https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/Life


با این قوانین، زندگی فوق العاده ای بسازید واز آن لذت ببرید


زندگی برای هر کس معنای خاصی دارد. این مسئله به نحوه نگرش و افکار هر انسان، ارتباط مستقیم دارد. یعنی هر انسانی زندگی را به گونه ای می بیند که در مورد آن فکر می کند. هرچند نکته ای در این میان وجود دارد و آن این است که خلقت انسان به گونه ای است که کمال طلبی و هدفدار زندگیکردن، در ذات اوست. اما این خصلت ذاتی هم ممکن است به دلایل متعددی در نهاد برخی از افراد نهفته بماند و به فراموشی سپرده شود.

به طور کلی این مطلب برای اغلب افراد صادق است که بیهودگی و بی هدفی در زندگی، آنها را راضی نمی کند و مسلما اگر زندگی معنایی برای انسان نداشته باشد، زنده بودن یک انسان ارزشی نخواهد داشت. هرچند که همه امکانات زندگی کردن فراهم باشد.

دلیل ایجاد حس نارضایتی در زندگی به خاطر نداشتن یا کمبود رفاه نیست. چه بسیار افرادی که در زندگی ساده و حتی سختی قرار دارند، اما از زندگیراضی هستند و از لذتهای زندگی شان بهره می برند. آنچه مشخص است اینکه ناکامی در دریافت معنای واقعی زندگی است که موجب احساس ناامیدی و یاس در زندگی می شود.

می توان اینطور بیان کرد که زندگی دارای دو بعد است. یک بعد به معنای مادی و بعد دیگر معنوی است. آنچه مهم است اینکه هر انسانی کامیابی خود را بیشتر در کدام بعد ببیند. مسلما چیزهای مادی جزئی از زندگی هستند که فناپذیر و نابود شدنی هستند ولی مسائل معنوی، پایدار و فناناپذیرند. همان طور که روح انسان هم فناناپذیر است و با مرگ از بین نمی رود.

چه بسیار افرادی که به لحاظ مادی و رفاهی از بهترین امکانات برخوردار بوده و در نهایت دچار بحران هویت شده اند و گرفتار سرگشتگی و ناامیدی. همچون پسری 22 ساله که در بخشی از خاطرات خود اینطور بیان می کند:


" هرچند تمام کارهایی که جامعه برای خوشبخت شدن دیکته می کند، انجام داده بودم، اما هیچ دلیلی برای ادامه زندگی نمی یافتم. نمی دانستم چرا زنده ام و چرا زنده بودنم می تواند مهم باشد. زندگی هیچ معنایی برایم نداشت. این بحران شک و پریشانی کم کم به تمامی جنبه های زندگی ام کشیده شد."

با خود فکر می کردم، آیا به راستی زندگی کاملا نسبی است؟آیا همه اش همین است؟ پنجاه-یا هشتاد سالی از این خوشی ها و ناخوشی های زودگذر استفاده کردن، کار کردن، خوابیدن، خوردن، لذت بردن از خوشی های زمینی و همین. و بعد انگار نه انگار که روزی زنده بوده ای؟! اگر چنین است پس اصلا چرا باید زندگی کرد؟چرا باید برای زندگی بی هدف تلاش کرد؟چرا باید خوب بود؟چرا باید به فکر سلامتی بود؟


حتما بخوانید: خودباوری و راه های تقویت آن​

مقابله با احساس گناه


 معنی زندگیحس نارضایتی در زندگی

هر چه بیشتر می گذشت همه چیز بیشتر غیرقابل تحمل می شد و مرا به این نتیجه می رساند که زندگی به راستی ارزش زیستن ندارد1

این عبارات نشان دهنده این هستند که بعد روحانی و معناگرایی زندگی ت  

 

زندگی

حتما بخوانید:  خودخواهی چیست؟

اعتماد به نفس کاذب​

بحران معنا در زندگی امروز به یکی از اصلی ترین دغدغه های بشر تبدیل شده است. همین امر به اضافه احساس کمبود معنویات در زندگی موجب شده تا به سمت ایجاد مامنی در این زمینه ها باشند. به این ترتیب بسیاری از علوم بشری ساخته شده تا نیازهای روحی و معنوی را پاسخ دهد در حالیکه این راهکارها هم اثر موقتی دارند. چرا که منشا الهی ندارند.

بحران بی معنایی در زندگی بسیاری از افراد وجود دارد و آنها را آزار می دهد. اینکه نمی دانند برای چه پا به این دنیا گذاشته اند و چه باید بکنند. برخی دیگر هم با بحرانی به نام ناتمام ماندن معنا مواجه می شوند. یعنی برخی از افراد برای زندگی معنایی را در نظر داشته اند ولی زمانی که به آن می رسند، آن را بی ارزش تر از آن می دانند که به خاطرش زندگی کنند. این بدان معناست که مسائل موجود در ذهن این افراد نمی تواند توجیه کننده زندگانی آنها باشد. به این ترتیب نمی توانند فلسفه مرگ و حیات را برای خود تعریف کنند و همین امر موجب افسردگی شان می شود.


آنچه مهم است دریافت این مطلب است که باور داشته باشیم که معنای زندگی باید باارزش تر از خود زندگی باشد و آنچه قرار است فلسفه زندگی را توجیه کند باید فراتر و والاتر باشد. می توان گفت که معنای یک زندگی به یک معامله شباهت دارد که منفعت و سود، آنرا توجیه پذیر می سازد.

مسلما توجیهی وجود ندارد که کسی بخواهد در معامله ای زیانبار شرکت کند.
هر کاری که می خواهد انجام شود باید فایده ای داشته باشد که در غیر این صورت، انجام آن بی معناست.

در مورد معنای زندگی هم همین بحث مطرح است. آنچه انسان به خاطر ان به دنیا می آید و از دنیا می رود، باید ارزشمندتر از زندگی 

حتما بخوانید:  چشم زخم در قرآن و روش های مقابله با آن

قوانین موفقیت از دیدگاه قرآن​

امروز واقعا به چه چیزی در زندگی احتیاج دارید؟


هر کاری که انجام می دهید می تواند شما را خوشحال یا ناراحت کند. شما می توانید از زندگی خود راضی باشید و یا احساس ناخوشایند نارضایتی و نا‌کاملی از زندگی خود داشته باشید. شما می توانید از آنچه دارید احساس رضایت کنید و در راستای بهتر کردنش تلاش موفقیت‌آمیز کنید و یا ازش نا امید باشید.
اگر شما بخواهید که حتما به همه کارهایی که انجام می‌دهید برسید، احتمالا همیشه ناراحت خواهید بود و احساس ناامیدی و یاس و نارضایتی از آنچه امروزتان آنگونه است خواهید داشت.
اما نباید نا امید باشید. زیرا انتخاب با شما است.

چه چیزی شما را برای انجام زندگی ایده‌آل‌تان آماده خواهد کرد؟
ما انسان هستیم. ما خودمان را برای بهترینمان بودن آماده می‌کنیم. برای مثال به خودمان چیز هایی مانند این می گوییم:

وقتی 1 میلیون دلار در بانک داشته باشم، کارم را رها می کنم و کسب و کار خودم را شروع می کنم.
وقتی بازنشسته شوم به مسافرت و ماجراجویی خواهم رفت.


مشکل این اظهارات این است که آن ها شما را از اول برای شکست خوردن آماده می کنند. زمانی که شرایط باید ایجاد شوند تا شما موفق شوید، شما هرگز موفق نخواهید شد.
خب چه چیزی لازم است تا زندگی تون رو به این سبک تا 100 سالگی ادامه بدید. آیا داشتن یک خانه بزرگ و تمیز کمک می‌کنه؟
حقوق سالیانه تضمین شده چطور؟ اگر حقوق لازم باشه باید چقدر باشه؟ سالی 25 میلیون تومان؟ 50 میلیون تومان؟
نگاه به آینده به صورت اظهارات حقیقی و قطعی، می تواند هر انسانی را واقع گرایانه کند و شما را با جزییات چیزهایی که برای 
رسیدن به اهدافتاناحتیاج دارید آشنا خواهد کرد. این کمک می کند آن ها قابل انجام و همین طور دست یافتنی به نظر برسند.


چطور از حال لذت ببرید؟

اگر هر کاری که امروز انجام می دهید شما را بی‌رمق و ناراضی می‌کند، چه کار باید بکنید که امروز احساس خرسندی کنید؟ چگونه باید زندگی کنید تااحساس آرامش کنید؟ چطور باید زندگی کنید تا از لحظه لحظه زندگیتون لذت ببرید؟
من همیشه در حال تغییر و بهبود زندگی ام در این چند سال بوده ام. زمانی که با بخشی از کسب و کارم احساس رضایت می کردم، اون رو به کسی که احساس هیجان داشت میفروختم و زمانی که مشتریانی داشتم که احساس لذت از همکاری نداشتیم، راهمان را از هم جدا می کردیم. چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟ بنویسم. پس طوری برنامه زندگی‌ام را چیده‌ام که بتوانم هر روز مقداری بنویسم. زمانی که کاری که انتخاب کرده‌ام را انجام می دهم، با زندگی‌ام خوشحال تر هستم. وقتی دو روز خوشحال تر هستم، احساس خرسندی بیشتری از زندگی دارم. بله زمانی که برنامه ریزی زندگی‌ام را طوری که بتوانم کارهایی که می خواهم را انجام بدهم و آنطور که می خواهم زندگی کنم می‌چینم، آینده‌ام را به طور واضح‌تری می توانم ببینم.
لازم نیست صبر کنم یک تفاق رویایی رخ بدهد تا خرسند باشم و به آینده امیدوار شوم؛ این ها می توانند همین امروز اتفاق بیفتند.


چگونه برای زندگی خود هدف تعیین کنیم؟

روشن‌سازی اهداف

حتما باید اهداف زندگی را روشن کرد؛ تا فرد به آنها آگاهی داشته باشد و در نتیجه این آگاهی است که رفتارهای فرد شکل می‌گیرد. در صورت عدمتعیین اهداف، انسان به فردی منفعل و فاقد اثرگذاری در زندگی، تبدیل می‌شود و اهدافی از سوی محیط و دیگران به وی تحمیل شده و رفتارهای فرد بر اثر اهداف دیگران که وی به آنها آگاهی ندارد، شکل می‌گیرد.

زندگی موفق

حتما بخوانید:  6 داستان از موفق ترین افراد که با شکست جنگیدند

رازهای  قانون جذب که با آن به موفقیت می رسید​

اهداف برای همه جنبه‌های زندگی

یکی از محورهای اصلی در تدوین هدف‌های زندگی، توجه به این موضوع است که زندگی، جنبه‌های مختلفی مانند جنبه‌های تحصیلی، شغلی،خانوادگی، اجتماعی و دینی دارد و فرد با رشد در تمامی جنبه‌ها، می‌تواند به سطح بالای ظرفیت وجودی خویش برسد. او بایستی برای جنبه‌های گوناگون زندگی، هدف‌هایی متناسب را مشخص نماید.ما نباید تنها برای جنبه‌ای خاص، هدف را تعیین کنیم؛ زیرا در آن صورت، رفتارهای دیگر، بدون هدف می‌مانند و در این صورت، رفتارهای فرد تنها تحت تاثیر هدف‌های یک جنبه زندگی او شکل می‌گیرد و در نتیجه، یا دچار رشد تک بعدی می‌شود و یا به دلیل فقدان تعادل در رفتارها، آن جنبه را نیز نمی‌تواند رشد دهد؛ زیرا جنبه‌های گوناگون سبک زندگی، با یکدیگر تعامل دارند و تغییرات هر جنبه بر جنبه‌های دیگر اثرگذار است.



 

نوشتن اهداف زندگی


 زندگی، اعمال مختلفی را انجام دهد.

 


حتما بخوانید:  6 راه برای ثروتمند شدن

ثروتمند شدن از دیدگاه قرآن​


گروه تحقیقاتی کرامت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/successful-marriage

نسل ها و آیندگان بعد از خود نیز مشکلات کمتری به ارث می گذاریم.

برای داشتن یک ازدواج موفق این مقاله را مطالعه کنید

این روزها انتخاب همسر یکی از دغدغه های بزرگ و اساسی و از طرفی مهمترین تصمیم دختران و پسران جوان شده است، و هنگامی که انتخاب همسر به درستی انجام می شود برای صد سال آینده زندگی زناشویی با آسودگی خیال بیشتری آماده می شویم؛ همچنین برای نسل ها و آیندگان بعد از خود نیز مشکلات کمتری به ارث می گذاریم.

سال‌های سال مباحث بسیار کلیشه‌ای برای موفقیت در ازدواج در گوش جوانان خوانده می‌شود. به عنوان مثال

خانواده‌ی فرد مورد نظر را به خوبی بشناسید.
باطن فرد را بر ظاهرش ترجیح دهید.
فردی را انتخاب کنید که از نظر سن و سال و تحصیلات متناسب با شما باشد.
و … .
اگرچه این‌ها مواردی هستند که حتما باید به هنگام ازدواج آن‌ها را در نظر گرفت، اما اغلب در ابتدای آشنایی همه‌ی موارد در حالت ایده‌آل قرار دارند و مشکلات بعدها و اغلب به دلیل مهارت‌های ضعیف افراد در برقراری ارتباطات شکل می‌گیرند. با گذشت زمان، ما بیشتر از این‌که نگران روابط‌مان باشیم، نگران ماشینِ در گاراژمان هستیم و یا نگران بیمه‌ی بازنشستگی‌مان.

بنابراین همان‌طور که می‌بینید قسمت کوچکی از یک ازدواج موفق به انتخاب صحیح شریک زندگی برمی‌گردد، قسمت اعظم آن به بلوغ فکری افراد وروابط خوب بعد از ازدواج وابسته است


حتما بخوانید: مهارت گفتگو در خواستگاری​


ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است

دختر و پسری که قصد ازدواج دارند در وهله اول باید بدانند که قرار نیست فقط یک «آدم خوب» پیدا کنند. چرا فقط خوب بودن کافی نیست؟ بگذارید موضوع را با مثالی روشن کنیم؛ مثلا در مشاوره پیش از ازدواج وقتی از دخترخانم سوال می شود که اگر پسری به خواستگاری شما بیاید که پاک باشد، خانواده دار باشد، با اخلاق باشد، متعهد باشد یا هر ویژگی را که مد نظر شما هست داشته باشد ولی این آقا یک ویژگی دیگر هم دارد؛ اینکه او فوق العاده خسیس است، آیا باز هم با او ازدواج می کنید؟ پاسخ اغلب دخترخانم ها منفی است یا مثلا به آقاپسری بگویند دختر خانمی هست پاکدامن، محترم، دارای خانواده خوب و همه ملاک های شما برای ازدواج را دارد ولی بدبین است و اگر چند دقیقه دیر به منزل برسید باید به او جواب پس بدهید، آیا شما می توانید با این فرد زیر یک سقف زندگی کنید؟

مسلما اکثر افراد نمی پذیرند. مگر اینکه عاشق باشند و چشم هایشان را روی خیلی از مسائل ببندند؛ مثلا یکی از مواردی که زوج ها حتما باید راجع به آن صحبت کنند دیدگاه هایشان در خصوص زندگی جنسی است. این روزها تامین خواسته های جنسی بیش از گذشته برای افراد اهمیت پیدا کرده است و برای برخی حتی از جمله ملاک های مهم ازدواج محسوب می شود. پس تنها پیدا کردن یک آدم خوب کافی نیست؛ اگرچه ملاک های ازدواجبرای هر فردی متفاوت است
ازدواج یعنی پذیرش همیشگی فردی که کاملا از شما متفاوت است. روحیات متفاوتی دارد، علایقش فرق می کند و شرایط رشد و پرورش متفاوتی دارد. بنابراین اگر فردیت تان خیلی پررنگ است یا عادت ندارید، سازهای مخالف را بشنوید، هنوز آماده ازدواج نیستید.


افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه «من و تو باید ما شویم» یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند، در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند، بلکه می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند.


در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آن ها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید. ارتباط عاطفی طولانی مدت، نیازمند «سازگاری» و «پذیرش» ویژگی های متفاوت دیگری است. شما قرار است مدتی طولانی با فردی که کاملاً متفاوت با شماست، زندگی کنید، پس به جای جنگ برای تغییر دیگری، پذیرش تان را بالا ببرید.

 

5 معیار ازدواج

حتما بخوانید: راه کارهای بهبود روابط زناشویی​

8 راه برای جلب توجه با قانون جذب
 

5 معیار ازدواج موفق از دید دکتر هلاکویی

 

1) برابری

در سن ( اختلاف سن حداکثر 5 تا 7 سال )
در زیبایی
عیب ها را 10 تا 20 درصد بیشتر در نظر بگیرید.
خوش بخت کسی است که مردم او را بدتر از آن چه هست بدانند. بدبخت کسی است که مردم اورا بهتر از آن که هست بدانند
"دنبال ازدواج نا برابر نروید که دورانش به سر آمده است.
از نظر جامعه شناسی ازدواج و 
خانواده یک نهاد « Institution» است.واقعیت مساله این است که در حالی که نهاد به حساب می آید، روابط داخلی در آن بر اساس « Organization» و سازمان بوده.مفهوم آن این است که مساله برتری یا مساله رهبری، فرماندهی و فرمانبرداری بوده.مساله بالا و پایین بوده. به همین جهت است، که ما در طول تاریخ در حالی که به یک اعتبار نهاد خانواده داشتیم، از نظر من سازمان خانواده داشتیم و در آن کاملا سیستم سلسله مراتب وجود داشته.  کاملا طبقه بندی شده بوده بر اساس سن و جنس و بقیه جنبه ها و به همین دلیل است که ما در دنیای امروز دنبال ازدواجبرابر هستیم.

معنی ازدواج برابر این هست که نسبتا همه چیزتون باید با هم برابر باشد.

حتما بخوانید: 11 اسرار کلیدی برای داشتن یک  زندگی مشترک موفق​

اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه​


از سنتان گرفته که بین بیست تا چهل سالگی بیشتر از پنج یا هفت سال فاصله را اصلا توصیه نمی کنم تا حتی زیباییتون.بیخودی نروید دنبال یک زن بسیار زیبا، وقتی که خودتون زشتید اشکال کارتون در این است که بعد از سه چهار ماه می گویند که هرچه سیب سرخ است مال دست چلاغ است. 
به همسرتون توجه می شود و او گرفتاری هایی پیدا می کند شما حرص می خورید و بدبختی پیدا می کنید.در هیچ زمینه ای دنبال آدم متفاوت در این مورد نروید. 
ازدواج، ازدواج برابر است امروز دوتا بال برابر یک پرنده است یا دوتا پرنده هستند که بتوانند بال در بال هم در آسمان ها پرواز کنند.دنبال ازدواج نابرابر نروید که از پا در می آیید. یعنی اینجا اصلا جایش نیست.  تمام شده دورانش.سیستم بر اساس نابرابری کار نمی کند.
مانند دو چرخ اتوموبیلی که اگر برابر نباشد، گرفتاریست و یادتان باشد که بیخودی فکر نکنید مانند گذشتگان که در ازدواج آدم باید کم بدهد و زیاد بخرد. در گذشته ها سن را کم می کردند و اوضاع رو عوض می کردند تا بتوانند کسی را به دست بیاورند.



فرض این بود که بعد از اینکه ازدواج کردند دیگر تمام شده، قسمت بوده و همین.اما، متاسفانه در دنیای امروز پشت ازدواج نوشته شده بعد از فروش پس گرفته می شود؛ حتی اگر کاملا مصرف شده باشد.حتی، من پیشنهادم این است که عیب و اشکالاتتان را ده بیست درصد هم بیشتر نشان دهید که دیگر راحت باشید، همین است.یادتان باشد آدم خوشبخت کسی است که مردم او را بدتر از چیزی می دانند که هست.آدم بدبخت و گرفتار کسی است که مردم او را بهتر از چیزی می دانند که هست.
بنابراین، اینقدر کوشش نکنید که بگید من از این بهترم. بعدا می خواهید چه خاکی تو سرتون (ببخشید) بکنید.


حتما بخوانید: عوامل پرحرفی در کودکان


2) شباهت ها و تناسب ها

به دنبال شباهت ها و تناسب ها یا همگن بودن ها بروید.در اصول کلی و اساسی باید شبیه و مانند باشید. در گذشته ازدواج را اقتران میگفتند.یعنی قرین و قرینه. نزدیک شبیه و مانند.یک دفعه کار عجیب و غریب نکنید. یک مرتبه نروید یک کسی را درست عکس خودتون انتخاب کنید و فکر کنید که حالا ترکیب ما درست شد.ترکیبتون درست شده ولی یک حرف دیگری راجع به این ترکیب می زنند.و به همین جهت است که مواظب تناسب ها باشید. از زمینه های مختلف و جنبه های مختلف.   


3) برای همدیگر جذاب باشند ( زیبایی عادی میشود ولی زشتی هرگز عادی نمیشود)

در ارتباط با زیبایی و ظاهر، مطمئن باشید کسی را که می خواهید با او ازدواج کنید "physically you are attractive"  اصلا هم گوش به حرف بزرگسالان ندهید که قیافه عادی می شود.
راست میگویند قیافه زیبا بعد از یک مدتی عادی می شود تا حدی.اما قیافه زشت هیچ وقت عادی نمی شودبنابراین، فریب یک چنین بازی ای را نخورید.
زشتی از نظر شماست اگر یک کسی را از نظر فیزیکی بهش جذب نیستید، کشش ندارید زور بیخودی نزنید 
دعا نخوانید مواد استفاده نکنید. که انشالله بعدا میشه.

نه، اوضاع در این موارد معمولا بدتر میشه که بهتر نمیشه. بنابراین مطمئن باشید که در ظاهر این آدم را می پذیرید.   

 

ازدواج

حتما بخوانید:   آرامش و آگاهی در زندگی

چگونه مرد مورد علاقتون را به سمت خودتون جذب کنید؟​

4) شباهت خانواده ها (ترکیب خانواده ها به هم بیایند)

درست است که شما دونفر ازدواج می کنید، اما هم ریشه در خانواده دارید هم بسیاریتون ساقه و شاخه و برگ در خانواده دارید.نگاه کنید که ترکیب خانواده ها به هم بخورد.برخی از خانواده ها به هم نمی خورند با وجودی که میتوانند ایرانی باشند، و با وجودی که می توانند در بسیاری از زمینه ها مانند هم باشند.مهم این است که این دو خانواده در یک اصولی شباهت هایی با هم دارند.


باورها و اعتقاد های مشابه ( مذهب و فرهنگ )


نظام باورها و اعتقادات بر می گردد به مسایل مذهبی و ترکیب این دو به نظر من مساله مذهب و فرهنگ را مطرح می کند.
درست است که آدم ها با مذاهب و فرهنگ های مختلف می توانند ازدواج کنند و بنده هم نه می گویم نمی توانند و نه حرفم این است که بد و غلط است.ولی روزی که شما با کسی که خارج از مذهب و فرهنگتون باشد، ازدواج می کنید؛ خودتان را به زحمت و خطر بسیار انداخته اید.یعنی درست مانند کسی می مانید که به مجرد اینکه سوار اتوموبیل می شوید سرعت اتوموبیل شما شصت-هشتاد مایل است، احتمال دارد در برخی مواقع کمتر باشد، اما اینکه جریمه بگیرید و تصادف های سنگین بکنید فراوان است. 
به همین جهت است که من فکر می کنم در حالی که این مسایل جنبه استثنای خودش را دارد؛ ولی اصولا وقتی که به آمار و ارقام نگاه می کنید و به روابط علت و معلولی نگاه می کنید که بالاتر از مفهوم آماری است؛ شما کاملا می توانید ببینید که روزی که آمدید با کسی ازدواج کردید که مذهب و فرهنگش با شما متفاوت است، اشکالات و گرفتاری های بسیار دارید.

حتما بخوانید: داشتن احساس خوب در زندگی​

حریم شخصی  چیست؟​

 

مگر اینکه شما نخواهید با آن آدم واقعا در بیامیزید.چون بنده این نکته را عرض کنم که شما به نظر من می توانید پنج جور ازدواج کنید.
یکی اینکه فقط ده بیست درصدتون با آن آدم شریک است، یکی چهل درصد/ یکی شصت درصد / و یکی هشتاد درصد و یکی صد درصد.ازدواج سالمی که پایدار می ماند این ازدواج است ولی اگر شما آمدید با کسانی که تفاوتهای زیاد دارند ازدواج  کردید شما در حقیقت قبول کردید که در این زمینه ها چهل درصد ما کاری به کار هم نداریم و اینجاست که یک خطر جدی در این خلا و فضا وجود دارد که همیشه می تواند به وجود بیاید.
به همین جهت است که بنده یک توصیه ای دارم که، کاری را که نمی خواهید تمام کنید/ نمی توانید تمام کنید / نباید تمام کنید/ را اصلا شروع نکنید!
بنابراین، روزی که شما فرضتان بر این است که تفاوت مذهبی برای من با این ویژگی های مذهبیم می تواند مساله بیاورد/ خانواده من را خوشحال نمی کند / درگیری به وجود می آورد/ حمایت آنها را ندارم/ مخالفتشان را خواهد داشت/ وقتی با کسی آشنا می شوید که مذهبش متفاوت است، نزدیک نشوید.
چون اگر نزدیک شوید، برخی از اوقات دقیقا به خاطر اشکالاتی که با خانواده و فرهنگ یا مذهبتان دارید، به سمت آن آدم کشیده می شوید و در آغاز گرچه این ارتباط شما با آن آدم است، ولی بعدا چاقوی گرفتار کننده شما با او خواهد بود.
مخصوصا در فرهنگ ها و مذاهبی که با هم در حال تضاد هستند و تناقض یا به عنوان فرهنگ متقابل می شناسیم.
یا مذاهبی که با هم در طول تاریخ یا هم اکنون در جنگند. شما وقتی که تلویزیون را روشن می کنید و اخبار می آید، مساله خواهید داشت.
در حالی که در یک خانه نشسته اید و همدیگر را دوست دارید.زیرا حوادث و اتفاقات، کاملا می تواند 
زندگی شما را به هم بزند.در حالی که اصلا موضوع آن طرف دنیا ای بسا به شما ارتباطی پیدا نمی کرد، اگر مذهب و فرهنگتون متفاوت نبود.بنابراین مهم است که مواظب این تفاوت ها باشیم.

 

گروه تحقیقاتی کرامت

دانلود PDF مقاله:ازدواج موفق

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Anthony-Robbins

ی چند کتاب پرداخت،

سرگذشت آنتونی رابینز و رسیدن به اصول موفقیت توسط آن

آنتونی رابینز (Anthony robbins) در سال 1961 در خانواده ای نسبتا” فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه به کارهای گوناگون روی آورد، اما توفیق چندانی نیافت. در سن 22 سالگی در آپارتمان 40 متری محقری، زندگی مجرد فقیرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بود ظرف های غذای خود را در وان حمام بشوید. گذشته از گرفتاری های مالی، بر اثر پرخوری و بد خوراکی، بیش از یک صد و بیست کیلوگرم وزن داشت و به علت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی و خواب آلودگی شده بود. اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت.

در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک جنگل سرسبزی مجسم می ساخت و برای خود همسری شایسته، اتومبیل گران قیمت و امکاناتی رؤیایی در نظر می گرفت. آنتونی رابینز سرانجام مصمم شد که با چاقی خود مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف به مطالعه ی چند کتاب پرداخت، اما مطالب آن ها را ضد و نقیص یافت و آن ها را دور انداخت. پس از آن، برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به فکر افتاد فردی را که از هر جهت سالم و دارای تناسب اندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات و نحوه ی تغذیه ی او را سرمشق خود قرار دهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کم تر از دو ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و عمدتا” با شیوه های روان شناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود پانزده کیلوگرم از وزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود که در حدود دو متر بود، تناسب اندام خود را به دست آورد.
موفقیتی که در زمینه ی کنترل وزن نصیب آنتونی رابینز شد، وی را به اندیشه واداشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا و هر زمینه در مورد هرکسی به کار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای به دست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اول باید افکار، تصورات و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است دریابیم. ببینیم آن فرد چه می خورد، چه اندازه ای می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به همان نتیجه برسیم.


حتما بخوانید: تکنیک های تغییر باور ذهنی​

شما نیز مانند سایر افراد موفق، می توانید به سوی کام یابی گام بردارید. می توانید به همه ی خواسته ها و آرزوهای خود در زندگی برسید. می توانید پدر یا مادری بهتر، دوستی صمیمی تر، همسری شایسته، بازرگانی موفق تر، مدیری کاردان تر یا قهرمانی نیرومندتر باشید.

پس از آن آنتونی رابینز معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب افراد (بشر)، کم و بیش به هم شبیه است، پس اگر کسی در نقطه ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عینا” همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آن که از همان راهی که او رفته است بروم و طرز تفکر و رفتارم شبیه او باشد.

او این طرز تلقی را مورد عمل قرار داد و به دیگران نیز توصیه نمود و نتایج را بررسی کرد و به درستی این عقیده ایمان یافت.

زندگینامه آنتونی رابینز

حتما بخوانید: 7 راه برای رسیدن به اهداف​


آنتونی رابینز در این هنگام به مطالعه ی عمیق کتب روان شناسی و شرکت در کلاس های استادان این علم پرداخت و با فنون تازه ای از قبیل «برنامه ریزی عصبی کلامی» و «روش های انجام بهینه ی کارها» آشنا گردید و چون این شیوه ها را در مورد خود و دیگران به کار گرفت و به نتایج چشم گیری نایل شد، تدریجا” توجه افراد بسیاری به سوی او جلب گردید.
آنتونی رابینز در سال 1984 شیوه های تازه ی روان شناسی را برای تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمایش قرار داد و آثار آن در بازی های المپیک 1984 نمایان گردید. پس از آن ارتش آمریکا وی را برای تدریس روش های جدید یادگیری به نظامیان دعوت کرد. ضمن اجرای این طرح متوجه نقایص آموزشی ارتش در زمینه ی تیراندازی گردید و مدعی شد که می تواند زمان برنامه های آموزشی مزبور را به نصف تقلیل دهد. ارتش با وی قرار داد بست تا چنان چه بتواند ادعاهای خود را عملا” به اثبات برساند، دستمزد قابل توجهی به او بدهد. 

 


آنتونی رابینز نه تنها توانست مدت این دوره را به کم تر از نصف برساند، بلکه درصد قبولی شرکت کنندگان را که تا آن زمان به طور متوسط 70% بود به 100% افزایش داد. قابل توجه این که خود وی تیراندازی نمی دانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آن چه مایع توفیق او شد، اطلاعات عمیقروانشناسی، لحن نافذ و احاطه به اصول آموزش و نحوه ی یادگیری بود.

این موفقیت ها، پاداش های مادی و معنوی فراوانی به همراه داشت. پله های بعدی موفقیت را به سرعت طی کرد و به زودی به همه ی آرزوها و خواسته های خود رسید. در کم تر از دو سال با همسر دل خواه خود ازدواج کرد. قصر زیبایی در سواحل سرسبز «سن دیه گو» خرید که از طرفی مشرف به دریا بود.آنتونی رابینز اتومبیل و وسایل زندگی خود را مطابق با آن چه در رویاهای جوانی خود می دید، تهیه کرد. به کمک دوستانش شرکتی را تأسیس کرد که نامش را «بنیاد رابینز»، گذاشتند که به منظور کمک به افراد برای رسیدن به موفقیت های فردی و حرفه ای تأسیس شده است و سالانه ده ها هزار نفر را آموزش می دهد.

آنتونی رابینز برای بهبود عمل کرد کارکنان، با سازمان هایی از قبیل IBM، American express ،Mac Daglas ،AT&T و ارتش ایالات متحده و هم چنین تیم های ورزشی لس آنجلس و قهرمانان مدال طلای المپیک هم کاری کرد. وی هم چنین مورد مشاوره ی بسیاری از چهره های معروف جهانی بوده و درمورد بازسازی شهر شفیلد که چهارمین شهر بزرگ انگلستان است نیز طرف مشورت بوده است.

تونی، سمینارها و سخنرانی های متعددی را در شهرهای مختلف اجرا کرد و برنامه های آموزشی فراوان را برای خردسالان، بزرگ سالان، معلولین و عقب افتادگان ذهنی ترتیب داد و در سال 1991 بنیادی غیر انتفاعی را به وجود آورد که هدفش کمک به کودکان عقب مانده، افراد بی خانمان، سالمندان و زندانیان است.

آنتونی رابینز

حتما بخوانید: 7 ایده درآمدزایی کارآفرینی اینترنتی​


با شیوه های روان درمانی خاص خود، بسیاری از افراد را از چنگال یأس ها، افسردگی ها و ترس های بی دلیل (نظیر ترس از تاریکی، جمعیت، ارتفاع، مرگ و نظایر آن) نجات داد و به شهرها و کشورهای متعدد مسافرت کرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف نظیر رؤسای جمهوری، مدیران، صاحبان صنایع و بازرگانان واقع شد و در سمینارهای او گروه های بی شماری شرکت کردند. آنتونی رابینز از طریق مطبوعات و برنامه های هفتگی تلویزیونی به اشاعه ی افکار و عقاید خود پرداخت. در ضمن برنامه ی «عبور از روی آتش» او که بخش کوچکی از محتوای سمینارهای او را تشکیل می داد و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در شرکت کنندگان طرح شده بود توجه مطبوعات و رسانه های گروهی را جلب کرد.

اجرای سمینارها و برنامه های تلویزیونی نام برده شده تا این زمان هم چنان ادامه دارد و همه ی هفته، بینندگان مشتاق، برنامه های او را از تلویزیون مشاهده می کنند.

علاقه ی خاص آنتونی رابینز به این است تا با کمک به افراد، جهان را جای بهتری برای زیستن بسازد و به افراد جامعه کمک کند تا سرنوشت خود را به دست گیرند. روابط خود را با افراد جامعه بهتر سازند، به دنبال هدف های ارزشمند زندگی خود بروند، بر ناکامی های عاطفی یا مالی غلبه کنند و به سهم خود به جامعه و کشور خدمت نمایند.

آنتونی رابینز در سال 1986 در حالی که بیش از 25 سال نداشت، حاصل اندیشه ها و تجربه های عملی خود را در کتابش به نام «به سوی کام یابی» به رشته ی تحریر کشید و در آن رازهای موفقیت خود و بسیاری از افراد موفق را آشکار ساخت. این کتاب در 1987 عنوان پر فروش ترین کتاب را به خود اختصاص داد.
آنتونی رابینز معتقد است که ساختمان مغز و اعصاب افراد بشر، کم و بیش به هم شبیه است، پس اگر کسی در نقطه ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عینا” همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آن که از همان راهی که او رفته است بروم و طرز تفکر و رفتارم شبیه او باشد.

در سال 1991 کتاب دیگری به نام به سوی کام یابی2 (نیروی عظیم درون را فعال کنید) به رشته ی تحریر در آورد. این کتاب نیز مانند کتاب قبلی به عنوان پر فروش ترین کتاب سال انتخاب شد. سال 1371 این دو کتاب توسط آقای مهدی مجردزاده کرمانی ترجمه و در دسترس ایرانیانی قرار گرفت که به دنبال تغییرات عظیم در زندگی خود و دیگران بودند.

خود او در پشت جلد کتاب به سوی کام یابی چنین می نویسد: “شما نیز مانند سایر افراد موفق، می توانید به سوی کام یابی گام بردارید. می توانید به همه ی خواسته ها و آرزوهای خود در زندگی برسید. می توانید پدر یا مادری بهتر، دوستی صمیمی تر، همسری شایسته، بازرگانی موفق تر، مدیری کاردان تر یا قهرمانی نیرومندتر باشید. می توانید کلامی نافذ داشته باشید و با اشخاص، فورا” صمیمی شوید. می توانید جسمی سالم و اندامی متناسب داشته باشید. می توانید به کمک پنج کلید طلایی، به ثروت و خوشبختی برسید. می توانید ترس، نگرانی، افسردگی و یا هر نوع عادت نامطلوب را از خود دور کنید. می توانید با اراده و مصمم باشید و حتی از روی خرمنی از آتش به سلامت عبور کنید.”

آقای آنتونی رابینز، در حال حاضر 35 سال دارد و با همسر و فرزندانش در «دلماکالیفرنیا» زندگی می کند. رابینز از روش های گوناگونی برای بالا بردن سطح زندگی خود و دیگران استفاده می نماید. اعتقاد او بر این است که فرایند تفکر و ارزیابی چیزی جز پرسش و پاسخ درونی نمی باشد. می دانیم که نحوه ی تفکر و ارزیابی ما (که خود ارزیابی هم به عوامل گوناگون درموقعیت ارزیابی بستگی دارد) احساس ما را شکل می دهد و با توجه به این که یک شخص هر چه هم که عاقل و بالغ باشد بر اساس احساسات خود و نه بر اساس فکر خود عمل می کند، پس نوع احساس ما در هر لحظه، رفتار ما را شکل داده و این رفتارها و عادت هایی که شاید بسیاری از مواقع متوجه میزان بازدارندگی آن ها نیز نمی شویم، نهایتا” سرنوشت ما را شکل می دهند.


حتما بخوانید: 3 گام برای راه اندازی کسب و کار کوچک​


نام آنتونی رابینز همواره با کلمه ی موفقیت توأم بوده. اگر در شغل خود موفق نیستید، اگر در روابط خود مشکلاتی دارید، اگر کسب و کار جدیدی را آغاز نموده اید، اگر در یک سردرگمی در برنامه ریزی برای زندگی روبه رو هستید، کارهای تان روی کاغذ می مانند و به عمل تبدیل نمی شوند، بهتر است همین حالا با آنتونی رابینز آغاز کنید.
 

 

دانلود PDF‌مقاله :سرگذشت آنتونی رابینز و رسیدن به اصول موفقیت توسط آن

دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از محصولات زیر نیز استقبال کرده اند

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در 20 روز اثر آنتونی رابینز، مدرس – سخنران و مربی موفقیت است که میشه این کتاب رو معروف ترین و بهترین کتاب رابینز در ایران دونست. به جرات می توان گفت که کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز بهترین کتابی است که از این نویسنده منتشر شده اس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Recognition-of-womens-

نشوید که مناسب شما نیست. چرا که وابستگی یا دلبستگی باعث می‌شود قطع ارتباط برای هر دوی شما سخت‌تر شود

6 نکته طلایی برای شناخت زنان

بعضی آقایان فکر می کنند که خانم ها شخصیت مرموز دارند و نمی شود آنان را شناخت. اما اینطور نیست شما می توانید با چند راه کار ساده ولی با اهمیت که در اینجا قرار داده ایم همسرانتان را بشناسید تا بتوانید مطابق علایق آنان رفتار کنید و زندگیتان با دوام تر شود.


هر چند همه ی ما بر سر این موضوع توافق داریم که هیچکس کامل نیست، اما چند ویژگی وجود دارد که اگر در یک زن وجود داشته باشد می تواند روی روابط زناشویی او در زندگی مشترک و ازدواج موفق تاثیر معکوس بگذارد.


قطعا برای مردان مهم است که بتوانند شناخت زنان را قبل از آن که رابطه عاطفی  برقرار کنند بشناسند. اما جذابیت‌های ظاهری به راحتی می‌تواند مردان را کور کند به طوری که باعث شود آنها از ویژگی‌های شخصیتی شناخت زنان کاملا چشم بپوشند.

اگرچه سخت به نظر می‌رسد اما شما باید در ابتدای شروع یک رابطه و پیش از آن که رابطه‌تان جدی شود، ارزیابی‌های مهمی را  انجام دهید. این ارزشیابی‌ها به شما کمک می‌کند تا دچار وابستگی و یا دلبستگی با کسی نشوید که مناسب شما نیست. چرا که وابستگی یا دلبستگی باعث می‌شود قطع ارتباط برای هر دوی شما سخت‌تر شود
 

همه انسان ها راز و رمزهایی برای خود دارند که اگر آنها را بشناسیم، بهتر می توانیم با هم در تعامل باشیم. در این بین در شناخت زنان پیچیدگی های خاصی وجود دارد که  رازهای شناخت زنان به رابطه بهتر زن و مرد کمک می کند.  در اینجا به بیان تیتر وار راز مهم که به شما کمک می کند شناخت زنانرا بهتر بفهمید، می پردازیم 

 

شناخت دختران

حتما بخوانید: چگونه روابط دوستانه پایدار داشته باشیم؟​

رازهای  قانون جذب که با آن به موفقیت می رسید​


برای شناخت زنان این موارد را بررسی کنید:


1. برای شناخت زنان ارزش‌های آنها چیست؟

آیا می‌توانید چیزهایی که برای او ارزشمند هستند و او را در زندگی هدایت می‌کنند را بشناسید؟ منظور این نیست که بتوانید کاملا دقیق و جزئی این ارزش‌ها را شناسایی کنید بلکه منظور این است که باید بتوانید ارزش‌های ثابت افراد در زندگی را بیابید. شما باید بفهمید که زندگی طرف مقابلتان بر اساس قاعده و نظم جلو می‌رود و یا این که با فکر و خیال و توهم می‌گذرد!

آیا شریک زندگی شما در زندگی هدف مشخصی دارد یا بی هدف زندگی می‌کند؟ کسانی که در زندگی ارزش‌هایی دارند حتما اهدافی نیز برای خودشان تعریف می‌کنند. چه چیزی باعث می‌شود افراد صبح‌ها بیدار شوند و چه چیزی باعث می‌شود برای زندگی انگیزه داشته باشند؟

اهداف و ارزش‌های طرف شما ممکن است با خود شما متفاوت باشد و شما می‌توانید با شناسایی آنها متوجه شوید که آیا با شما در زندگی سازگار است یا نه. این که دختری در زندگی به آنچنان بلوغی رسیده باشد که بتواند در زندگی ارزش‌هایی داشته و هدفی را برای خود تعیین کند نشان از شخصیت بالای اوست حتی اگر کاملا اهدافش با شما منطبق نباشد.

دختری که هدف و ارزشی در زندگی برای خودش تعریف نکرده باشد یعنی در واقع هیچ قطب نمایی ندارد که او را در زندگی هدایت کند. این موضوع بدین معناست که مسیر زندگی او ناگهانی و غیر قابل پیش‌بینی است و شما نمی‌دانید به کدامین سمت می‌رود.

حتما بخوانید: ثروتمند شدن از دیدگاه قرآن​

                                چگونه با تغییر باورهای خود ثروتمند شویم؟

شاید بتوانید به کمک صحبت با شریک زندگیتان درباره جهان هستی و اهمیت زندگی و هدف خودتان از زندگی به ارزش‌ها و اهداف دختر مورد نظرتان در زندگی پی ببرید.


 

2. برای شناخت زنان ببینید چگونه با دیگران تعامل می‌کند؟

منظور از دیگران، تعامل با دوستان، خانواده، همکاران، غریبه‌ها و مهم‌تر از همه زیر دستان است. اگر دختر مورد نظر شما با دیگران به درستی صحبت می‌کند یعنی این شخص خود محور نیست و در عین رشد یافتگی، فروتن است. 

اگر شریک زندگی شما قضاوت کرد، خود بزرگ‌بین بود و الفاظ منفی برای دیگران به کار برد باید حواستان را جمع کنید. چنین شخصی خیال می‌کند که همیشه حق با اوست و دیگران نوکران و زیر دستان او هستند.

اگر فرد مورد نظر شما ازدواج و یا رابطه ناموفق داشته توجه کنید که چگونه درباره زندگی سابق و همسر سابقش صحبت می‌کند چرا که این راه یکی از بهترین راه ها برای فهمیدن این موضوع است که او در یک رابطه چگونه عمل می‌کند. اگر فرد مورد نظر شما چندین رابطه را پشت سر گذاشته باشد و همه آنها را به خاطر همه چیز مورد سرزنش قرار دهد یعنی به بلوغ فکری کافی نرسیده است و خوداندیشی کافی ندارد.


 

3.برای شناخت زنان ،ارتباط او با اطرافیانش چگونه است؟

بررسی روابط افراد با اطرافیان و خانواده‌اشان راهی مناسب برای شناخت زنان و مردان است. زمانی که شما با یک دختر آشنا می‌شوید و می‌خواهید با او ازدواج کنید طبیعتا با دوستان، خانواده و همکارانش نیز آشنا می‌شوید. اگر این ارتباطات به حد کافی عمیق و خوب بود یعنی شما با دختری دارای ویژگی شخصیتی خوب مواجهید.

چنین افرادی احتمالا به جای آن که تعداد بسیاری رفاقت سطحی داشته باشند،‌ در دوست‌یابی موفقند و چند دوست خوب دارند. شاید با این دوستان برای مدت زمان طولانی رفاقت داشته باشند که این نیز نشانه بسیار خوبیست. ارتباط چنین دختری با خانواده اش در بیشتر اوقات مثبت است و این نشان می‌دهد که به خوبی و بدون مشکل تربیت شده است.


در غیر این صورت یعنی اگر دختری با خانواده اش رابطه خوبی نداشته باشد، به مهمانی‌های گوناگون برود و تعداد بسیار زیادی دوست سطحی داشته و یا دنبال‌کننده‌های بسیار زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد، نمی‌تواند شریک زندگی خوبی تلقی شود.

 

دختران

 

4. برای شناخت زنان پرس و جو کنید

اگر می خواهید زنی را خوب بشناسید، بهتر است از او سوال کنید. این یک روش اساسی برای شناخت زنان است به خصوص اگر آنها کم حرف و خجالتی باشند. 
بنابراین، با سوال پرسیدن می توانید از علاقه، عادات، سرگرمی ها، اهداف و هیجانات آنها مطلع شوید. گاهی اوقات 
زنان احساس راحتی نداشته و لحن صدای شان همراه با ناراحتی و درد می باشد. 

بنابراین، اگر احساس می کنید که مشکلی وجود دارد، اما وی از گفتن امتناع می کند، به او فرصت داده و در موقعیت مناسبی در کمال آرامش مشکل را جویا شوید. 
مثلا می توانید از جملاتی همچون "به نظر ناراحت و عصبانی می آیی و من نگرانت هستم. چیزی اذیتت می کند؟" و یا "امروز زیاد خوب نیستی. مشکلی پیش آمده است؟" استفاده کنید.

حتما بخوانید: هیپنوتیزم درمانی​

                          10 نشانه ای که افراد افسرده دارند​


5. آگاهی از تجربیات گذشته جهت شناخت زنان

درباره خانواده و دوران بچگی او بپرسید. 
البته وی را تحت فشار نگذاشته و اجازه دهید تا رفته رفته احساسات و تجربیات گذشته خود را با شما درمیان بگذارد.



6. شنونده خوب بودن برای شناخت زنان

برای فهم دیگران به ویژه زنان، شنیدن بسیار مهم است. بنابراین، سعی کنید تمام حواس تان را روی گفته ها و حالات او متمرکز شده و حتی برای درک بیشتر، از آنها سوال بپرسید. 
مردم و به ویژه زنان دوست دارند شنیده شوند

 

برای شناخت زنان موارد زیر را به یاد بسپارید

به حرف های زن توجه کنید، گوش کنید. اما راه حل ارائه ندهید.

زن دوست دارد مرد مقتدرداشته باشد.
زن دوست دارد به او احترام بگذارند.
زن دوست دارد حضورش را درک کنند.
اگر زن بتواند راحت و با فراغ بال درباره مسائل روزش حرف بزند فشار دریافتی خود را تخلیه کرده است.


زمانی که مرد حرمت احساسات آسیب دیده زن را نادیده می گیرد و بهایی به آن ها نمی دهد و آزردگی را بیشتر می کند، مقاومت زن را تحریک می کند زمانی که زن عقب نشینی می کند مرد تصور می کند که برنده شده ولی در واقع باخته است

وقتی زن ناراحت است برای حل مشکل خود نیازمند کسی است که به حرف هایش گوش فرا دهد.
وقتی زنی ناراحت است می خواهد درباره ناراحتی اش حرف بزند و بعد تصمیم بگیرد که می خواهد چگونه عمل کند.
بدترین حرکت مرد در گفت وگوی با همسرش بی اعتبار کردن احساسات اوست.
برای اینکه مرد بتواند با 
موفقیت با انتقاد زنش برخورد کند باید بداند که احساسات زنش موقتی هستند. با گوش دادن به احساسات منفی زن، مرد به زن فرصت می دهد که احساسات مثبت خود را نیز کشف کند.
صحبت و داشتن ارتباط با یکدیگر، زنان را ارضاء می کند و برایشان منبع کمال است.
اگر زن نگران است در فکر راه حلی فوری برای مشکلاتش نمی باشد در عوض در جستجوی آرامش است و زمانی آرامش می یابد که درکش کنند.

زن ها در چه مواردی احساس دوست نداشتن دارند؟ 
هنگامی که مرد دوستش ندارد، و صمیمی نباشد و احترام خاصی برایش قایل نباشد و به احساسات او بها ندهد در عوض او را مقصر بداند و با او همدردی نکند. و هنگامی که به اطمینان خاطری که مورد نیازش است دسترسی پیدا نکند.

زمانی که مرد حرمت احساسات آسیب دیده زن را نادیده می گیرد و بهایی به آن ها نمی دهد و آزردگی را بیشتر می کند، مقاومت زن را تحریک می کند زمانی که زن عقب نشینی می کند مرد تصور می کند که برنده شده ولی در واقع باخته است.گل

زن ها با صدای بلند فکر می کنند و کشفیات درونیشان را با شنونده ای علاقمند در میان می گذارند. حتی چرا زن ها حرف می زنند؟ زنان با صحبت کردن احساس بهتری دارند و روحیه شان را بدست می آورند و از این طریق می توانند خود را شناسائی کنند. گفتگو از نظر مردان 
جنبه اخذ اطلاعات دارد اما برای زنان لذت بخش و آرامش بخش ا ست و موجب تخلیه روانی آنها می شود لذا توصیه می شود آقایان روزانه بیست دقیقه با همسران خود صحبت کنند آن هم دوستانه و در مکان و زمان مناسب.

احساسات زن از مرد جوشانتر است، زن از مرد سریع الهیجان تر است، یعنی زن در اموری که مورد علاقه یا ترسش هست زودتر و سریعتر تحت تاثیر احساسات خویش قرار می گیرد

همچنین اظهار نظر دیگران برای خانم ها بسیار مهمتر است تا مردان...
 

دانلود PDF‌مقاله :6 نکته طلایی برای شناختن شخصیت زن ها

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Successful-entrepreneur

نمونه‌هایی از کارآفرینی محسوب می‌شوند. 

رازهای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق


کم نیستند کسانی که ابتدا تصمیم می‌گیرند کارآفرین شوند و سپس با خود فکر می‌کنند که حالا که می‌خواهیم کارآفرین شویم، چه کاری از دست‌مان برمی‌آید؟

می‌توان حدس زد که این افراد بخش قابل توجهی از آمار شکست کسب و کارهای نوپا را نیز به خود اختصاص می‌دهند.
می‌توانیم بپذیریم که در مراحل اولیه‌ی کارآفرینی، طرح تجاری یا بیزینس پلن را با همه‌ی جزئیات آن نداشته باشیم و ندانیم. اما مدل کسب و کار، یکی از زیرمجموعه‌های طرح 
کسب و کار است که باید قبل از خلق یک فعال تجاری جدید، در ذهن‌مان شکل گرفته باشد.


بارزترین شکل کارآفرین راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید است که به آن استارتاپ گفته می‌شود. در سال‌های اخیر، مفهوم کارآفرینی از حوزه‌ی کسب‌وکار فراتر رفته و به ابعاد اجتماعی و سیاسی نیز وارد شده است.

کارآفرینی طیف وسیعی از فعالیت‌ها را شامل می‌شود که بسته به نوع کسب‌وکار و ایده‌ پشت آن متفاوتند. از فعالیت‌های کارآفرینی کوچک‌مقیاس که انفرادی و پاره‌وقت اجرا می‌شوند گرفته تا پروژه‌های وسیع‌تر که فرصت‌های شغلی بیشتری را فراهم می‌کنند، همگی نمونه‌هایی از کارآفرینی محسوب می‌شوند. 


بسیاری از کارآفرینان برای تأمین سرمایه‌ی لازم جهت شروع کسب‌وکار جدید خود می‌توانند به سرمایه‌گذاران خطرپذیر (venture investors) یا سرمایه‌گذاران فرشته (angel investors) رجوع کنند. این قبیل سرمایه‌گذاران، نیازهای مالی استارتاپ‌های نوپا را برطرف می‌کنند و مهم‌ترین منبع تأمین سرمایه‌ی کارآفرین به شمار می‌روند. ناگفته نماند این سرمایه‌گذاران فقط از استارتاپ‌هایی حمایت خواهند کرد که پتانسیل سودآوری قابل توجهی داشته باشند یا سودآوری آنها پیشتر ثابت شده باشد

 

کارآفرینان برتر

حتما بخوانید:  12 سایت پر طرفدار و پرمخاطب ایرانی در سال96​


آیا یک کارآفرین موفق حتماً به آموزش رسمی کارآفرینی نیاز دارد؟


پاسخ منطقی به چنین سوالی، منفی است.

کارآفرین های موفق بسیاری را می‌شناسیم که آموزش‌های رسمی ندیده‌اند.

از سوی دیگر، دانش کارآفرینی هم بر اساس مطالعه‌ی رفتار و تصمیم های کارآفرینان تدوین شده است. به عبارت دیگر، رابطه‌ی بین علم کارآفرینی و افراد کارآفرین، عکسِ چیزی است که معمولاً به ذهن می‌رسد.

بیش از آنکه کارآفرین‌ها به دانش کارآفرینی نیاز داشته باشند، دانش کارآفرینی نیازمند تجربه کارآفرینان است.


 

چگونه ایده کارآفرین  ما به کسب و کار میلیون دلاری تبدیل شود؟


در سال 2017، تنها 38% استارت آپ ها درصد رشد خود را طبق روندهای آماری گزارش دادند. و این قوی ترین نرخ رشد تمام دهه است. اکثر شرکت ها کوچک باقی می ماند زیرا رشد کسب و کار سخت است.

 

ماموریت داشته باشید

هیچکس با رویای فروش رشد نمیکند بیایید با آن رو به رو شوید. کسب و کار من تنها به فروش بطری آب ختم نمیشود. ماموریت من این است که آمریکا سالمتر بماند و این دغدغه مشتریان و کارمندانم نیز هست. وقت مشخصی را صرف توسعه و شفاف سازی هدف و ماموریت خود بکنید. اگر مردم درک کننند که جزئی از ماموریت شما هستند،آنگاه مقدمات رشد شما را فراهم میکنند.


 

ماشین هایتان را روغن کاری کنید

برای رشد باید بصورت کارآمد و موثر کار کنید. روی تکنولوژی ها سرمایه گذارید تا فرایندهای اجرایی مانند مدیریت موجودی، تخمین بینش مشتری و... اتوماتیک انجام شود. سرمایه گذاری در سیستم ها، افراد و فرایندها از اصول اولیه کسب و کار است و موجب حفظ عناصر اولیه کسب و کار، کسب مزیت های رقابتی و رشد میشود.

 

تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق

 حتما بخوانید: 10 عامل برای رسیدن به موفقیت تجاری در بازار کار​

       10 سایت خبری برتر ایران در سال1396


ریسک کنید

هسته مشتریان ما، مشتریان وفادار هستند. که میتوانیم خدمات بیشتری به آنها بدهیم. برخلاف نظر سرمایه گذاران میتوانیم آنلاین شاپ خود را راه بیاندازیم تا مشتریان بتوانند مستقیما از خودمان خرید کنند. نتایج مفیدتری به دست می آید نسبت به زمانی که خرده فروشان و توزیع کنندگان داشته باشیم. کمتر از دو سال، ارتباط مستقیم با مشتریان (DTC) و فروش به آنها 3/1 کسب و کارم را دربرگرفت.
استراتژی اصلی رشد 40% استارت آپ ها، بهبود روابط با مشتریان فعلی است. افرادی که در حال حاضر، مایل به خرید محصولات و خدمات موجود می باشند. ولی بگردید راهی پیدا کنید که بیش از این مثمرثمر باشد.


 

 افق دیدتان را گسترش دهید

فایده اصلی فروش مستقیم به مشتری، کسب داده ها و اطلاعات بیشتر از آنهاست. در استارت آپم فهمیده ایم که اکثر مشتریان در شرکت های تکنولوژی محور به کارند و به نوشیدنی ها و غذاهای سالم اهمیت میدند در نتیجه توانستیم با شرکت های آنها وارد مذاکره بشیم و قرارداد همکاری و فروش منعقد کنیم. چگونه میتوانیم به مشتریان هدف خود در راه بزرگتر و بهتر دسترسی داشته باشیم؟ افق های خود را فراتر از روشهای معمولی فروش گسترش دهید.


 

متفاوت عمل کنید

پارسال کرم ضدآفتاب بر پایه میوه تولید کردیم. لوازم آرایش را وارد خط تولید کردیم. در بازار جدید ورود کردیم و مخاطبان جدیدی را به دست آوردیم. در نتیجه جریان درآمدی جدیدی کسب کردیم. تنوع در محصولات نه تنها یک راه حل رشد شرکت است، بلکه باعث تقویت و ارزش سهام در بازار هم میشود. اگرچه ریسکی است ولی گر زمان بندی، محصولات و خدمات شما دارای قاعده منحصر به فرد باشد و با ماموریت و چشم انداز شرکت هماهنگ باشند موجب رشد در بازار فعلی میشوند.


 

قدم به قدم رشد کنید

رشد اتفاقی رخ نمیدهند. باید برای آن برنامه ریزی کنید و آماده استفاده از هرگونه فرصت پیش رو باشید. عموما استارت آپ ها قدم به قدم جلو میروند. محصولات و خدمات، ارتباط با مشتریان، عرضه کنندگان و تمامی اتفاقات بازار را مرحله به مرحله انجام میدهند. برای اطمینان از اینکه بر رشد تمرکز دارید حداقل 2ساعت در هفته به استراتژی های بالا فکر کنید. استارت آپتان فراتر از انتظار رشد خواهد کرد.



با سرمایه کم چه کارهایی می توانیم راه بیندازیم و کارآفرین باشیم؟


بیشتر افراد وقتی صحبت از راه اندازی یک کسب و کار به میان می آید، به دنبال تامین مالی و سرمایه اولیه هستند و اغلب به دلیل نداشتن سرمایه فراوان اولیه، ایده های خود را به آرزو تبدیل می کنند و در دل خود نگه می دارند و حتی آن را بیان نمی کنند. گاهی نیز قضیه برعکس است؛

سرمایه ای اندک و زیر 5 میلیون تومان در دست داریم اما ایده ای برای راه اندازی کسب و کار نداریم و فکر می کنیم که با این سرمایه اندک کاری نمی توان انجام داد، اما نمی دانیم که با سرمایه کمتر از 5 میلیون تومان هم می توان کسب و کاری آغاز کرد و به درآمد رسید.

بله این یک واقعیت است که تمام کسب و کارهایی که اطراف ما شکل گرفته اند، سرمایه های اولیه میلیونی و میلیاردی نداشته اند. قصد داریم در این مطلب درباره تعدادی از کسب و کارهایی صحبت کنیم که با کمتر از 5 میلیون تومان هم می توان آنها را تاسیس کرد.

در یک تقسیم بندی، کسب و کارها براساس قلمرو فعالیت به شش دسته تقسیم می شوند؛ مانند کسب و کارهای الکترونیکی، خانگی، خانوادگی، روستایی، کوچک، متوسط و بزرگ که البته از میان آنها کسب و کارهای کوچک، متوسط و بزرگ نیاز به سرمایه اولیه بیشتر از 5 میلیون دارند؛ بنابراین در ادامه از موارد دیگر مثال می زنیم.

 

رازهای کارآفرینی

حتما بخوانید: چگونه جذابیت مردانه داشته باشیم؟​

10 تمرین برای ایجاد شوق،شادی و هیجان در زندگی​


1)  با کسب و کارهای اینترنتی ،کارآفرین باشیم

فروش محصولات یا خدمات از طریق اینترنت را «کسب و کار اینترنتی» می گویند. تجهیزات مورد نیاز برای اینگونه کسب و کارها کامپیوتر، اینترنت و یک خط تلفن است که به وسیله آن می توان یک «فروشگاه اینترنتی» راه اندازی کرد.

به طور کلی برای راه اندازی یک سایت، هزینه ای کمتر از 2 میلیون تومان مورد نیاز است. از نمونه های بارز این کسب و کارها می توان به سایت های فروش شارژ کارت، سایت های تبلیغاتی و همچنین سایت هایی مانند isiarchive.com و «مدیر سبز» اشاره کرد.


 

2) کسب و کارهای خانگی

هر فعالیتی که در محل سکونت شخص انجام گیرد و با استفاده از وسایل و امکانات منزل راه اندازی شود، «کسب و کار خانگی» نامیده می شود؛ مشاغلی نظیر: «کارگاه تولید شمع تزیینی»، «بسته بندی مواد و فروش به سوپرمارکت های محله؛ یعنی خرید حبوبات به صورت فله و پاک کردن و بسته بندی و در نهایت فروش آنها»، «پرورش قارچ»، «ورمی کمپوست» و «تهیه غذاهای خانگی». تعداد بی شماری از کسب و کارهای بزرگ و موفق امروزی را می توان نام برد که از کسب و کارهای خانگی با سرمایه اندک آغاز کرده اند که از آن جمله می توان به محصولات غذایی بهروز (بهروز فروتن) و محصولات بیک (علی اکبر رفوگران) اشاره کرد.


 

3) کسب و کارهای خانوادگی

کسب و کارهایی که افراد یک خانواده و خویشاوندان راه اندازی می کنند. در این گونه کسب و کارها می توان سرمایه چند خانواده در فامیل را جمع آوری کرد و یک کسب و کار کوچک همانند کسب و کارهای خانگی در قالب یک کارگاه کوچک به راه انداخت؛ نمونه موفق اینگونه کسب و کارها را می توان در شهرهایی چون قم و اصفهان و در تولیدی های گز و سوهان مشاهده کرد.


 

4) با راه اندازی  کسب و کارهای روستایی،کارآفرین باشیم

آن دسته از مشاغل نوپا که در روستاها با هزینه های بسیار کم و منابع طبیعی زیاد قابل راه اندازی هستند که از آن جمله می توان به «پرورش گیاهان تزیینی»، «پرورش انواع حیوانات خانگی و پرندگان زینتی» و «گیاهان دارویی» اشاره کرد.

اینها واقعیت های اطراف ما هستند که اغلب، آنها را نادیده می گیریم؛ به علاوه مزایای خاصی برای کسب و کارهای اینچنینی وجود دارد که از آن جمله می توان به زودبازده بودن آنها، حمایت دولت و صندوق های کارآفرین و حتی برخی از بانک ها و موسسات مالی برای تامین سرمایه اولیه و گسترش این نوع مشاغل اشاره کرد.
 

دانلود PDF  مقاله :رازهای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Management-tasks


مدیریت و وظایف ان
 


 مدیریت را چگونه تعریف می کنیم ؟

در دورانهای گوناگون تعاریف گوناگونی ،  با توجه به نیاز آن زمان برای مدیریت ارائه شده است :

سه موج مختلف از مدیریت را مرور می کنیم.

یعنی مدیریت در تاریخ خود سه دوره مهــــم را گذرانده است 

 در نگاه اول مدیریت اینگونه تعریف می‌شد :

"مدیریت یعنی:  هنر انجام کار توسط دیگران "

این تعریف مربوط به مدیریت دوران ارباب – رعیتی می‌باشد ونظر ونگاه استثماری دوران گذشته از جانب مدیریت به زیردستان و کارکنان را بیان می کند .

در این دوران ،  بهره برداری از تواناییها و نیروهای دیگران به نفع خود نوعی هنر محسوب می شد ، که بیشتر در حکومتها و مدیریتهای استثماری دیده می‌شد. و نتایج این نوع نگاه معمولا نتیجه استثماری بوده است .

ابزار قوی در این نوع نگاه برای استثمار بیشتر ،  "تحمیق مردم" بود که به استثمارگران در استثمار بیشتر مردم کمک می کرد.

 

وظایف مدیریت


 موج دوم مـدیریت

در نگاه و موج دوم ، ریشه این نگاه را در زمانی می‌توان دانست ، که ملتها پس از انقلاب صنعتی در جستجوی منابع جدید برای سازمانهای خود بوده اند ، و کشورها با محدودیت سرمایه ها و منابع، روبرو بودند ( اقتصاد خرد و مدیریت خرد یا مدیریت سازمانها شکل گرفت )

در نگاه دوم ، علم مدیریت را اینگونه تعریف می کردند

"مدیریت یعنی : ارتباط صحیح بین منابع محدود و نیازها و اهداف نامحدود."

همیشه منابع محدود است و نیازها نامحدود ،ارتباط صحیح بین منابع محدود و نیازها و اهداف نامحدود در این نگاه ، مدیریت نامیده می‌شد .

و مدیر کسی بود که بتواند بهترین استفاده را از سرمایه ها و منابع محدود و در دسترس خود داشته باشد تا به بهترین نحوی به اهداف و نیازهای سازمان خود برسد.


"ملاکهای موفقیت مدیران در این تفکر و در این دوره 

بهره وری بیشتر و نتیجه گیریهای ، مادی و عددی آنها بوده است ." در این دوره  یعنی در زمانی که با محدودیتها ســروکار داشتیم انتظار ما از اعمال مدیر شامل 

برنامه ریزی ، نظارت ،ارزیابی ، کنترل و بازرسی  می‌شد ، همانطور که می‌بینید در این تعریف خبری از ارزشهای درون سازمانی و بیرون سازمانی نبود.

در موج دوم  اهمیت ارزشهایی مثل توسعه پایدار ، و توجه به حفظ محیط زیست ، که یکی از مهمترین ارزشهای عمومی شهـــروندان در دهکده جهانی می‌باشد به طور برجسته دیده نمی‌شود و کسب نتایج مادی ملاک موفقیت مدیران محسوب می‌شد . نتایجی مثل تعداد تولید ، درصد بازده سرمایه ، ضریب رشد سالانه و... در این موج از مدیریت ملاک موفقیت مدیران بوده است . اما این تعریف و نگاه ، هنوز هم کامل نبود و نواقص بزرگی داشت .

 

تعــریف مدیریت در موج ســـوم    :  

   اکنون عصر دانایی و آگاهیست ،  با افزایش دانایی در جامعه و با داشتن شهروندان و مخاطبین و مشتریان آگاه تر، که در عصر اطلاعات بوجود آمده است ، و هر لحظه در جریان اطلاعات و آگاهی های جدید است موج بسیار مهم و فراگیر بزرگی در مدیریت نیز شکل می گیرد :

موج سوم تاریخ مدیریت:  
  این موج  مبتنی بر دانایی و آگاهی و شناخت ارزشهــا می‌باشد و راه حل ها و مکانیزمها و روشها در مدیریت در این دوره  ،    " پایه محکمی در دانایی و فرهیختگی دارد"

و اصل مهم آن :  
مدیریت بر اساس  ارزشهای انسانی و مسئولیتهای اجتماعی  می‌باشد .

امکان ندارد امروز شما آلودگی محیط زیست تولید کنید و انتظار داشته باشید ، مورد تحسین مشتری باشید و سازمان موفقی داشته باشید ، امکان ندارد از نیروی کار زنان و کودکان به صورت استثماری ، و با دستمزد پایین استفاده کنید و مشتریان شما قهر و اعتراض نکنند.

 

سطوح مدیریت

در اواخر مارس سال2016  سازمان عفو بین الملل در گزارشی به فیفا اعتراض نمود که در کشور قطر   نقض حقوق کارگران  و کار اجباری  و شرایط بد اقامتی ، برای کارگران در هنگام ساخت ورزشگاههای جام جهانی برای مسابقات سال 2022  اتفاق می افتد  .

این حد از انتظار رعایت حقوق انسانها ، نشان می دهد که نه تنها مشتریان ما به رعایت این حقوق حساس هستند بلکه ، سازمانهای بین المللی هم تا چندین و چند لایه پایین تر ، خود را موظف بر نظارت می دانند تا در مقابل آنچه ارزشهای انسانی نامیده می‌شود ، نظارت داشته باشند  .

 در عصر ارزشها ، امکان ندارد شما از فضای رانت ، اجحاف یا انحصار ،  پولهای مشکوک و ...در تولید و بازار استفاده بفرمایید و با قهر مخاطب و مشتری روبرو نشوید .

تغییرات بسیاری در اطراف ما ، در اثر انقلاب اطلاعات بوجود آمده و ارزشها را پر رنگ تر و مهمتر کرده است و نیکیها و بدیها ، از طرف شهروندان ، مردم ، مخاطبین و مشتریان ، جوابها و واکنشهای بزرگتری را در پی دارد .   پس در اولین قدم : " ارزشهـــای کارکنان، مشتریان ومخـاطبین و جامعه خود را ، به خوبی بشناسید."



شش وظیفه‌ی کلیدی یک مدیر چیست؟

برنامه ریزی:

برنامه‌ریزی به عنوان ((طرحی برای آیندۀ مطلوب و تعیین راههای مؤثر وصول به آن)) تعریف شده است. برنامه‌ریزی وسیله‌ای است که مدیران با توسل به آن، وضعیت واحد یا سازمان تحت نظارت خود را در آینده پیش‌بینی و ابزار، وسایل، راه‌حل‌ها و راهبردهای مناسب برای تحقق هدف‌های از قبل تعیین شده را، فراهم می‌کنند.


سازماندهی:

سازماندهی یعنی شکستن هدف کلی و مأموریت اصلی سازمان در قالب هدف‌های جزئی‌تر و وظایف واحدها به منظور تحقق هدف یا هدف‌های از قبل تعریف‌شدۀ سازمان. در سازماندهی، وظایف، اختیارات و مسئولیت‌های واحدها و پُست‌ها مشخص می‌گردد و نحوۀ هماهنگی این متغیرها یا عوامل، معین می‌شود. سازماندهی نوعی فعالیت مستمر و مداوم است که مدیران همواره با آن روبرو هستند و منحصر به طراحی سازمان در هنگام شکل‌گیری آن نیز، نمی‌شود.

 

مدیریت

کنترل و نظارت:

کنترل فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیش‌بینی شده با عملیات انجام گرفته، مقایسه می‌شود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه که هست، نسبت به رفع مشکل و اصلاح این نوع انحراف، اقدامات لازم انجام می‌گیرد. بر این اساس، کنترل 


فعالیتی است که طی آن می‌بایست‌ها با هست‌ها، مطلوب‌ها با موجودها و پیش‌بینی شده‌ها با عملکرد واقعی کارکنان مقایسه می‌شوند و با روشن شدن فواصل بین وضع مطلوب و وضع موجود، تصمیمات در مورد اقداماتی که باید جهت از بین بردن این فواصل انجام گیرند، مشخص می‌گردند.


هدایت:

یکی از مهم‌ترین وظایف مدیریت و رهبری، جهت دادن و نفوذ بر اعضای سازمان می‌باشد. رهبری اثربخش مستلزم اِعمال نفوذ و اثرگذاری بر افراد است و مدیر اثربخش، بر افراد تحت نظارت خود تسلط دارد. ضمناً افراد نیز نفوذ و قدرت رهبر اثربخش را پذیرا هستند. قدرت عبارت است از توانایی اِعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ نیز همان اَعمال مستقیم یا غیرمستقیم رهبر است که باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران می‌شود.


برقراری ارتباط:

ارتباط تار و پود سازمان را به هم پیوند می‌زند و موجب یکپارچگی و وحدت سازمانی می‌شود. مسئولیت برقراری و حفظ شبکۀ ارتباطی سالم و اثربخش، بر عهدۀ بدنۀ مدیریت (یعنی کلیۀ مدیران در سطوح عالی، میانه و پایه) است. کلیۀ فعالیت‌های مدیران بدون برخورداری سازمان از نظام ارتباطی اثربخش، فلج خواهد شد و امکان ادارۀ سازمان، از بین خواهد رفت. به هر حال، یکی از وظایف مهم مدیران هر سازمان، فراهم آوردن امکاناتی است که با بهره‌گیری از آن امکانات، برقراری ارتباطات در سازمان، تسهیل می‌شود.



تصمیم‌گیری:

تصمیم‌گیری عبارت است از انتخاب یک راه‌حل از بین راه‌حل‌های ممکن. بر این اساس، وظیفۀ اصلی مدیران هر سازمان آن است که در رابطه با هر مشکل، کلیۀ راه‌حل‌های موجود را بررسی و بهترین راه‌حل را جهت رفع هر مشکل با مسئله، انتخاب کنند.


 
مدیریت 3 سطح مختلف دارد:

1٫ مدیریت سطح بالا که از هیئت مدیران، مدیر عاملان، یا اعضای هیئت اجرایی تشکیل شده است.

 مدیریت سطح متوسط که از مدیرانی مثل مدیر کارکنان، تولید، فروش، بازاریابی، منابع، مالی و غیره تشکیل شده است.

 مدیریت سطح پایین یا مدیران سطح عملیاتی که از سرکارگر، ناظر، کارگران روزمزد و غیره تشکیل شده اند.



مدیران رده بالا:


مدیران سطح بالا به افرادی اطلاق می شود که جزء مقام های اصلی  و اساسی شرکت هستند مثل هیئت مدیران، مدیرکل و سایر اعضای اصلی که مسئول عملکردهای سیستماتیک شرکت هستند. مدیرات سطح بالا به طور مستقیم کار اجرا نمی کنند. به طور کل برای یک شرکت بزرگ، عملکردها و مسئولیت های عمده و مهم را فرد نمی تواند انجام دهد، از اینرو نیاز به گروهی متراکم از اعضا است. مدیران سطح بالا باید بیشتر بر روی توانایی کارکنان هم در کیفیت کلی و هم تکنیکی متمرکز شوند. وظیفه آنها شامل خلاقیت، انگیزه، و حس 


قضاوت است. این مدیران همچنین گروه سیاست گذار شرکت هستند که مسئول جهت کلی و فعالیت های شرکت می باشند.


اهداف اصلی مدیران رده بالا:

ایجاد اهداف، سیاست ها و عوامل تعیین کننده لازم برای پیشرفت و توسعه هر چه بیشتر شرکت.
اجرای کامل و کارامد اهداف در شرکت و حفظ تعادل و توازن استراتژیک در کلیه اعمال انجام شده توسط مقام های بالاتر.
قرار ملاقات با بالاترین مقام شرکت مثل مدیران، روسای شرکت و از این قبیل.
بازبینی کار کلیه پرسنل در همه سطوح.
عملکرد مدیریت رده بالا فراهم آوردن توصیفی دقیق و جزء به جزء از طبیعت و ذات فعالیت های خود می باشد. اهداف نیز ممکن است جزئی باشند مثل تخصص در کار، قیمت گذاری رقابتی، بازاریابی و رابطه بین مشتریان، کارکنان و عموم.


مدیریت رده متوسط:


مدیریت رده متوسط شامل اجرای سیاست ها و برنامه هایی است که توسط مدیران رده بالا تعیین شده است. این سطح مدیریت شامل مدیران هر بخش و سایر اعضای هیئت اجرایی می شود که کارکنان را به سمت اهداف تعیین شده هدایت کرده و منابع لازم را برای انجام کار دراختیار آنها قرار می دهند. این گروه مسئول اجرای سیاست ها در سازمان هستند. در این سطح، مدیران باید عملیات ها، دستورالعمل هایی که از طرف مدیران رده بالاتر داده شده را برنامه ریزی کرده، منابع لازم را جمع آوری کرده و کار کارکنان را کنترل کند. 

این مدیران مسئول هدایت کلیه عملکردهای هر بخش می باشند؛ آنها راهنمایی ها و ساختارهای لازم را در جهت اهداف شرکت تامین می کنند.

اعمال و وظائف مدیران رده متوسط از این قرار است:

دنبال کردن قوانین و سیاست های تعیین شده توسط مدیران برتر.
انگیزه دادن به پرسنل برای تولید و بازدهی بیشتر.
جمع آوری گزارش تجزیه و تحلیلی جزء به جزء از شرکت و پرسنل.
درک متقابل با بخش های دیگر شرکت.
ارائه پیشنهاد به مدیران رده بالا.


مدیران رده پایین:

این مدیران پایین ترین رده مدیران شرکت هستند که شامل سرکارگرها و ناظران اجرایی است که تعدادی کارگر به آنها برای انجام پروسه طبق برنامه کمک میکنند. مقام و مسئولیت آنها در شرکت معمولاً کمتر با کارکنان دیگر مقایسه می شود. آنها باید قوانین و راهبردهای تعیین شده توسط مدیران رده های بالاتر را دنبال کنند. اهمیت عملکردهای این سطح مدیریت را نمی توان نادیده انگاشت. اگر کارگران و کارمندان رده پایین نتوانند خوب کار را بفهمند و بدانند که چه باید بکنند (که فهماندن آن وظیفه همین مدیران رده پایین است) برنامه ها و اهداف مدیران رده بالا با شکست مواجه خواهد بود.


کیفیت و کمیت کاری که انجام می شود به عملکرد کارگران این سطح دارد و اینکه آنها برای رسیدن به اهداف شرکت تا چه حد تلاش کرده اند. ناظران این سطح باید استانداردهای کیفیت محصولات تولید شده را حفظ کرده و برنامه ها را خوب به کارگران منتقل کنند. آنها همچنین مسئول حفظ احترام و نظم میان خود و افزایش روحیه کار میان کارگران هستند.
 

 

دانلودPDF ‌مقاله:مدیریت و وظایف آن

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/The-principles-of-success

واقعی موفقیت چیست؟

اصول اولیه موفقیت چیست؟چگونه تبدیل به فرد موفقی شویم؟

می دانیم که همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می کنند اما به آنچه که در آرزویش هستند دست نمی یابند آیا مسیر موفقیت را اشتباه انتخاب کرده اند؟ هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟ به توانایی ها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟ آیا در نیمه راه پی برده اند که هدف مورد نظر در رسیدن به موفقیت سعادتی به دنبال نخواهد داشت؟

چرا برخی از مردم بعد از رسیدن به آرزوهایشان همچنان ناراضی هستند؟ آیا معیارهای نادرستی برای رسیدن به موفقیت برگزیده اند؟ چرا بعد از رسیدن به بالاترین مقام باز هم احساس ناخرسندی می کنند؟ چرا شادی انها زودگذر و بی دوام است؟ چرا هنوز طعم کامیابی و موفقیت به دست آمده را نچشیده و از آن لذت نبرده دنبال هدفی جدید هستند؟ آنها از زندگی چه می خواهند که با وجود تلاش سیری ناپذیر هرگز خشنود نیستند؟ تعریف درست و واقعی موفقیت چیست؟

«موفقیت همراه با حیثیت طلبی به عصبیت ، ناکامی ، محرومیت و ناخشنودی می انجامد.» ماکسول مالتز


مطالعات نشان می دهد که موفقیت و توسعه کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد.اگر زندگی را به مسابقه ای تشبیه کنیم، می توان افراد بشر را که در این مسابقه شرکت دارند به سه گروه تقسیم کرد:

اکثریت در گروه اول یعنی تماشاچیان هستند که تنها نظاره کنندگان حوادثند و از بیم ضربه های احتمالی خود را کنار می کشند. بیشتر این تماشاچیان ازموفقیت بیم دارند، زیرا مطمئنند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می شود. آنان از این که از عهده وظایفی که بر دوششان گذاشته می شود برنیایند می ترسند.

گروه دوم بازندگان این مسابقه اند. در این گروه تنها انسان های فقیر قرار ندارند. بلکه کسانی که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند هم می توانند از بازندگان محسوب شوند. زیرا به گذراندن روزمره زندگی و خانه و درآمد متوسط قانعند. آنان اهداف بلند ندارند و اگر هم داشته باشند به آن نمی رسند.

گروه سوم را برندگان و افراد موفق تشکیل می دهند. این افراد که تعدادشان هم نسبتاً کم است، آنچه را که در زندگی اراده کنند به دست می آورند. این گروه هدف های مهمی برای خود تعیین کرده و به آن هدف ها می رسند.

پس، فرد موفق کسی است که به آرزوهایش می رسد و احساس رضایت خاطر می کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

حتما بخوانید: با این7 راه بمب اعتماد به نفس شوید​

با توجه به این که موفقیت، حوزه گسترده ای دارد می توان آن را از دو بعد بررسی کرد:

یکی بعد فردی است که در آن موفقیت به تلاش و کوشش خود فرد بر می گردد. مثل موفقیت یک دانش آموز در مسابقه علمی.


پرورش خلاقیت: یکی از توانایی هایی که به ما در راه رسیدن به اهدافمان شتاب بیشتری می دهد خلاقیت است. افراد خلاق، به مسایل ساده نیز با دید انتقادی نگاه می کنند و به دنبال راه های تازه ای برای به انجام رسانیدن کارها هستند.

حداکثر استفاده از زمان: موفقیت هر کسی در تحقق اهداف و آرزوهایش، تا حدود زیادی به استفاده مؤثر از وقت بستگی دارد. پس، با کنترل وقت خویش می توان رسیدن به اهداف را سرعت بخشید.

اشتیاق: اشتیاق شرط لازم برای موفقیت است. چون هدف آن قدر مهم می شود که فرد حاضر است برای آن هر کوششی بکند. اشتیاق برای به انجام رساندن، نقطه ای است که باید صاحب رؤیا از آن شروع کند. اگر کاری که می خواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید.

پشتکار: برای موفقیت باید همه نیروهای خود را صرف اهدافمان کنیم. چنانچه ادیسون گفته است: "90 درصد نبوغ ناشی از داشتن پشتکار در کار است".

اعتماد به نفس: خود باوری مثبت، نیروی سازنده ای است که موجب شکوفایی و پیشروی انسان در مسیر اهدافش می شود. شما با فهرست کردن توانایی ها و مهارت های خود می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کرده و آن را پرورش دهید. افراد موفق از شکست نمی ترسند.

نهایت استفاده از هوش و استعداد: به کار گیری درست هوش و استعداد راه موفقیت را برایمان هموار خواهد کرد. حتی فقدان استعداد نیز با مقاومت، سخت کوشی، نظم، دقت و صبر جبران می شود.

استفاده از فرصت ها: موفقیت می تواند حاصل از استفاده از فرصت ها باشد نه شانس. چنانچه بزرگمهر حکیم گفته: "کوشش قضا را سبب می شود".

خواستن، رمز موفقیت: خواستن واقعی آن است که به تصمیم قطعی منجر شود و تصمیم قطعی آن است که به عمل بینجامد و تنها عمل صحیح است که ما را به نتیجه و هدفمان می رساند.

راضی نبودن به وضع موجود: زندگی افراد موفق نشان می دهد که نارضایتی آنان از وضع موجود، باعث حرکت و گام برداشتن آنان به سوی موفقیتشده است.
برای 
کسب موفقیت تنها تلاش کافی نیست بلکه آشنایی با قوانین مخصوص و به کارگیری آنها در زندگی می تواند شما را سریعتر به اهداف تان رسانده و باعث موفق شدن شما در هر کاری شود.


حتما بخوانید: رازهای دستیابی به آرامش درونی​


در این بخش 30 قانون جهانی موفقیت را باهم مرور خواهیم کرد:

1 - قانون انگیزه

هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.
 


حتما بخوانید: چگونه احساسات خود را کنترل کنیم؟​

2 - قانون انتظار

اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع می پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانتان تأثیر می گذارد.


 3 - قانون تمرکز

هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید.

 


 4 - قانون عادت

حداقل  95  درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.


5 - قانون انتخاب

زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.


6 - قانون تفکر مثبت

برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.


7 - قانون تغییر

تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.
 


حتما بخوانید: چگونه با اعتماد به نفس بالا و خوب صحبت کنیم؟​

8 - قانون کنترل

سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید.
 


9 - قانون مسؤولیت

هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید. مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست.
 


 10 - قانون پاداش

عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.

 


 11 - قانون خدمت

پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنید.


12 -  قانون علت و معلول

هر چه به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آن که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید.
 


 13 - قانون ذهن

شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید.
 


حتما بخوانید: رازهای داشتن یک ازدواج موفق

نحوه آداب معاشرت با اطرافیان​

 14 - قانون عینیت یافتن ذهنیات

دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید.
 


15 - قانون رابطه مستقیم

زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما ، و عملکرد و تجارب بیرونی تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی ، وضعیت جسمانی شرایط مالی و موفقیت های شما بازتاب دنیای درونی شماست.


16 - قانون باور

هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود. شما آن چه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده اید. پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید.
 


17 - قانون ارزش ها

نحوه عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه که
ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.


18 - قانون تأثیر تلاش

همه امید ها، رویاها، هدف ها و آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.


19 - قانون آمادگی

در هر حوزه ای موفق ترین افراد ، آن هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.


20 - قانون حد توانایی

شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد.


  21 - قانون تصمیم

مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم.
 


حتما بخوانید: 5 دلیل خوب برای کارآفرینان ، باید به یاد داشته باشید که آنها موفق می شوند​

4 روش برای پیش بینی نتیجه سرمایه گذاری شما​

 

22 - قانون خلاقیت

ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت.


 23 - قانون استقامت

معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد.


  24 - قانون صداقت

خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم.


 25 - قانون انعطاف پذیری

در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دست یابی به آن ها انعطاف پذیر باشید. درعصر تحولات سریع و رقابت شدید، انعطاف پذیری از ضروریات است.
 


  26 - قانون خوشبختی

کیفیت زندگی ما را احساسمان در هر لحظه تعیین می کند واحساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید.
 


 27 - قانون تعجیل

ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همیت دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم.
  


حتما بخوانید: با استفاده از این ترفند با 10 ایده بزرگ کسب و کار آشنا شوید

کسب و کار خود را برنامه ریزی کنید​

28 - قانون فرصت

بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست.
  


29 - قانون خود شکوفائی

شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزید. آن هایی که می آموزند توانا هستند.

 


 30 - قانون بخشندگی

هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد، آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .
 

برگرفته از: نمناک

گروه تحقیقاتی کرامت

دانلود PDF مقاله:اصول اولیه موفقیت

مطالب مرتبط

دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از محصولات زیر نیز استقبال کرده اند

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در 20 روز اثر آنتونی رابینز، مدرس – سخنران و مربی موفقیت است که میشه این کتاب رو معروف ترین و بهترین کتاب رابینز در ایران دونست. به جرات می توان گفت که کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز بهترین کتابی است که از این نویسنده منتشر شده است

نظرات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/employment

این زمینه‌ی کاری فعالیت کرده باشد

چگونه در مصاحبه شغلی مورد علاقه خود استخدام شویم؟

تصور کنید دنبال پیدا کردن شغل مورد علاقه‌ی خود هستید و بعد از گذشت مدتی یک آگهی استخدام توجهتان را جلب می‌کند. شغل مورد نظر همان کاری است که مدت‌ها دنبالش بوده‌اید و می‌خواهید رزومه‌ی خود را هرچه سریع‌تر ارسال کنید؛ اما مشکل این است که در قسمت توضیحات نوشته شده شخص مورد نظر باید مهارت‌های زیادی داشته و چند سال در این زمینه‌ی کاری فعالیت کرده باشد. شما هیچ‌کدام از این شرایط را ندارید و با ناامیدی از ارسال رزومه منصرف می‌شوید؛ اما فراموش نکنید افراد کمی پیدا می‌شوند که همه‌ی شرایط را داشته باشند و بهترین کار این است که رزومه‌ی خود را باتمرکز روی نقاط قوت ارسال کنید.

گاهی‌ اوقات رزومه‌ای که در آن از کلمات کلیدی مناسب استفاده شده باشد و با تأییدیه‌ی کارفرمای قبلی یا استاد دانشگاه همراه باشد توجه مسئولاستخدام را جلب خواهد کرد. هدف اصلی این است که بتوانید قرار مصاحبه ترتیب دهید. بعد از اینکه وارد شرکت مورد علاقه شدید نیمی از راه را طی کرده‌اید و در مسیر درستی قرار گرفته‌اید.

 

استخدام

حتما بخوانید: کارآفرینی چیست؟و کارآفرین کیست؟​

                              موفقیت شغلی چگونه به دست می آید؟​

سرنا هولم، مدیرعامل و مدیر استخدام شرکت Tigris Events می‌گوید: «ما در روند استخدام نمی‌توانیم عوامل انسانی را نادیده بگیریم. مصاحبه واستخدام نیروی مورد نیاز برای یک موقعیت شغلی کار احساسی است. اگر بتوانید به مرحله‌ی مصاحبه برسید و احساسات مدیر منابع انسانی را تحت تأثیر قرار دهید احتمالا آن‌ها نیز فراموش می‌کنند که شما به‌طور صد درصد شرایط لازم برای استخدام را ندارید.»

سؤال مهم این است که چگونه می‌توانیم در جلسه‌ی مصاحبه احساسات طرف مقابل را تحت تأثیر قرار دهیم و در شغل رؤیایی خود استخدام شویم.


1- در رزومه‌ استخدام خود از کلمات کلیدی استفاده کنید

بدترین کاری که یک متقاضی شغل می‌تواند انجام دهد این است که یک رزومه‌ی عمومی تهیه و برای تمامی درخواست‌های شغلی ارسال کند. اگر در حال حاضر تمام شرایط درج‌شده در آگهی درخواست شغلی را ندارید بهتر است این موضوع را در رزومه بزرگ جلوه ندهید. در عوض سعی کنید آگهیاستخدام را یک بار دیگر با دقت مطالعه کنید و روی الزامات و صلاحیت‌هایی که به دنبالش هستند تمرکز کنید. اگر تجربیاتی که دارید مطابق با نیازمندی‌های شرکت است، بهتر است افعال مناسب برای بیان آن‌ها به کار ببرید و سپس آن‌ها را داخل رزومه درج کنید. استفاده از کلمات کلیدی و پررنگ کردن توانایی‌های مورد نظر کمک می‌کند از فیلترهای اولیه عبور کنید.


حتما بخوانید: موفقیت اجتماعی چیست؟​

           روانشناسی شخصیت​

2- در شبکه‌های اجتماعی فعال باشید

گاهی اوقات شنیده شدن نام فرد در یک حوزه‌ی کاری می‌تواند بسیار مفید واقع شود و همان‌طور که می‌دانید شبکه‌های اجتماعی به دیده شدن فرد در این زمینه کمک زیادی می‌کنند. بنابراین سعی کنید در مورد شرکت مورد نظر در شبکه‌های اجتماعی فعالیت بیشتری داشته باشید. به‌عنوان مثال شرکت را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید و در مورد پست‌هایی که به اشتراک گذاشته‌اند نظر دهید. این کار نشان می‌دهد که شما واقعا به این شرکت علاقه دارید و می‌خواهید در آنجا کار کنید.


3- سخنرانی آسانسوری خود را تمرین کنید

سخنرانی آسانسوری به مهارتی گفته می‌شود که شخص می‌تواند خودش را در مدت‌زمان کوتاهی معرفی کند. موضوع سخنرانی آسانسوری در جلسه‌ی مصاحبه باید به گونه‌ای انتخاب شود که به طرف مقابل توضیح دهد چرا شما برای استخدام در شغل مورد نظر مناسب هستید. این سخنرانی از سه قسمت باید تشکیل شده باشد: اینکه در گذشته چه فعالیت‌هایی انجام داده‌اید، در زمان حال به انجام چه کاری مشغول هستید و در آینده قصد دارید چه کاری انجام دهید.

این سخنرانی معمولا باید زمانی گفته شود که مسئول منابع انسانی از مصاحبه‌شونده بخواهد بیشتر در مورد خودش توضیح دهد. اگر در مصاحبه‌های شغلی شرکت کرده باشید می‌دانید که این سؤال در تمام آن‌ها مشترک است. بنابراین یک متن مناسب تهیه کنید و آن را در مدت دو دقیقه بیان کنید. هرقدر پاسختان کوتاه‌تر و در عین حال کامل‌تر باشد، کارمندان منابع انسانی بیشتر تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.


4- ارتباطات خود را افزایش دهید

اگر مدیر منابع انسانی یا مسئول استخدام شرکت در شبکه‌های اجتماعی مانند لینکدین فعالیت دارد، با او ارتباط برقرار کنید. پست‌هایی را که به اشتراک می‌گذارند لایک کنید و شما هم پست‌های مرتبط به اشتراک بگذارید. این کار توجه مسئولین منابع انسانی را جلب و نامتان را در ذهن آن‌ها ماندگار می‌کند. همچنین می‌توانید با کارمندان فعلی شرکت روابط دوستانه برقرار کنید و در مورد شرایط کار از آن‌ها بپرسید. اگر فردی را می‌شناسید که در آن شرکت مشغول به کار است، از او بخواهید شما را معرفی کند.

 

 

فرمول استخدام

حتما بخوانید: موفقیت چیست؟​

مهارت های ارتباطی و فن بیان در بازاریابی

تکنیک هاو فرمول پذیرش در مصاحبه و استخدام

پس اگر به دنبال کار هستید سه چیز را بدانید:
1-فرمول استخدام
2-چه زمانی ار آن استفاده کنیم
3-چگونه از آن استفاده کنیم.


 دودوتا چهارتا:

فرمول استخدام خیلی ساده است مهمترین قدم دانستن اصل طلایی استخدام است.بیشتر از اینکه شما به دنبال کار هستید کارفرما به دنبال کارجوی مناسب است. این قضیه هم شرکت های دولتی مصداق دارد هم در شرکت های خصوصی مصداق دارد و شک نکنید درست است.حتما تا کنون ده ها کارمند بی استفاده را دیده اید؟ یا شاید بارها کارفرمایانی دیدید که از کارمند یا عده ایی از کارمندانشان می نالند…کمر خیلی از کارفرماهه زیر استخدامکارمندتا می شود.چون در نهایت شخص مناسب را پیدا نمی کنند و با خوشون میگویند.”جهنم مجبورم فلان شخص را استخدام کنم بین این افرادی که آمدند لاقل فلانی بهتر بود”حال تصور کنید شما فرمول استخدام شدن را بلد باشید میدانید کارفرماوسط جلسه چی به ذهنش میاد؟”زدم تو خال همینه” یکی دو روز هم برای کلاس کاری ماجرا را کش میدهد و بعد از آن تبریک میگویم شما شغل مورد نظر خود را پیدا کردید.بد نیست اگر تجربه یک کارفرما که درگیر استخدام کردن بوده را با شما درمیان بگذارم. اینکه کارفرما چه فکرهایی در سر دارد.چقدر طول میکشه تا به نتیجه برسد و…


 در مغز کارفرما برای استخدام چیست؟

مسلما داخل جمجمه کارفرما هم مخ است.چرا این را گفتم؟چون باید این نکته را درک کرد که کارفرماهم آدمیست مانند همه ما.با این تفاوت که دنبال چیزی است.آیا راز کارفرما را به شما گفتم؟ کارفرمایی که به دنبال استخدام کردن است دقیقا مثل فردی می ماند که دنبال خرید چیزی است. فرض کنید شما برای خرید یک دستگاه خنک کننده روانه ی فروشگاهها هستید.مبلغ دویست هزار تومان هم برای خرید آن کنار گذاشتید. حال اینجا هنر فروشنده مطرح میشود. اولا باید دستگاهیی که دنبال آن هستید را به شما نشان دهد کمی راجع به آن هم به شما بگوید مزیت های آن را بشمارد راجع به گارانتیو اطمینان کار آن با شما صحبت کند بعد از آن راجع به امکانات فرعی آن حرف بزند.


به عبارتی مخ شما رادرست همانجور که مایلید شست و شو دهد خدا را چه دیدید؟ اگر درست عمل کند شاید علاوه بر اینکه یک دستگاه خنک کننده به مبلغ400هزار تومان خریدید یک دستگاه آبمیوه گیری هم به شما فروخت. حال بد نیست بدانید در مغز کارفرما چه میگذرد؟

 


 قبل مصاحبه استخدام :

قبل از اینکه شما وارد جلسه مصاحبه شوید قبل از اینکه کسی رزومه شما را دیده باشد یا حتی تصوری از شما در ذهن داشته باشد این حرف ها در ذهن کارفرما بارها و بارها مرور میشود کاش این همان کارمندی باشد که می خواهم کاش مثل قبلی ها نباشد کاش گیج نباشد امیدوارم از این جوان های قرطی نباشد کاش آدم پر رویی نباشد نکند از این آدم هایی باشد که بدون توقف حرف میزند نکند از آدم هایی باشد که فکر کند که عقل کل است و همه را مثل گله گوسفند میداند یعنی ممکن است این همان فرد مورد نظر باشد تا من بتونم با خیال راحت به بفیه کارها برسم؟ واقعا از این مصاحبه های مزخرف خسته شدم….

 

استخدام

 حتما بخوانید: قانون جذب چیست؟چگونه عمل می کند؟

رموز جذب ثروت با قانون جذب​

هنگام مصاحبه استخدام :

همه فکر میکنن کارفرما کمین کرده تا کوچکترین سوتی شما را تو هوا بقاپد اگر یک سری آدم عقده ایی را کنار بگذاریم90درصد کارفرمایان سوتی های کوچیک شما را نادیده میگیرند دلیل آن را میدانید؟
کارفرما دائم با خودش میگوید”زود باش یه چیزی نشون بده تا تورا استخدام کنم.دیگر سوتی نده” اما چقدر وقت دارید تا خود را به کارفرما ثابت نمایید؟1ساعت؟2ساعت؟ اگر راستش را بخواهید به جز یک سری مصاحبه های بسیار جدی شغلی که برای تعیین مسول یک پست کلیدی سازمان است در99درصد مصاحبه در 5دقیقه اول شما یا انتخاب شدید یا رد شدید بعد از آن کارفرما دنبال اتلاف وقت خود و شماست.

درست دیدید5دقیقه.در این 5دقیقه شما آینده شما برای چندین سال مشخص خواهد شد.دقت کنید مصاحبه دقیقا مثل کنکور می ماند…شما روزها وقت گذاشتید و برای کنکور آماده شدید برای هر سوال کمتر از دو دقیقه وقت دارید.در لحظه جواب دادن باید همه مطالب مرتبط با ان سوال را به خاطر بیاورید. فرمولهل و مسائل مشابه و نحوه حل و….. اما مصاحبه یک کنکور است. یک کنکور تشریحی که در آن یک سوال مطرح میشود و برای آن3تا4 دقیقه به شما وقت میدهند. و آن سوال این است:چرا من باید شما را استخدام کنم؟


 کدام را می پسندید؟

شخصی که اصلا حرف در کله اش نمی رود یا فردی که انعطاف دارد؟ کارفرما اگر حس کند شما آدم خود رای یا یک کلامی هستید هر چقدر هم لایق باشید هیچ وقت شما را استخدام نمی کند اما اگر تقریبا نشان دهید که شخص مورد نظر هستید(حتی کمی از حداقلی که در ذهن وی است ضعیف تر) ولی بداند که ایرادات کوچک شما قابل اصلاح است شما را استخدام می کند و بعد ها کمی تغییر در شما ایجاد می کند> انعطاف داشتن به معنی تزلزل یا ضعف شخصیتی نیست حتی برعکس.یک هدیه است و نشان از هوش بالای شما دارد. همانطور که می دانید در علم روانشناسی روز تعریف قدیم آی کیو عوض شده وجای خود را به تعریف جدید داده است.آی کیو:”قدرت تطبیق با محیط اطراف”. پس اگر در امور خود انعطاف دارید و با محیط اطراف تطبیق پیدا می کنید شما آی کیو بالایی دارید و روراست باشم من خودم به دنبال استخدام فردی مثل شما هستم. پس یادتان باشد اگر سوتی وحشتناکی ندهید در آن 5 دقیقه طبق فرمول استخدام شدن رفتار کنید و انعطاف پذیری خود را نشان دهید کارفرما شما را استخدام می کند.

الان شاید میگویید: پس فرمول استخدام چیست؟ یا دارید در تیترها به دنبال تیتر فرمول استخدام شدن میگردید. کارجویان عزیز این شما و این فرمول استخدام


حتما بخوانید: روانشناسی شخصیت​

10 اصول موفقیت در کسب وکار​


 فرمول استخدام:

فرمول استخدام شدن ساده است:

1-رزومه:قبل از اینکه کارفرما شما را ببیند از شما خوشش بیاید

2-ظاهر:وقتی کارفرما شما را دید از دیدن شما لذت ببرد

3-حرف زدن:وقتی حرف های شما را شنید از شنیدن آن لذت ببرد

4-القا:با تکنیک هایی که به شما یاد میدهیم کارفرما را به خود علاقه مند میکنید

5-نبایدها:تو ذوق کارفرما نزنید به عبارتی مثل یک لکه سیاه روی یک دیوار سفید به چشم نیایید.

 

حتما این جمله را در ابتدای بحث به یاد دارید مهمتر ازفرمول پنج گانه استخدام شدن این است که اولا این پنج مورد را درک کنیم.مهمتر از آن کی و چگونه استفاده کردن آن است. پس قدم اول میشود درک فرمول استخدام شدن
 

گروه تحقیقاتی کرامت

 

دانلود PDF مقاله:چگونه در مصاحبه شغلی مورد علاقه خود استخدام شویم؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/self-relaxation

ما نهفته است و لزومی ندارد ان را درجایی دیگر پیدا کنیم.

رازهای آرامش درون و راه های رسیدن به ان

 

آرامش چیست؟
آرامش به معنای طمأنینه و راحتی فکر در زندگی، حقیقت مطلوبی است که 
اسلام آن را ستوده است و راه هایی برای رسیدن به آن تعیین کرده است. برخی از عوامل رسیدن به آرامش که در متون اسلامی ما آمده است عبارت اند از: یاد خدا، حسن ظن، اعتماد به نفس، دوری از آرزو های دور و دراز،ازدواج، نظم در زندگی و کارها، استفاده از شب برای استراحت، استفاده از غذا های سالم و طبیعی؛ مثل انگور سیاه، نظافت؛ مانند شستن سر، شستن لباس و...، در مقابل عوامل متعددی وجود دارد که مانع تحقق آرامش اند ؛ مانند رغبت و علاقه به دنیا، حسادت، شک و دو دلی، طمع و... .
نتیجه این که در متون دینی ما راه های دست یابی آرامش بیان شده است و همین امر بهترین دلیل بر امکان دست رسی به آن است، علاوه بر آن از مطالعه زندگی بزرگانی که به دستورات دین عمل کرده اند و به آرامش درونی رسیده اند می توان به این واقعیت رهنمون شد که کسب آرامش در زندگی یک شعار نیست و این چیزی است که ما خود می توانیم با به کار بستن دستورات دینی آن را در خود احساس و تجربه نماییم.


حتما بخوانید: استخاره چیست؟

 رسیدن به ارامش با یاد خدا


اساسا ارتباط با خدا آرامش ‏آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى‏یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مى‏کند».
بهترین چیزى که روح انسان را صفا مى‏بخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مى‏کند، ذکر و یاد خدا است. قرآن مى‏فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید که با یاد خدا دل‏ها اطمینان و آرامش پیدا مى‏کند»

آرى این خاصیت ذکر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذکر است. ازاین‏رو اگر با حال توجه و خلوص داشته باشد انسان بعد از تمام شدن آن احساس یک حالت سبکى و

آرامش در خود مى‏ کند. کسى که درد دلش را با خدا در میان مى‏گذارد به این معنا است که قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پیدا کرده است. خداوند نیز وعده فرموده است که: «هر کس با توجه به او رو کند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا کند و دل و روحش را نورانى نماید». آنچه بعد از این حالت در خود احساس مى‏کنید، حاکى از آن افاضه و توجه خدا نسبت به شما است. پس باید شاکر باشید و توجه داشته باشید که این یک حالت مادی نیست؛ زیرا روح یک عنصر مجرد از ماده است و تصرفاتى هم که از طرف حق در آن مى‏شود مادى نیست.
برای گام گذاشتن در این راه، باید ارتباط با خدا و بهره مندی از نفحات معنوی را تجربه کرد و این تجربه را بارها تکرار کرد تا انسان حضور در محضر خدا را لمس کند. برای این منظور گفته شده است در هر هنگام نمازها و هنگام حلال و حرام ها، یک الهام رحمانی رو به سوی انسان می آید و او را به انجام آن کار نیک تشویق می کند. اگر پاسخ مثبت داد این الهامات رحمانی بیشتر تکرار می شود و انسان از وسوسه ها و اوهام شیطانی دور می ماند.


اما اگر پاسخ منفی داد یا سستی کرد فرشته رحمت دور می شود و شیطان وسوسه گر راه می یابد و انسان از آرامش و یاد خدا دور می شود. این تجربه را می توان در هنگام اذان برای نماز صبح و قبل از آن به خوبی حس کرد که اگر بعد از بیداری، دوباره خواب را ادامه دادیم خواب های پریشان و شیطانی رو به سوی آدمی می آید و کسالت روحی و آشفتگی وجود آدمی را فرا می گیرد.


حتما بخوانید: ثروتمند شدن از دیدگاه قرآن​
 

براى رسیدن به حالت آرامش و قرار روانى، توجه به نکات زیر ضرورت دارد: 


•     ناآرامى عوامل و زمینه‏هایى دارد که باید شناسایى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگى و انجام کارهاى بى‏ هدف و بیهوده خود علّت تشویش و بى‏قرارى است. در مقابل خلوت‏گزینى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى‏ آورد



•    برنامه‏ ریزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفریحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپیمایى در فضاى روح‏بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد


•     مشاوره‏هاى علمى و تخصصى و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شدید و مفرط و حتى پرخورى و زیاده‏روى در خورد و خوراک موجب ناراحتى‏هاى روحى و روانى مى‏گردد. 


•    گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى‏هاى روانى است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى ‏رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان مى‏گیرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرایط ذهنى و روحى گناهکار مربوط مى‏شود. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون‏شکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت. 


 توجه به این نکته ضرورى است که آرامش روحى مراتبى دارد و دستیابى به آن به تدریج حاصل مى‏شود؛ درست مانند سایر ملکات روحى که با تمرین و گذشت زمان حاصل مى‏شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طى این مراحل است. این مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام مى‏کند. کسى که مى‏خواهد به آرامش واقعى دست یابد راهى ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى کرده اجتناب کند؛ و بعضى جنبه ایجابى دارد؛ یعنى بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانى مى‏شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الاهى و واجبات و مستحبات امکان‏پذیر است. 

 

آرامش درون


رازهای آرامش درون


    راز آرامش درون خویشنداری است. انرژی‌های خود را پراکنده نکن. آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن.
    راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.
    راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است، گذشته و آینده را در چرخه ذهنی ابدیت رها کن.
    راز آرامش درون در آسایش درون است. آسایش جسمانی، عاطفی، ذهنی و سپس معنوی است.
    راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به تو تعلق ندارد.
    راز آرامش درون در شادی است. افکار شادی آفرین را آگاهانه حفظ کن.
    راز آرامش درون در آرزو نداشتن است. این را بدان که شادی در درون تو جای دارد، نه در اشیاء و شرایط خارج از وجود تو.
    راز آرامش درون در این است که همه چیز را همان طور که هست بپذیری. آنگاه با امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداری.
    راز آرامش درون در درک این مطلب است که تو نمی‌توانی دنیا را تغییر دهی. اما می‌توانی خودت را تغییر دهی.
    راز آرامش درون در دوستی با افراد مثبت است. از معاشرت با افرادی که طبیعتی خالی از صفا و صمیمیت دارند، اجتناب کن.
    راز آرامش درون در ایجاد آرامش در محیط اطراف خویش است.
    راز آرامش درون در یک زندگی ساده است. ضروریات زندگی را دوباره برای خود تعریف کن.
    راز آرامش درون در یک زندگی سالم است. هر روز 
ورزش کن، غذای مناسب بخور و نفس عمیق بکش.
    راز آرامش درون در داشتن وجدانی پاک است. به آرمان‌هایت پاینده باش.

    راز آرامش درون در رفتار آزادانه است. رفتاری که بر آمده از خود واقعی ات باشد، نه افکار دیگران.
    راز آرامش درون در این است که در تمام مراحل زندگی از حق پیروی کنی.
    راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است. این را بدان که آنچه حق توست، هر طور شد خود را به تو خواهد رساند.
    راز آرامش درون در گله‌مند نبودن است. آنچه دنیا به تو می‌بخشد، در مقابل چیزی است که پیش‌تر ، تو به او بخشیده‌ای.
    راز آرامش درون در این است که اشتباهات خود را بپذیری و بدانی که فقط خود تو می‌توانی آنها را به 
موفقیت تبدیل کنی.
    راز آرامش درون در این است که بر دشمن درونت غلبه کنی، نه این که او را سرکوب کنی.
    راز آرامش درون در تمرین اراده است. حتی اگر نفست به شدت مخالف باشد.
    راز آرامش درون در این است که دلت همیشه شاد باشد، حتی هنگامی که دیگران عبوس هستند.
    راز آرامش درون در این است که به جای توقع خوشحالی از دیگران، خود آنها را خوشحال کنی.
    راز آرامش درون در این است که خیر و 
سلامت دیگران را خیر و سلامت خود بدانی.
    راز آرامش درون در بی‌آزار بودن است. هرگز عمدا کسی را نرنجان.
    راز آرامش درون کار کردن "در کنار دیگران"، نه "در مقابل" آنها.


حتما بخوانید: رازهای قدرت درون

قانون خلاء برای رسیدن به ارامش درونی

هرچه خلاء بیشتر باشد، هر چه خالی بیشتر باشد جذب بیشتر است. اگر من می‌خواهم موهبت‌های الهی را جذب کنم ابتدا باید جایی خالی باز کنم. درستی قانونمندی طبیعت نگاه عمیق به طبیعت و الهام گرفتن از آن است. یکی از معلمان بزرگ ما در طبیعت «گردباد» است. شما مسلما می‌دانید قدرت گردباد خیلی بیشتر از باد است. 


گردباد مجموعه‌ای از بادهای شدید و قدرتمند است که همه چیز را به داخل خود می‌کشد اما گردباد این قدرت جذب فوق‌العاده را از کجا دارد؟ حدستان درست است، علت جذب فوق‌العاده گردباد، خلاء درون آن است. گردباد حرکت دارد اما داخلش خالی است و همه این جذب‌ها و کشش‌ها را از آن «درون خالی» دارد. انسان هم باید مانند گردباد باشد. اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز کنید و درون را خالی کنید. این خالی‌ درون در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است. خلاء ذهنی و خلاء دل اولین خلاء است که باید ایجاد کنید. اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز کنید و درون را خالی کنید.

اول باید ذهنتان و دلتان را خالی ‌کنید. از چه؟ از هر آنچه بیهوده در آن جای دارد، هر آنچه وجودش زیانبار است یا سودی ندارد. از کینه‌ها، نفرت‌ها، انتقام، حسادت، حسرت، یأس و ناامیدی، سوء‌ظن، بدخواهی و کج‌اندیشی و خلاصه همه آن چیزهایی که ذهن و دل خالی ما را بی‌سبب پر کرده‌اند. اما چگونه می‌توان این خالی را ایجاد کرد؟

 

ارامش-درون

 بخشیدن


یکی از راه‌های ایجاد خلاء بخشودن دیگران است. گاهی اوقات ما فکر می‌کنیم با بخشودن دیگران احیانا به کسی لطف کرده‌ایم، اما ابدا چنین نیست. بخشیدن اول از همه لطفی است که ما در حق خود می‌کنیم تا میدان ذهنی‌مان خالی شود حدیث 704 نهج‌افصاحه درباره اهمیت فوق‌العاده بخشایش است: «خداوند بخشاینده است و بخشایش را دوست دارد.»

اما لزوما بخشیدن به معنای برقراری ارتباط دوباره نیست. مثلا اگر کسی به شما لطمه زده است، این بدان معنا نیست که او را ببخشید و مجددا با او به همان وسعت ارتباط برقرار کنید تا مجددا به شما لطمه بزند. بخشودن پیش از هر چیز یک فرایند ذهنی و درونی است


حتما بخوانید: آرامش و آگاهی در زندگی
 

خالی‌تر


گاهی اوقات نه تنها باید ذهنمان را از چیزهای بد خالی کنیم بلکه باید از چیزهای مثبت هم خالی شویم تا امکان جذب بیشتری ‌داشته باشیم. فرض کنید شما دانش، اطلاعات و تجربیات مفیدی برای دیگران دارید. انتقال این اطلاعات به دیگران نیز به نوبه خود ایجاد خلاء می‌کند و شما را برای جذب اطلاعات بیشتر مهیا می‌سازد. ثابت شده است که یکی از بهترین راه‌های یادگیری،‌نوشتن است. نوشتن یعنی انتقال اطلاعات بر روی کاغذ، خالی کردن حافظه کوتاه مدت و آمادگی برای جذب مطالعه بعدی.
گاهی ابراز عشق، در قلب شما ایجاد خلاء می کند. شما با ابراز 
عشق میدان ذهن خود را از آنچه هست خالی می‌کنید و این باعث جذب محبت بیشتر می‌شود. افرادی که از ابراز عشق خودداری می‌کنند در واقع خودشان را از جذب مهر و محبت بیشتر محروم می‌سازند.

 


 خالی زبان


یکی دیگر از چیزهایی که خلاء آن بسیار مهم است زبان است. ایجاد خلاء در زبان یعنی نگاه داشتن زبان از آنچه بیهوده، مضر و یا زیان‌بار است. سکوت یک خلاء درونی است. .
 خالی از گناه
یکی از مهمترین کارها برای ایجاد خلاء، خالی شدن از گناه است. اعتراف به 
گناه و پشیمانی و ندامت نزد خدا باعث خلاء می‌شود و این خلاء به وعده مسلم الهی باعث جذب موهبت‌های الهی و جذب دعاهایتان می‌شود.
اگر از خدایتان چیزی می‌خواهید اما اجابت نمی‌شود یکی از علت‌هایش همین نداشتن خلاء است. از خودتان بپرسید چه نیت یا عمل ناپاکی در درون و بیرون من است که باید از آن بری و پاک شوم.


حتما بخوانید: موفقیت اجتماعی چیست؟​
 

رهایی


یکی از قوانین خلاء قانون رهایی‌است. گاهی اوقات به یک هدف وابسته می شوید. وابستگی به یک هدف هم مانع خلاء است. اگر شما بیش از حد به یک هدف فکر می‌کنید این ناشی از ترس و نگرانی شما از برآورده نشدن آن هدف است. کسی که مطمئن است دعایش اجابت می‌شود و به وعده الهیایمان دارد وقتی دعایش را کرد در مسیر تلاش آن را به خدا می‌سپارد. این رها کردن به نوبه خود بخشی از ایجاد خلاء است.


 

دانلود PDF مقاله:رازهای آرامش درون و راه های رسیدن به ان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Happiness

زلزله، سیل، یک کوه بدهی و قرض و وام و تورم هم در مسیرمان قرار گرفت.

چگونه انسان شاد و خوشبخت باشیم؟


شادی چیست؟
اکثر ما احتمالا باور نداریم که ما نیاز به تعریف رسمی از شادی داشته باشیم؛ ما آن را زمانی می دانیم که احساس می کنیم و اغلب از این اصطلاح برای توصیف طیف وسیعی از احساسات مثبت از جمله شادی، افتخار، رضایت و قدردانی استفاده می کنیم.

اما برای درک علل و اثرات شادی، محققان ابتدا باید آن را تعریف کنند. بسیاری از آنها با اصطلاح "رفاه ذهنی" به طور تعاملی استفاده می کنند که به سادگی از مردم می خواهند که گزارش کنند که چگونه احساسات خود را با زندگی خود و احساسات مثبت و منفی آنها تجربه می کنند. سونیا لووبومیرسکی، محقق روانشناسی مثبت، در کتاب «چگونگی خوشبختی» در سال 2007 توضیح داد: خوشبختی به عنوان «تجربه شادی، محبت و یا رضایت مثبت همراه با حس بودن زندگی، خوب، معنی دار و ارزشمند است».

خنده تنها شادی با خود به همراه نمی‌آورد، بلکه سلامتی هم جزوی از ارمغان‌های آن است. نخستین یکشنبه ماه مه روز جهانی خنده نام دارد. این روز به ابتکار دکتر «مادان کاتاریا»، بنیانگذار حرکت «یوگای خنده» چنین نام گرفته است. این نوع از یوگا مبتنی بر یک اصل ساده اما شاید در عین حال دشوار استوار است؛ یعنی قهقهه زدن بدون دلیل، حتی اگر قهقهه مصنوعی باشد.

حتما بخوانید: روش قران در روان درمانی​

نوزادان از سن دو تا شش ماهگی با بالا بردن گوشه‌های دهان یا درآوردن صدا، شروع به نشان دادن خوشحالی خود به هنگام دیدن چهره‌ای آشنا می‌کنند. کودکان پس از طی دوران نوزادی نیز همچنان الگویی برای شادی و صمیمیت هستند. آنها در طول روز تا 400 مرتبه می‌خندند در حالی که بزرگسالان به طور میانگین 15 تا 20 بار در روز می‌خندند.


نه تنها انسان‌ها که حیوانات نیز قادر به خندیدن هستند. اگرچه ارسطو، فیلسوف سرشناس یونانی معتقد بود که خنده عامل تمایز میان انسان و حیوان است اما دانشمندان بعدها دریافتند که حتی حیوانات نیز می‌توانند شادی‌شان را با قهقهه و خنده بیان کنند. هر چند خنده آنها صدای دیگری دارد برای مثال شامپانزه‌ها به هنگام خنده نفس‌نفس می‌زنند یا موش‌ها صدای جیغ‌ ریتمیکی از خود در‌می‌آورند.

 

شادی

افراد با خلق و خوی آرام افراد شادی هستند

بعضی‌ها در این مواقع سؤالاتی شبیه به این را مطرح می‌کنند: «آیا کسانی که همیشه کوکائین مصرف می‌کنند، افراد خوشحالی هستند؟»، اگر تنها چیزی که نیاز داریم احساس خوشحالی همیشگی باشد باید در جواب گفت بله افراد خوشحالی هستند! اما نگران نشوید قصد نداریم بگوییم برای اینکه به جمع خوشحالان بپیوندید کوکائین مصرف کنید! آخرین تحقیقات علمی جواب کامل‌تری برای این موضوع مطرح می‌کند؛ افراد با خلق و خوی آرام و متعادل نسبت به کسانی که حد بالایی از شادی موقتی را تجربه می‌کنند، سلامت روانی بالاتری دارند، چون مثل تمام احساساتی که تجربه می‌کنیم شادی کاذب هم هر اندازه به اوج برسد به همان اندازه، افت می‌کند و حال بدتری را تجربه خواهیم کرد.

از طرف دیگر معمولا هنگامی که از افراد مختلف درباره‌ی اینکه چه چیزی به زندگی‌شان ارزش می‌دهد سؤال می‌کنیم، به ندرت حرفی درباره‌ی خلق و خو و احساسات خود می‌زنند. آدم‌ها معمولا به چیزهایی استناد می‌کنند که هویت‌شان را می‌سازد؛ چیزهایی مثل شغل یا روابط‌شان! از طرف دیگر همین یافته‌های علمی نشان می‌دهد اگر بیش از حد روی تلاش برای شادی بیشتر و تجربه‌‌ی همیشگی حس خوب تمرکز کنید، توانایی‌تان برای داشتناحساس خوب ضعیف‌تر می‌شود، بعد از این اتفاق، هیچ مقدار احساس خوب شما را راضی نمی‌کند. از طرف دیگر آنچه شما انتظار دارید یعنی همان «شادی همیشگی» به لحاظ فیزیکی هم برای اغلب افراد امکان‌پذیر نیست.


حتما بخوانید: موفقیت
 

شادی ثروتمند بودن یا به‌دست آوردن هر چیزی که می‌خواهیم، نیست

هر چند با زندگی کردن زیر خط فقر، خوشحال بودن واقعا کار سختی است! اما گذشته از این، به نظر نمی‌رسد شادی را هم بشود با پول خرید. تصور کنید ناگهان 50 میلیون تومان در سال افزایش درآمد داشته باشید، قبول دارم! من هم بودم هیجان‌زده می‌شدم! اما این خوشحالی مقطعی فقط تا زمانی طول می‌کشد که توقعات‌ جدیدی هماهنگ با این بودجه‌ی تازه پیدا کنید. شما خوشحال شدید چون قبل از این توقعاتی داشتید که کمتر از درآمد جدید‌تان بود و حالا اوضاع تغییر کرده است. شما خوشحال‌تر از قبل شدید چون پیش از این نمی‌دانستید قرار است پولدار‌تر شوید حالا که فهمیدید خوشحال شدید وگرنه شاید قبلش هم به اندازه‌ی کافی خوشحال بوده‌اید.

این شرایط درباره‌ی تمام چیزهایی که هر فردی مدت‌ها در حسرت داشتنش بوده‌ است، صدق می‌کند. درباره‌ی خانه‌ی جدید، اتومبیل جدید، ابزارهای جدید و… اما شما بهتر از من می‌دانید وقتی به هرکدام از این چیزها برسیم اولش شاد می‌شویم اما بلافاصله چیز دیگری می‌خواهیم تا با داشتن آن چیز جدید بتوانیم دوباره خوشحال بشویم. اما یک مورد استثنا وجود دارد، زمانی که پول‌تان را صرف تجربه با آدم‌های دیگر می‌کنید. مثلا پول‌تان را برمی‌دارید و به تعطیلات و سفر می‌روید، مکان‌های تازه را می‌بینید و اوقات هیجان‌انگیز و جذابی را با دوستان یا افراد خانواده‌تان می‌گذرانید، در این‌صورت به مفهوم واقعی شادتر خواهید بود. اما چه می‌شود کرد، به ندرت افراد این شادی‌ها را به کسب ثروت‌های بادآورده ترجیح می‌دهند.


برای شادی هایتان یادداشت های سپاسگذاری بنویسید

ضرب‌المثل قدیمی «بالاخره رسیدیم»، اغلب برای بحث شادی صادق است، هرکس در پی شادی باشد بالاخره روزی به آن می‌رسد! اما برخلاف تصور عموم شادی مقصد نهایی نیست چون تمام شادی‌ها موقتی هستند. مگر اینکه شما ژنتیکی فرد خوش‌شانسی باشید یا طبیعت شادی داشته باشید، در واقع چیزی که مهم است شاد ماندن و حفظ بقای احساس شادی درون شماست که تلاش زیادی می‌خواهد.

بیشتر تکنیک‌های ابداع شده برای شاد بودن، مثل یادداشت‌های سپاسگزاری، برای این است که شاد بودن جزو عادات ما باشد پس می‌توانید برای همه‌ی اتفاقات، یادداشت شکرگزاری بنویسید. نه تنها برای یک اتفاق، بلکه برای تمام رویدادهای زندگی‌تان حتی آنها که مدت کوتاهی خوشحال‌تان کرده است مثل ازدواج یا ترقی کردن، چون تمام این خوشحالی‌ها بعد از اینکه به آنها برسیم از بین می‌روند.

شادی و خوشبختی

 

حتما بخوانید: علم ثروتمندی​
چگونه خود را تبدیل به انسان شادی کنیم؟

o    به دنبال آرامش باشید


با قبول این عادت شروع کنید: چند دقیقه در روز را در تنهایی و سکوت بگذرانید. سوزان ویلیس، دکتر و مربی زندگی می‌گوید: واقعیت‌های زندگی مدرن، معمولا ما را مجبور به فکر کردن در مورد مسائل نگران کننده می‌کند. مثلا شما درباره‌ی این چیزها فکر می‌کنید: امروز چه کاری باید انجام دهید، 5 دقیقه پیش، چه چیزی گفته‌اید یا در مورد تماس تلفنی فردا که نگرانش هستید فکر می‌کنید.

یک زمان ساکت و آرام به شما این امکان را می‌دهد که آن سر و صداها را قطع کنید و متوجه شوید که واقعا چه چیزی برایتان مهم است. سوزان پیشنهاد می‌کند که ساعتتان را 10 دقیقه زودتر از وقت بیداری معمولتان تنظیم کنید (قبل از بیدار شدن اعضای خانواده یا زنگ خوردن تلفن) و به یک اتاق ساکت بروید.

در دفتر وقایع روزانه‌تان چیزی بنویسید، تمرینات تنفسی پاکسازی ذهن انجام دهید یا فقط یک شمع روشن کنید و آرام بنشینید. این تمرین، به شما کمک می‌کند که به دو روش شادی را پیدا کنید.

اول، جلوی ترشح هورمون‌های استرس مانند آدرنالین و کورتیزول را می‌گیرد. اگر این هورمون‌ها تولید شوند، شما مضطرب، تحریک پذیر و ناراضی می‌شوید.

دوم، پزشکانی که در زمینه‌ی بودیسم و یوگا فعالیت می‌کنند معتقدند هنگامی که یاد بگیرید این نداهای درونی را ساکت کنید، چیز جالبی اتفاق می‌افتد. استفان کوپ، محقق مرکز یوگا و سلامت در لنوکس می‌گوید: هنگامی‌که شما آرام و ساکت هستید، پاسخ سوال «چه چیزی مرا خوشحال می‌کند؟» خود بخود مشخص می‌شود.


o    در زندگیتان، بدنبال خیر و خوبی باشید


کارشناسان می‌گویند اگر می‌خواهید واقعا خوشحال باشید، عادت کنید که در زندگی‌تان بدنبال خوبی باشید. هر روز لیستی از پنج چیزی که دوست دارید و از آن لذت می‌برید تهیه کنید. شاید از چرت زدن روی نیمکت یا در آغوش گرفتن فرزندتان لذت می‌برید یا از اینکه وقت دارید تا با همسرتان شام بخورید، خوشحال و سپاسگزارید.

اینکه چطور این قدردانی را انجام می‌دهید به خودتان بستگی دارد. برخی از کارشناسان توصیه می‌کنند که آن 5 چیز را قبل از خواب بنویسید. بنابراین بطور ناخوداگاه با یک احساس مثبت به خواب می‌روید. بعضی دیگر پیشنهاد می‌کنند که قبل از هر وعده‌ی غذایی، در ذهنتان آنها را بررسی کنید. می‌توانید هر روز روی 5 چیز ثابت تمرکز کنید یا هر روز یک لیست جدید تهیه کنید.

 

شادباشیم

o    مانند یک دوست، با خودتان رفتار کنید


اگر به روش‌های منفی با خودتان صحبت کنید، نمی‌توانید خوشحال باشید. سوزان می‌گوید: چیزهایی که به خودتان می‌گویید، روی اخلاق و بدنتان تاثیر می‌گذارد.

افکار منفی باعث ترشح هورمون‌های استرس می‌شود و در نتیجه احساس بدتری پیدا می‌کنید. بسیاری از ما، یکسری انتقادات تند و خشن داریم که بی وقفه در ذهنمان در جریانند. اگر شما با این نوع صحبت کردن، شانس خود را برای رضایت و آرامش درونی از بین می‌برید، تصمیم بگیرید که با خودتان مانند یک دوست خوب صحبت کنید.

قول دهید که به افکارتان توجه کنید و وقتی متوجه افکار منفی شدید، آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید.


حتما بخوانید: چگونه دیگران را متقاعد کنیم

                        هفت قانون معنوی موفقیت

o    کسی را به شام دعوت کنید


عادت دیگری که می‌تواند شما را به خوشبختی واقعی برساند، بخشنده بودن است. استفان کوپ می‌گوید: «بودا می‌گفت اگر ما قدرت بخشندگی را برای ایجاد شادی درک می‌کردیم، هرگز به تنهایی غذا نمی‌خوردیم.» او توصیه می‌کند که بیشتر کارهای سخاوتمندانه انجام دهید.

همه‌ی ما انگیزه‌های طبیعی برای بخشندگی داریم. مثلا ممکن است به ذهنتان خطور کند که یک دوست تنها را به شام دعوت کنید، به عمه‌ی پیرتان زنگ بزنید یا برای همکارتان قهوه بگیرید.


شاید بهانه بیاورید که وقت ندارید یا نمی‌خواهید پول خرج کنید. اما دفعه‌ی بعد که یکی از این افکار به ذهنتان رسید، به آن عمل کنید. بخشش، باعث ایجاد شادی می‌شود، هم در کسی که می‌بخشد و هم در گیرنده. آن احساسات خوب می‌توانند بمدت طولانی باقی بمانند.


o    یک لیست از لحظات شاد تهیه کنید


در نهایت برای شاد بودن، شما باید استعدادهای خود را بشناسید و هر روز از آنها استفاده کنید. بسیاری از مردم، زندگیشان را صرف تلاش برای رفع نقاط ضعفشان می‌کنند (صفاتی مانند بی نظمی، زود عصبانی شدن یا کمرویی شدید).

بجای اینکه روی نقاط ضعف‌تان تمرکز کنید، برای نقاط قوت‌تان، بیشتر انرژی بگذارید. توجه کنید که وقتی لبخند می‌زنید، در حال انجام چه کاری هستید. حداقل یک هفته، لیستی از این لحظات شاد تهیه کنید و در روز بعد، آنها را مطالعه کنید. تعدادی از لحظات شاد خود را انتخاب کنید و با خودتان قرار بگذارید تا جایی که می‌توانید، آن‌ها را تکرار کنید.
 

 

دانلود PDF مقاله:چگونه انسان شاد و خوشبختی باشیم؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت