هزار و یک کار وجود دارد که ضمن مفید بودن می‌تواند اوقات فراغت ما را نیز پر کند. یعنی قبول ندارید که بدون تلفن هم می‌توان اوقات را خوب گذراند؟ می‌توانید زبان جدیدی بیاموزید، دوره‌ای آموزشی ببینید و آینده‌تان را بسازید، در دنیا فیلم‌های بسیار خوبی ساخته می‌شود که با کمی گشت‌وگذار می‌توانید از میان آنها فیلم مورد علاقه‌ی خود را بیابید و تماشا کنید.

در واقع بهتر است سرگرمی جدیدی برای خود بیابیم و آن را جایگزین استفاده از شبکه‌های مجازی نماییم. اگر به‌ درستی از شبکه‌های مجازی استفاده کنیم، زمان زیادی در اختیارمان خواهد بود. کافی است برنامه‌ریزی کنیم و به فعالیت‌هایی بپردازیم که دوست داریم.



4. محدود کردن زمان حضور و اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی

خیلی از ما تنها به‌خاطر دیگران یا پیروی از مد، در شبکه‌های اجتماعی مختلف حساب‌های کاربری می‌سازیم. باور کنید لازم نیست در همه‌ی شبکه‌ها حساب کاربری داشته باشیم. لزومی ندارد که تمام برنامه‌های رنگارنگ را روی دستگاه خود نصب کنیم و ذهن و زمان خود را بیهوده آشفته کنیم. بهتر است برای مهار اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی، زمان دسترسی خود به اینترنت را محدود کنیم. زمان این محدودیت تا حد زیادی وابسته به میزان اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی است.

مثلا روزی یک ساعت مشغول کار با شبکه‌های اجتماعی بشویم و در مجموع به‌طور هفتگی تنها 7 ساعت را به آنها اختصاص بدهیم. زمانی که شروع به کار می‌ کنیم بهتر است از تایمر و زمان‌سنج برای شمارش مدت زمان مجاز حضور در اینترنت استفاده کنیم. وقتی زمان تعیین‌شده به پایان می‌رسد، اگرچه سخت است اما باید عزم‌ مان را جزم کنیم و گوشی و تبلت را کنار بگذاریم. این تمرین برای تقویت اراده هم بسیار مفید است.



5. پرهیز از انتشار محتواهای پوچ و بی‌ارزش و اعتیاد به شبکه های اجتماعی

شبکه اجتماعی اینستاگرام

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که این روزها در صفحات و شبکه‌های اجتماعی شایع است، انتشار تصاویر و مطالب بسیار بی‌اهمیت است. باید بپذیریم اینکه شبکه‌های اجتماعی امکان فیلم‌برداری از لحظه‌های مختلف زندگی را در اختیارمان گذاشته‌اند، لزوما به این معنا نیست که دیگران باید بدانند که ما امشب به کدام رستوران رفته‌ایم یا در مهمانی تولد خواهرزاده‌ مان چه چیزی خورده‌ایم. اگر این موضوع را درک کنیم قطعا نیمی از محتوای بی‌مورد و بی‌ارزش اینترنت از سطح آن حذف خواهد شد. نکته‌ی دیگر این است که آنچه در اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم، تنها کادر کوچکی از صحنه‌ی بزرگ زندگی دوستان و آشنایان است که به‌هیچ‌وجه ما را در بطن زندگی حقیقی آنها قرار نمی‌دهد.

در زندگی واقعی، تمام اتفاقات به انتخاب کاربر و با گذر از فیلترهای رنگارنگ رخ نمی‌دهند. مریضی‌ها، ناخوشی‌ها، دل‌ شکستگی‌ها و تنهایی، در زندگی واقعی از ما اجازه نمی‌گیرند که پُست بشوند یا خیر. پس باید بدانیم که شبکه‌های مجازی واقعی نیستند و تمام واقعیت کاربران را نشان نمی‌دهند به همین خاطر همان‌طور که از اسم‌شان هم مشخص است، نوعی زندگی کاملا مجازی هستند که نباید در آن غرق شد.

برای اینکه ساعات مفیدتری داشته باشیم و از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی نیز به‌درستی بهره ببریم باید آن را به چشم نوعی جایزه نگاه کنیم. یعنی چه؟ به این معنی که مثل خوردن کیکی خوشمزه در کافی‌شاپ یا رفتن به سینما به‌عنوان دلخوشی کوچکی که شادمان می‌کند، استفاده از شبکه‌های اجتماعی را نیز به‌عنوان یک جایزه‌ی ساده بعد از انجام کارهای خوب و بالا بردن بهره‌وری در برنامه‌های روزانه‌مان مورد استفاده قرار بدهیم. در واقع رفتن به شبکه‌های اجتماعی را پاداشی برای خود قرار دهیم که تنها در صورت وفاداری به برنامه‌های مفید روزانه می‌توانیم به آن دسترسی داشته باشیم.



6. غنی‌سازی روابط واقعی و اعتیاد به شبکه های اجتماعی

ما برای ساختن خاطره‌ های خوش و شاد باید با دوستان و اعضای خانواده‌مان رابطه‌های واقعی برقرار کنیم و ارتباط مجازی و ثبت دقیقه‌ های زندگی با عکس سلفی را کنار بگذاریم. به‌جای اینکه به تعداد دنبال‌کنندگان (فالوئر) خود در فیسبوک و اینستاگرام و… افتخار کنیم، باید به استحکام روابطی دوست‌داشتنی با خانواده و دوستان فکر کنیم. روابطی از جنس واقعیت که باعث می‌شوند با دیگران تبادل نظر داشته باشیم، نصیحت کنیم و در دنیایی ملموس همدیگر را دوست بداریم.

به‌جای اینکه ساعت‌ها زمان بگذاریم و به فکر این باشیم که در حین ورزش یک سلفی تَر‌وتمیز از خود بگیریم، بهتر است به باشگاه برویم و با افراد واقعی تماس و ارتباطی تازه برقرار کنیم. راه‌های زیادی برای پیدا کردن دوستان جدید وجود دارد. مثلا می‌توانیم مهمانی بگیریم و از دوستان‌مان بخواهیم که دوستان‌شان را هم به مهمانی بیاورند.


7. زندگی کردن در لحظه و ترک اعتیاد به شبکه های اجتماعی

شبکه اجتماعی فیس بوک

دقت کرده‌اید که همیشه دوربین‌ به‌ دست هستیم و در جنگل و دریا و هر جای دیگری، به‌دنبال گرفتن عکسی مناسب برای پُست جدیدمان هستیم؟ اگر شما هم دچار چنین اعتیادی هستید باید بدانید که زمان تجدید نظر در رویکرد و تغییر این وضعیت رسیده است.

بیایید در لحظه‌ها زندگی کنیم. به‌جای اینکه در پِی عکس گرفتن از یک رنگین‌ کمان زیبا باشیم، بهتر است آن را عمیقا در ذهن و جان‌ مان ثبت کنیم.

کافی است یک روز به خودمان مرخصی بدهیم و به دوستان‌مان بگوییم که مثلا یک روز از شبکه‌های اجتماعی استفاده نخواهیم کرد. تمام اپلیکیشن‌ها را پاک کنیم و ببینیم چند ساعت مفید از وقت‌مان را در این شبکه‌ها حرام کرده‌ایم.

وقتی به کنسرت می‌رویم، لازم نیست تمام مدت دوربین‌به‌دست باشیم و فیلم‌ها را روی شبکه‌های اجتماعی پست کنیم. لنز هیچ دوربینی، نمی‌تواند به شفافیت چشم و نگاه ما صحنه‌ها را ضبط کند.

از همبرگر و کباب و … عکس نگیریم. مخاطبی که این عکس را لایک می‌کند نه می‌تواند تصویر منتشرشده را مزه کند و نه وجود آن عکس در زندگی‌اش تأثیری دارد. عاقل باشیم.


8. استراحت دادن به خود و ترک اعتیاد به شبکه های اجتماعی

اجداد ما زندگی‌شان را بدون رایانه یا شبکه‌های اجتماعی مجازی گذراندند. حتی خودمان هم در دهه‌های گذشته به چنین امکاناتی دسترسی نداشته‌ایم. اما هم ما و هم اجدادمان به بقا ادامه داده‌ایم. پس زندگی بدون شبکه‌های مجازی نیز همچنان جریان دارد. بهتر است گاهی به خود استراحت بدهیم و به سراغ هیچ‌یک از صفحات مجازی خود نرویم.


9. ابراز عقاید در تریبون‌های دیگر و ترک اعتیاد به شبکه های اجتماعی

بیشتر شبکه‌های مجازی برای قرار دادن انواع محتواهای تصویری یا واژه‌ای محدودیت‌هایی دارند. در چنین صورتی، بدیهی است که ما نمی‌توانیم تمام آنچه را که می‌اندیشیم و احساس می‌کنیم، ابراز کنیم. شبکه‌های اجتماعی جایی برای بیان عقاید نیستند و نمی‌توان هیچ‌کس را به‌طور کامل تنها از روی پست‌هایش شناخت. اگر دوست دارید از شبکه‌های اجتماعی به عنوان تریبون و جایگاهی برای بیان نظرات و عقاید خود در زمینه‌های مختلف استفاده کنید، سراغ وبلاگ‌نویسی بروید. وبلاگ‌ها ظرفیت‌های بیشتری در اختیارتان می‌گذارند.


10. استفاده‌ی بهتر و ترک اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی

خب، حال که صد عیب پیدا و پنهان شبکه‌های اجتماعی را مطرح کردیم، بد نیست هنر آن را نیز عنوان کنیم. این شبکه‌ها حاصل ناب‌ترین افکار و ایده‌های دانشمندان امروزی دنیای ما هستند. در واقع، ظرفیت شبکه‌های مجازی بسیار بیشتر از چیزی است که اغلب ما فکر می‌کنیم. کافی است بدانیم که از خود و از زندگی چه می‌خواهیم تا بتوانیم بهتر و مفیدتر از اطلاعات موجود در این شبکه‌ها بهره ببریم یا به‌دنبال روش‌هایی باشیم که می‌توانند بهبهره‌وری هرچه بیشتر و ترک اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی برای عموم کمک کنند.

باید در برابر لایک‌ها و کامنت‌هایمان مسئولانه عمل کنیم. نگاه کردن و توجه به محتوای بی‌ارزش افراد در شبکه‌های اجتماعی شایسته‌ی چشمان ما و شما نیست. اجازه ندهیم که وقت‌مان بیهوده پای چیزی تلف بشود که هیچ سودی در پی ندارد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/What-are-garlic-properties-for-hair-How-is-garlic-mask-to-strengthen-hair-

خواص سیر برای مو چیست؟ و طرز تهیه ماسک سیر برای تقویت مو چگونه است؟

آنتی اکسیدان‌های موجود در سیر، به مراقبت از پوست و مو و رشد و تقویت موها کمک بسیار می‌کند. در این مقاله در مورد خواص سیر برای مو و طرز تهیه ماسک موی سیر و نحوه استفاده از آن صحبت خواهیم کرد و در ادامه جایگزین‌های سیر برای تقویت و محافظت از مو را معرفی خواهیم کرد.


آیا سیر برای مو مفید است؟

معجزه سیر

می‌توانید سیر را در برنامه‌ی غذایی‌تان بگنجانید و یا آن را به‌صورت موضعی مصرف کنید. خواص سیر برای مو می‌تواند به رشد موها کمک کند، اما هنوز به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز داریم.


خواص سیر برای مو و رشد و استحکام آن

    برخی مواد مغذی موجود در سیر می‌تواند به رشد موها کمک کند. سیر خام دارای مقدار زیادی ویتامین و مواد معدنی مثل ویتامین B6 و ویتامین C، منگنز و سلنیم (selenium؛ نوعی آنتی‌ اکسیدان) است که از مواد مفید برای داشتن موهایی سالم به‌حساب می‌آیند.
    سیر خاصیت ضدمیکروبی و ضدقارچی دارد که می‌تواند برای موها مفید باشد، چراکه این مواد با ازبین‌بردن باکتری‌ها و میکروب‌ها می‌توانند به داشتن پوست سر سالم کمک کنند.
    تحقیقی که در سال 2016 انجام شد نشان داد سیر توانایی محافظت از کراتینوسیت (keratinocyte؛ سلول اصلی سازنده‌ی کراتین برای حفاظت از لایه بیرونی پوست) در برابر آسیب‌های اشعه فرابنفش را دارد. همچنین می‌تواند به‌عنوان یک ماده ضد پیری استفاده شود. سلول‌های کراتینوسیت در لایه‌ی بیرونی پوست مثل پوست سر و فولیکول‌های مو قرار دارند.
    آزمایشی در سال 2007 نشان داد، شرکت‌کنندگانی که دارای طاسی منطقه‌ای بودند و از ژل سیر روی نقاط طاس سر استفاده کردند، پس از مدتی رشد موهایشان بهبود یافت.

اگرچه این تحقیقات بسیار امیدوارکننده هستند، هنوز به مدارک علمی بیشتری برای اثبات خواص سیر برای مو نیاز است.
سوختگی شیمیایی

در کنار مزیت‌های استفاده از روش‌های طبیعی خانگی، باید مراقب خطر استفاده از سیر روی مو یا دیگر اعضای بدن باشیم. این مسئله، به‌ویژه برای کسانی که دارای پوست حساسی هستند، بسیار حائز اهمیت است.

استفاده از سیر روی پوست می‌تواند باعث ایجاد سوزش شود. موارد زیادی درباره‌ی سوختگی با سیر گزارش شده است.

چنین خطری تنها شامل استفاده از سیر خام نمی‌شود. محصولات دارای سیر مثل روغن‌‌ها و اسانس‌ها نیز می‌توانند باعث تحریک چشم‌ها و پوست شوند. بهتر است پیش از استفاده از هر نوع محصول محتوی سیر با پزشک خود مشورت کنید یا آن را روی بخش کوچک‌تری از پوست تست کنید.
 


خواص سیر برای مو و تهیه ماسک

درمان هر درد با سیر

در بازار، محصولات و روغن‌های مخصوص مو که از سیر در ترکیب آنها استفاده شده موجود است. فراموش نکنید که روغن سیرِ مخصوص آشپزی و روغن خالص آن با هم متفاوت هستند. روغن سیر بسیار غلیظ و حاوی الکل است که به ماندگاری بیشتر آن کمک می‌کند. فراموش نکنید که گوگرد موجود در سیر هر محصول سیردار را به ماده‌ای محرک برای پوست و چشم‌ها تبدیل می‌کند.

به‌‌منظور بهره‌مندی از خواص سیر برای مو می‌توانید با مواد موجود در آشپزخانه نرم‌کننده‌ای عالی تهیه کنید. برای کاهش تحریک و حساسیت پوستی، حتما سیر را با روغن‌هایی مثل روغن نارگیل یا روغن زیتون رقیق کنید تا از خواص بیشتری بهره‌مند شوید.



مواد مورد نیاز برای تهیه‌ی ماسک سیر

    8 حبه سیر تازه؛
    2 قاشق غذاخوری روغن پایه یا روغن سبزیجات به‌ازای هر حبه؛
    چنگال، مخلوط‌‌کن یا دستگاه پرس سیر؛
    ماهیتابه کوچک؛
    صافی.



طرز تهیه ماسک سیر

    سیرها را با چنگال، مخلوط‌کن یا پرس سیر له کنید.
    روغن را در ماهیتابه با شعله‌ی کم گرم کنید و سیر را به آن اضافه کنید (مراقب باشید که روغن داغ نشود).
    سیر را در ماهیتابه هم بزنید تا عطر آن به مشام برسد. مراقب باشید که سیر را نپزید.
    ماهیتابه را از روی شعله بردارید و اجازه دهید محتویات آن خنک شود.
    این مخلوط را در صافی بریزید و آن را صاف کنید.
    این روغن را در یک بطری یا لیوان شیشه‌ای بریزید (به‌منظور ماندگاری بیشتر بهتر است از شیشه‌های تیره استفاده کنید).


چگونه از این نرم‌ کننده سیر استفاده کنیم؟

سیر و عسل

    دو قاشق از این روغن را به‌آرامی روی پوست سرتان ماساژ دهید.
    ماساژ سر را به‌مدت 10 تا 15 دقیقه ادامه دهید و یا موها را در یک حوله بپیچید.
    سپس با شامپویی ملایم موها را بشویید.

برای گرفتن بهترین نتیجه، دو روز در هفته از این ماسک استفاده کنید.

شما می‌توانید با اضافه کردن مقدار برابر عسل با روغن، از خواص سیر برای مو بهره‌مند شوید و ماسک مویی عالی داشته باشید. روش استفاده از این ماسک هم مشابه ماسک بالا است.

فراموش نکنید که پیش از استفاده از روش‌های خانگی با پزشک‌تان مشورت کنید.
پیشنهادهای دیگر به‌ جای استفاده از سیر

روش‌های دیگری نیز وجود دارد که به داشتن موهایی پرپشت‌تر و سالم‌تر کمک می‌کند. بهترین کار برای شروع این است که کمترین آسیب را به موهایتان برسانید.


در اینجا چند نکته برای کم کردن آسیب به موهایتان را یادآور می‌شویم:

تقویت مو با سیر

    موهایتان را بیش‌ازحد نشویید تا از خشکی آن جلوگیری شود.
    اجازه دهید موهایتان با روش طبیعی خشک شوند و کمتر از سشوار استفاده کنید.
    استفاده از اتو و سایر وسایل حرارتی حالت‌دهنده را کم کنید و پیش از استفاده از آنها، از مواد 
محافظ مو استفاده کنید.
    از محصولات حالت‌دهنده‌ی مو مثل ژل‌ها و اسپری‌ها کمتر استفاده کنید.


روش‌های طبیعی نیز وجود دارد که به ضخیم شدن و داشتن موهای سالم و کم شدن ریزش مو کمک می‌کند. برخی از این روش‌ها شامل این موارد می‌شود:

    روغن نارگیل :

استفاده از روغن نارگیل روی موها از آسیب و شکستن موها جلوگیری کرده و به رشد و ضخیم شدن موها کمک می‌کند. همچنین روغن نارگیل به محافظت از موها در برابر اشعه‌ی ماورای بنفش کمک می‌کند.



    روغن آووکادو:

مواد معدنی موجود در آووکادو برای اسحکام کوتیکول و جلوگیری از شکستن موها مفید است. همچنین این روغن برای آبرسانی به مو عالی است.
    بیوتین: مصرف مکمل بیوتین به داشتن موهای سالم کمک می‌کند. اگرچه هنوز به تحقیقات بیشتری در این زمینه نیاز است، اما در تحقیقی که در سال 2015 انجام شد، به این نتیجه رسیدند که مصرف بیوتین به افزایش رشد مو و داشتن موهای ضخیم کمک شایانی می‌کند.

داشتن رژیم غذایی مناسب که همه ویتامین‌ها و مواد معدنی مورد نیاز بدن را در خود دارد نیز می‌تواند به سلامت موها کمک کند.
چه زمانی نزد پزشک برویم

هنوز به تحقیقات بیشتری درباره‌ی فواید سیر برای مو نیاز است، اما درمان‌های دیگری نیز برای کمک به داشتن موهایی سالم وجود دارد. تغذیه‌ی مناسب و کاهش استفاده از محصولات حالت‌دهنده، سشوار و اتوی مو در این زمینه بسیار تأثیرگذار است.

اگر مشکل نازک شدن یا ریزش مو دارد، با پزشک‌تان مشورت کنید. هرچند شکنندگی و ریزش مو در اثر استفاده‌ی روزانه از حالت‌دهنده‌ها رخ می‌دهد، ممکن است مسائلی مثل اختلال‌های تیروئید، سندروم تخمدان پلی کیستیک یا عوارض مصرف برخی داروها نیز موجب ریزش مو شود.
 

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/How-can-we-have-a-decent-mind-in-all-circumstances-

چگونه می توانیم در هر شرایطی ذهن ارام داشته باشیم؟

ارامش فکری

تکنیک‌های روان‌شناختی‌ای وجود دارند که به کمک ما می‌آیند تا با افزایش توانایی‌های شناختی مغزمان (توجه، حافظه، اعمال اجرایی، هشیاری) و پیشگیری از زوال شناختی در سنین بالا ذهنی تیز و هشیار داشته باشیم. با رعایت هر چه بیشترِ نکاتی که در این نوشته با شما در میان خواهیم گذاشت می‌توانید هشیارتر بوده و ذهن آرام وآماده‌ داشته باشید.


1. مصرف مواد مغذی برای داشتن تمرکز وذهن آرام

علاوه بر اینکه داشتن یک رژیم غذایی متعادل و متناسب کمک کننده است، خوراکی‌هایی وجود دارند که غذای مغز هستند؛ مصرف این مواد مغذی به سرحال بودن و هشیاری مغزی شما می‌انجامد:


ماهی و بذر کتان

بذر کتان و ماهی‌های روغنی مانند سالمون و ساردین سرشار از اسید چرب امگا 3 هستند. امگا 3 در محافظت از سلول‌های مغزی نقش حیاتی برعهده دارد. این ماده در تحقیقات به عنوان عاملی برای مقابله با ناکارآمدی‌های مغزی معرفی می‌شود که تحت تأثیر افزایش سن ایجاد می‌شوند. برخی تحقیقات عنوان کرده‌اند که امگا 3 احتمالا در افزایش توجه نقش دارد، برای مثال در یک مطالعه معلوم شد بین مصرف مکمل‌های امگا 3 و کاهش نشانه‌های کم‌ توجهی در کودکان رابطه وجود دارد.
غذاهای سرشار از آنتی‌اکسیدان

این خوراکی‌ها می‌توانند در برابر افت شناختیِ وابسته به سن مثلا اختلال در حافظه، توجه و حل مسئله نقش محافظتی داشته باشند. برخی شواهد نشان می‌دهند که مواد سرشار از آنتی‌اکسیدان مانند ویتامین C و ویتامین E می‌توانند از سرعت ایجاد افت شناختی بکاهند.
چای سبز

مطالعه‌ای بر روی موش‌ها که در مجله‌ی Brain and Cognition منتشر شده است نشان می‌دهد که مصرف چای سبز می‌تواند قدرت حافظه و یادگیری را افزایش بدهد. علاوه بر این طبق مطالعه‌ای که در سال‌‌ 2014 روی گروه کوچکی از سالمندان انجام شد مصرف روزانه‌ی چای سبز به بهبودِ فعالیت‌های شناختی مغز آنها منجر شد. پس بهتر است از خواص چای سبز غافل نشوید.
 



2. مواد طبیعی برای افزایش سلامت مغز و ذهن آرام

برخی از گیاهان دارویی به شما کمک می‌کنند همیشه سرحال و هشیار بوده و ذهن آرام و آماده داشته باشید. در این بخش به دانشی که در مورد دو نمونه از این گیاهان دارویی وجود دارد اشاره می‌کنیم:


کرکیومین (Curcumin)

در برخی مطالعات اولیه مشخص شد که ماده‌ی زردرنگِ موجود در زردچوبه، یعنی کرکیومین، برای توانایی شناختی مفید است. همچنین مطالعه‌ی دیگری مربوط به سال 2015 نشان می‌دهد که کرکیومین می‌تواند منجر به افزایش نوعی اسید چرب امگا 3، اسید دوکوزاهگزانوئیک (docosahexaenoic acid)، در مغز شود. این اسیدهای چرب اثرات مثبتی بر سلامت مغز و افزایش توانِ شناختی دارند.
رزماری

بر اساس مطالعه‌ای که در سال 2012 در مجله‌ی Medicinal Food به چاپ رسید مصرف روزانه‌ی گیاه رزماری در سالمندان می‌تواند عملکرد شناختی و حافظه‌‌ی آنها را ارتقا دهد.

3. 
تکنیک‌های ذهنی-بدنی برای داشتن ذهن آرام و آماده

این تکنیک‌ها نه تنها برای کاهش استرس مفیدند بلکه می‌توانند به شما کمک کنند سرحال باشید و تمرکز بالاتری را تجربه کنید.
مدیتیشن

در مطالعه‌ا‌ی روی 40 نفر از دانشجویان دوره‌ی کارشناسی محققان مشاهده کردند که انجام روزانه‌ 20 دقیقه مدیتیشن به مدت پنج روز توجه این دانشجویان را افزایش داد و در کنار آن اضطراب، خستگی، خشم و افسردگی آنها کاهش پیدا کرد.
تای‌چی (Tai Chi)

بررسی مروری 9 مورد از مطالعات گذشته که نتایج آن در سال 2015 در مجله‌ی Preventive Medicine به چاپ رسید نشان می‌دهد که تایچی می‌تواند توجه، حافظه، و سایر متغیرهای مرتبط با توانایی شناختی مغز را در بزرگسالانِ سالم افزایش بدهد.


4. تکنیک‌های روان‌ شناختی برای داشتن ذهن آرام و آماده

آرامش ذهنی

برخی مشکلات سلامتی مانند دیابت، فشار خون بالا، وقفه‌ی تنفسی در خواب، افسردگی، کم‌کاری تیروئید و سطح بالای کلسترول ناسالم LDL می‌توانند بر افت عملکرد شناختی تأثیر بگذارند. شما می‌توانید از هوشیاری و توانایی مغزی‌تان با رعایت دقیق توصیه‌های پزشک‌تان در راستای درمان و کنترل این بیماری‌ها محافظت کنید.

علاوه بر این با رعایت توصیه‌هایی که در ادامه می‌آید، می‌توانید از عملکردهای شناختی‌تان مانند توجه، حافظه و غیره محافظت کنید و آنها را بهبود بدهید.
از یادگیری باز نمانید

تحصیلات بالاتر با عملکرد شناختیِ بهتر در سنین بالا مرتبط است. کارشناسان گمان می‌کنند عادت به فعال نگه داشتن مغز که با تحصیلات عالیه در فرد ایجاد می‌شود کمک می‌کند حافظه قدرت خود را از دست ندهد. این باور وجود دارد که به چالش کشیدن مغز با تمرین ذهنی، فرایندهایی را در مغز فعال می‌کند که به نگهداری از سلول‌های مغزی و تحریک ارتباط میان آنها منجر می‌شود. با اینکه بسیاری از افراد شغل‌هایی دارند که ذهن آنها را فعال نگه می‌دارد، اما دنبال کردن یک سرگرمی، یاد گرفتن مهارتی جدید یا داوطلب شدن در پروژه‌هایی که در آنها از مهارت‌هایی استفاده می‌شود که شما معمولا آنها را به کار نمی‌گیرید، می‌تواند همین اثر را به همراه بیاورد و به بهبود حافظه منجر شود.

حواس مختلف‌تان را به کار بگیرید

هر چه تعداد بیشتری از حواس‌تان را در فرایند یادگیری به کار ببرید بخش‌های بیشتری از مغز را درگیر یادگیری می‌کنید. در یک مطالعه، دسته‌ای عکس که به لحاظ عاطفی حالتی خنثی داشتند به گروهی از بزگسالان نشان داده شد، نمایش هر کدام از عکس‌ها با رایحه‌ای همراه بود. در این مطالعه از شرکت‌کنندگان خواسته نشده بود که عکس‌ها را به خاطر بسپارند. در مرحله‌ی بعد دسته‌ی دیگری عکس، این‌ بار بدون همراهی رایحه‌ای خاص، به نمایش گذاشته شد و از آنها خواسته شد بگویند با کدام عکس‌ها از مرحله‌ی قبل آشنا هستند.

حافظه‌ی شرکت‌کنندگان در مورد عکس‌های جفت‌شده با رایحه و به خصوص آنهایی که با بوی خوش همراه شده بودند عملکردی عالی داشت. تصاویر تهیه شده از مغز نشان می‌دهد که دیدن دوباره‌ی عکس‌هایی که یک بار با رایحه همراه شده بودند حتی وقتی آن بوها دیگر وجود نداشتند و افراد سعی نکرده بودند که آنها را به خاطر بسپارند، قشر گلابی شکل مغز را، که بخش اصلی در تجزیه و تحلیل بوهاست، فعال می‌کرد. بنابراین زمانی که به سراغ کشف ناشناخته‌ها می‌روید از تمام حواس خود بهره ببرید.


به خودتان باور داشته باشید

ذهن برتر

عقاید غلط مرتبط با افزایش سن در ذهن افراد می‌تواند در افت حافظه‌ی آنها دخیل باشد. افراد میانسال و مسن زمانی که در معرض کلیشه‌های قالبی مرتبط با افزایش سن و حافظه قرار می‌گرفتند دچار افت عملکردهای مرتبط با حافظه می‌شدند. در مقابل هنگامی که پیام داده شده به آنها مربوط به حافظه‌ی خوب در سنین بالا بود عملکردشان بهبود پیدا می‌کرد. فردی که اعتقاد دارد روی حافظه‌اش کنترلی ندارد، مثلا شاید درباره‌ی فراموشی‌هایش جوک می‌گوید، کمتر احتمال دارد که برای حفظ و افزایش مهارت‌ شناختی خود تلاشی بکند، همین دلیل ساده می‌تواند احتمال دچار شدن به افت حافظه را در او بالا ببرد. اگر باور داشته باشید که می‌توان حافظه‌ی بهتری داشت و با تمرین کردن این باور را عملی کنید، شانس بیشتری خواهید داشت که در بلندمدت هوشیاری خود را حفظ کنید.
برای یادگیری و به‌خاطر سپردن مطالب برحسب اولویت آنها عمل کنید

اگر لازم نباشد که انرژی ذهنی‌تان را برای یادآوری جای کلید یا تاریخ تولد نوه‌هایتان استفاده کنید، بهتر می‌توانید روی یادگرفتن و به خاطر سپردن مسائل مهم و جدید تمرکز داشته باشید. بنابراین از تقویم، فهرست خرید، نقشه‌ی راهیابی، و پوشه‌های طبقه‌بندی اسناد و مدارک استفاده کنید تا اطلاعاتی را که روزانه با آن سروکار دارید به صورت طبقه‌بندی‌شده در دسترس داشته باشید. راهکار دیگر این است که هر وسیله را در جای مخصوص به خودش قرار بدهید. برای عینک، کیف پول، کلیدها و هر آنچه به طور دائم استفاده می‌کنید جای مخصوصی در نظر بگیرید و همیشه آنها را در همان جا بگذارید.
 



از روش تکرار با صدا و نوشتار بهره بگیرید

وقتی می‌خواهید آنچه شنیده‌اید، خوانده‌اید یا به آن فکر کرده‌اید را از بر کنید آن را با صدای بلند برای خودتان تکرار کنید یا یادداشتی بردارید. با این کار حافظه‌تان و میزان چسبندگی اطلاعات به آن را تقویت می‌کنید. مثلا وقتی اسم کسی را برای اولین مرتبه شنیده‌اید در مکالمه‌تان آن را بیان کنید. مثلا: «خب علی! گفتی با آقای نوربخش کجا آشنا شدی؟»
جلوی افت حافظه را با مرورهای فاصله‌دار بگیرید

مرور کردن به عنوان ابزاری برای یادگیری زمانی بیشترین قدرت را دارد که طبق زمان‌بندی مناسب انجام بشود. بهتر است مانند زمانی که شبِ امتحانی درس می‌خوانید از تکرار مکرر یک مطلب در بازه‌ی زمانی کوتاه خودداری کنید. در عوض، مطالعه‌ی مجدد مطالب مهم را به بازه‌های زمانی که کم‌کم طولانی‌تر می‌شوند موکول کنید؛ در ابتدا پس از یک ساعت، سپس هر چند ساعت، و نهایتا هر روز مطلب را مرور کنید. فاصله گذاشتن بین مرورها به بهبود حافظه کمک می‌کند و به خصوص زمانی مفید است که دارید اطلاعات پیچیده را به خاطر می‌سپارید؛ برای مثال جزئیات تکالیف یک کار تازه.



5. ایجاد تغییرات در سبک زندگی برای داشتن تمرکز بیشتر و ذهن آرام

آرامش برای زندگی بهتر

تغییراتی که می‌توانیم در سبک زندگی‌مان ایجاد کنیم تا همیشه سرحال و هشیار باشیم عبارتند از:
خواب کافی

تحقیقاتِ زیادی بر این یافته اتفاق نظر دارند که کمبود خواب می‌تواند اثر نامطلوب عمده‌ای روی عملکرد شناختی فرد بر جای بگذارد.
ورزش

مطالعه‌ای که در سال 2010 در مجله‌ی علوم اعصاب منتشر شد نشان می‌دهد که پیاده‌روی به مسافت حداقل 9/5 کیلومتر در هفته می‌تواند از حافظه‌ی افراد در سنین بالا محافظت کند. همچنین در این مطالعه همچنین مشخص شد که انجام ورزش به صورت منظم راهکاری مناسب برای مقابله با کوچک شدن مغز در اثر افزایش سن است.
مدیریت استرس

مانند خواب ناکافی، رسیدگی نکردن به استرس‌های روزمره می‌تواند به شدت عملکردهای شناختی مغز را فلج کند. برای اینکه همیشه سرحال باشیم و هوشیاری‌مان را حفظ کنیم خیلی مهم است که برای کاهش استرس به مرور قدم‌هایی برداریم.



کاهش مصرف سیگار و الکل و داشتن ذهن آرام

به دلائل متعددی کاهش مصرف سیگار و الکل می‌تواند کمک کند همیشه سرحال باشیم. اثر نامطلوب روی رگ‌های تغذیه کننده‌ی مغز، کاهش اکسیژن رسانی به بدن، آسیب رساندن به کیفیت خواب همگی ممکن است حال خوب شما را تحت تأثیر نامطلوب قرار بدهد.
 



6. گسترش روابط دوستانه و ذهن آرام

چگونه همیشه ذهن آرام و آماده‌ داشته باشیم - گسترش روابط مستحکم اجتماعی

در آستانه‌ی تعطیلات نوروز که فرصت مناسبی برای تازه کردن دیدار با دوستان و آشنایان پیش می‌آید اشاره به این نکته که روابط دوستانه می‌تواند در سلامتی و طول عمر ما دخیل باشند خالی از لطف نیست. در روابط دوستانه‌ای که در آن افراد به هم محبت و توجه دارند هورمون‌های استرس کاهش پیدا می‌کند. با کاهش این هورمون‌ها سلامت رگ‌های قلبی، عملکرد دستگاه گوارش، تنظیم سطح قند خون و سیستم ایمنی افزایش می‌یابد. داشتن روابط خوب به ما کمک می‌کند خواب بهتر و رژیم غذایی سالم‌تری داشته باشیم و کمتر سیگار بکشیم. در نقطه‌ی مقابل، فقدان روابط معنی‌دار و مستحکم با دیگران با کاهش توانایی‌های شناختی مغز در سنین بالا، افسردگی و همین‌طور افزایش نرخ مرگ‌ومیر مرتبط است.

منبع : verywell healthharvard

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت