https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/Best-marriage-age1

فرزندان‌شان ایجاد می‌شود.

بهترین سن ازدواج چه سنی است؟


سن ازدواج در ایران نیز دچار تغییر و تحولاتی شده است. سن ازدواج قانونی در ایران 13 سال برای دختران و 15 سال برای پسران است اما آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد در حال حاضر سن ازدواج در مردان به بالای 35 سال و در دختران به بالای 30 سال رسیده است.

در آمار مربوط به 1394 در ایران بیشترین ازدواج‌ها یعنی حدود 84 درصد ازدواج‌ها برای مردان در سنین 20 تا 34 سالگی و حدود 79 درصد برای زناندر سنین 15 تا 29 سالگی ثبت شده است.
    
برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده‌ایم که می‌خوانید.


سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، می‌توان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشم‌پوشی کرد؟

 از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع می‌شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان‌پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می‌برند.


 از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می‌شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان‌ها به حداقل کفایت می‌کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان‌پزشکان و اصولا مکاتب روان‌شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله‌ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا ‌کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به‌دست آورد.


سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟

بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده‌شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی،‌ علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.



سوال: خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی به‌دست می‌آید؟

 بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن 20 سالگی زمینه‌های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم‌ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می‌خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. 

در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می‌شود. جامعه‌ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن ازدواج را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده قرار نمی‌دهیم.

 البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده‌گیری و سخت‌گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره‌های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمد داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی‌کنیم. 


صحبت ما در مورد حداقل‌هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی‌های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می‌تواند ازدواج کند که این اتفاق می‌تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال‌های بعدی موکول شود.

 

بهترین سن ازدواج


سوال: آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟

 
ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی‌شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده‌شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده‌ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده‌هایی که ازدواج‌‌ والدین بر پایه اصول و سن ازدواج و انتخاب‌شان برنامه‌ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان‌شان فراهم کرده‌اند.


 

سوال: پس با توجه به گفته‌های شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟


بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل‌هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می‌خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده‌اند یا خیر.


 سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟

 ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب می‌دانیم. در این صورت می‌توانیم بگوییم که زمینه‌ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن ازدواج شروع می‌شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندی‌ها، مهارت‌ها، حرفه و تحصیلات.

 



اگر خانمی از همسرش بزرگ‌تر بود چطور؟

 این مساله هم اگر به‌صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره‌های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می‌توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.


 

سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر می‌شود. نظر شما در این رابطه چیست؟

 
ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه‌دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه‌دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می‌کنند نباید برای بچه‌دار شدن عجله کنند. 
شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. 



شروع زندگی مستلزم زمان‌هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان‌ معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می‌شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب‌ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان‌شان ایجاد می‌شود. 


به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچه‌دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.


بهترین سن ازدواج در آمریکا


نرخ ازدواج در امریکا به‌طور کلی در تمام سنین پایین است. تنها 51 درصد از جامعه امریکا متأهل هستند، در حالی‌ که در 1960 این نرخ 72 درصد بوده است.

 

بهترین سن ازدواج چند است

 

بهترین سن ازدواج چه زمانی است؟


1. سن ازدواج  در 22 تا 25 سالگی


احتمالا در این سن تحصیلات دانشگاهی‌تان را به پایان رسانده‌اید و به دنبال شغل هستید. در این مرحله احتمالا به دنبال ازدواج با همکلاسی‌تان هستید.

مزایا: 
هر دوی شما جوان هستید. از این رو امکان رشد، تغییر، و حرکت در یک مسیر مشترک برایتان وجود دارد. اگر تصمیم به بچه‌دار شدن داشته باشید، والدین جوانی خواهید بود و اختلاف سنی‌تان با فرزندان‌تان زیاد نیست. همچنین به اندازه‌ی کافی برای بزرگ‌تر کردن خانواده‌تان و به‌دنیا آوردن فرزندان بیشتر زمان دارید. وقتی فرزندان‌تان به سن دانشگاه برسند شما هنوز در دهه 40 زندگی‌تان هستید و فرصت و توانایی کافی برای ماجراجویی و سفر را خواهید داشت.


معایب: 
وقتی زیر 25 سال باشید، ممکن است خودتان را به‌خوبی نشناسید، به‌ویژه وقتی پای این موضوع به میان بیاید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید و به چه چیزی 
باور دارید. پس از عبور از 25 سالگی ارزش‌های افراد تا حدودی تغییر می‌کنند.


2. سن ازدواج در 25 تا 30 سالگی


این روزهای طلایی همان زمانی است که به ماهیت و شخصیت خودتان پی می‌برید. متوجه می‌شوید در نهایت می‌خواهید چه کاری انجام دهید.


مزایا:
احتمال بیشتری دارد با فردی آشنا شوید که ارزش‌های مشابهی با یکدیگر داشته باشید. همچنین، زمان کافی در اختیار دارید تا با دوستان محردتان وقت بکذرانید، سفر کنید، و ساعت‌های طولانی را به کار کردن اختصاص دهید.

معایب:
بر اساس یک مطالعه‌ی آنلاین صورت گرفته در این زمینه، توان درآمدزایی بانوان پس از 30 سالگی افزایش می‌یابد، ولی اگر در 30 سالگی ازدواج کنید، بچه‌دار شدن و تربیت فرزند مانعی بر سر راه درآمدزایی‌تان است.


3. سن ازدواج در 30 تا 35 سالگی


30 سالگی برای زنان مرحله‌ی دوم بیست سالگی‌شان است و فرصت‌های جدیدی سر راه‌شان قرار می‌گیرد. هم از لحاظ شغلی و هم از لحاظ مالی به ثبات می‌رسند.

مزایا: 
در این سن نه تنها به خودشناسی رسیده‌اید و هدف‌تان از زندگی را مشخص کرده‌اید، بلکه حس خوبی نسبت به پیدا کردن یک شریک عاطفی خواهید داشت. دوام زندگی‌ها پس از این سن بیشتر است و نرخ 
طلاق پایین‌تر است.


معایب: 
برخلاف باور عامه مردم، باروری زنان از 28 سالگی کم می‌شود. نرخ ناباروری زنان در 30-34 سالگی 8-15 درصد افزایش می‌یابد، ولی خبر خوب این است که اگر در 
باردار شدن پشتکار داشته باشید برای این کار زمان دارید.

 

سن ازدواج

4. سن ازدواج در 35 تا 40 سالگی


برخی بانوان برای تصمیم گرفتن به ازدواج به زمان بیشتری نیاز دارند. این دسته از بانوان زمانی تصمیم به ازدواج می‌گیرند که چند شغل را امتحان کرده باشند، به چند سفر خارجی رفته باشند و در این مسیر با زندگی و اهداف‌شان بیشتر آشنا شوند. آن‌ها می‌خواهند با مردان بیشتری آشنا شوند و بررسی کنند چه کسانی را نمی‌خواهند، یا نمی‌توانند، به‌عنوان شریک زندگی انتخاب کنند.

مزایا: 
در این سن، احتمالا اولین ازدواج، آخرین ازدواج شما است. خوب، به خاطر داشته باشید، وقتی تا بدین‌جا برای ازدواج صبر کرده‌اید، این حق شما است که هر نوع مراسمی را که دوست دارید تجربه کنید. والدین شما آن‌قدر از انتخاب شریک زندگی‌تان خوشحال هستند که به هزینه‌های مراسم یا فهرست میهمانان، توجهی نمی‌کنند.

معایب:
مشکلی که در این‌حا وجود دارد این است که احتمال ناباروری 15-32 درصد افزایش می‌یابد. شما در این سن تنها 33 درصد شانس باردار شدن دارید.


5. سن ازدواج پس از 40 سالگی


در میانسالی، قطعا به بانویی مستقل تبدیل شده‌اید که از درخشیدن در حرفه‌تان لذت می‌برید و دایره دوستان خوبی دارید که شما را از لحاظ عاطفی حمایت می‌کنند. دوباره دایره انتخاب‌های‌تان افزایش می‌یابد زیرا مردان مطلقه، بیوه و پدران تنها نیز به دایره انتخاب‌های‌تان اضافه می‌شوند.

مزایا:
شما در این سن تجربیاتی که می‌خواستید به دست آورده‌اید، به مکان‌هایی که می‌خواستید سفر کرده‌اید و از نردبان 
موفقیت بالا رفته‌اید و به ثبات رسیده‌اید. پس، دیگر حسرت بخش‌های کشف نشده‌ی زندگی‌تان را نمی‌خورید.

معایب:
اگر هنوز هم به بچه‌دار شدن علاقه داشته باشید، احتمالا به کمک یک متخصص نیاز خواهید داشت، ولی از لحاظ روحی و مالی توانایی فائق آمدن بر این چالش را دارید.

 

منبع :salamat.ir

 

 

دانلود PDF‌مقاله :بهترین سن برای ازدواج چه سنی است؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Rich-ways-in-Iran


روش ها و راه پولدار شدن در ایران

 

برای آنکه راه پولدار شدن در ایران را بدانید باید تمام راه پولدار شدن در خانه ، راه پولدار شدن با سرمایه کم ، راه پولدار شدن بدون سرمایه و راه پولدار شدن از طریق اینترنت را هم بلد باشید. برخی از پولدارهای تهران و ایران اغلب از راه های پول درآوردن و راههای کسب درآمد عجیب و غریبی حرف می زنند که شما را وسوسه میکنند

هرچه زودتر آستین بالا بزنید و برای خودتان یک منبع درآمد جانبی پیدا کنید. 5 راه پولدار شدن در ایران را بدانید و انجام دهید

اگر شما هم با ما در رویای پولدار شدن مشترک هستید پس با بازده همراه باشید و این مقاله 5 راه پولدار شدن در ایران را بخوانید امیدوارم از همین امروز دست به کار شوید و به رویای خود برسید.

 

سرمایه گذاری در بورس

1. راه پولدار شدن-ریسک پذیر شوید و در بورس سرمایه گذاری کنید


درست است که بازار بورس اوراق بهادار ایران بسیار نوسان دارد و خیلی ها در این بازار ضرر کرده اند. اما یادتان باشد آنهایی که سود سرشاری نصیب شان شده هرگز نیامده اند برای شما از میزان سودشان تعریف کنند! اگر در دوره های آموزش سرمایه گذاری و آشنایی با بازار اوراق بهادار و سهام ثبت نام کنید در مدت کوتاهی اطلاعات کاملی به دست می آورید و می توانید با همراهی یک مشاور مالی یا یک کارگزار خوب هرچقدر که در توان تان است در بازار سرمایه کنید و به طور آنلاین خودتان وضعیت پولتان را رصد کنید


2. راه پولدار شدن-محصولات و سوغات شهرهای دیگر را به شهر خودتان بیاورید و بفروشید


یک راه پولدار شدن در ایران توجه به محصولات تولیدی سنتی اقوام مختلف است. لازم نیست حتما اهل ساوه باشید تا بتوانید انار خوب ساوه را با نصف قیمت تهران خرید کنید و بیاورید. 


کافی است یک روز تصمیم بگیرید و درباره یکی از شهرهای ایران که محصولات غذایی خوب و معروفی دارد تحقیق کنید سپس دور و برتان با مغازه های مختلف یک صحبتی بکنید و بازاریابی محصول مورد نظرتان را انجام دهید. بعد که از یکی دو فروشنده قول قطعی گرفتید و حتی توانستید یک پیش پرداخت اولیه (البته با سپردن وثیقه) بگیرید با یک سفر ارزان قیمت به آن شهر بروید و محصول مورد نظر را بخرید و بیاورید.

تا به حال به سوغات مختلف شهرهای دیگر که در شهر شما فروخته می شود دقت کرده اید؟ چرا شما یکی از آن فروشنده ها نباشید و پس از مدتی تبدیل به قطب وارد کردن آن محصول مخصوص به شهرتان نشوید و ثروت سرشاری برای خودتان رقم نزنید.



3. راه پولدار شدن-ویدیوهای آموزشی از هر مهارتی که دارید تهیه کنید و مدرس آنلاین شوید


دوستی دارم که نقاش است. اما بیشتر از آنکه نقاشی را بلد باشد پول درآوردن و راه پولدار شدن در ایران را بلد است! شیوه کار ساده است. کافی است یک مهارت قابل آموزش به دیگران بلد باشید.سپس یک جای ثابت داشته باشید و با یک گوشی موبایل یا دوربین خوب از آموزش آن مهارت و فن فیلم بگیرید.

 فیلم های دنباله دار و کوتاه اما اثرگذار و کاربردی تهیه کنید. مدتی هم برایش در فضای مجازی بازاریابی کنید. در کانال ها و گروه های مختلف تلگرامی، اینستاگرام، صفحه فیسبوکتان و هرجایی که میشناسید درباره اش عکس ها و متن های هیجان انگیز بگذارید. می بینید که پس از مدتی مشتری خودش را پیدا میکند.

 

فروشنده لوازم دست  دوم
 
4. راه پولدار شدن-فروشنده وسایل و لوازم دست دوم شوید

بسیاری از مردم در تمام ایام سال نیاز دارند وسایل اضافی شان را بفروشند و بسیاری دیگر هم هستند که نیاز دارند اسباب و وسایل دست دوم را بخرند. شما می توانید در نقش یک کانال ارتباطی بین آنها یا به همدیگر معرفی شان کنید یا از گروه اول بخرید و بااندکی شود به گروه دوم بفروشید. مطمین باشید هرچقدر هم در اینبازار رقیب داشته باشید و حتی سیستم های آنلاینی در این زمینه فعالیت کنند باز شما شانس این را دارید که یک گوشه بازارکسب و کار را تصاحب کنید.

5. راه پولدار شدن-در بازار ملک و مسکن و زمین فعالیت کنید

همواره مشارکت و فعالیت در بازار مسکن یک راه پولدار شدن در ایران است. منتها باید ببینید که چگونه در این حوزه می خواهید فعالیت کنید. مثلا می توانید با یکی از دوستان یا افوام تانشریک شوید و یک زمین یا خانه کوچک در منطقه ای در حال رشد را بخرید.

یا یک صندوق خانوادگی تشکیل دهید وبا جمع آوری مبلغی پول از تمام فامیل یک باغ میوه یا مزرعه پرمحصولی را بخرید و حسابی سود کنید. یا اگر زبان چرب و نرمی داشتید به عنوان مشاور املاک وارد عمل شوید و حق العمل خوبی عاید خود کنید. این به شما بر میگردد که از کدام راه بخواهید در این حوزه فعالیت کنید. فقط یادتان باشد هرکاری که خواستید انجام دهید قبلش جستجو و بررسی را بسیار دقیق و موشکافانه در نظر داشته باشید.
 

منبع :bazdeh

 

 

دانلود PDF مقاله :

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/12-of-the-most-important-foods-rich-in-folic-acid

دسترس است. این ویتامین برای رشد سلولی و متابولیسم (سوخت و ساز) بسیار حیاتی است

12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک  که باید مصرف کنید


فعالیت بدنی، خواب، مواد مغذی، همه و همه برای سالم بودن ضروری هستند، ولی یک ماده مغذی وجود دارد که در این میان، از اهمیت بالایی برخوردار است (ماده‌ای که شاید آن‌چنان توجهی به آن نداشته باشیم)؛. با ما همراه باشید تا با 12تا ازمهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید در رژیم غذایی خود بگنجانید آشنا شوید.


مختصری درباره‌ی اسید فولیک


احتمالا بیش‌تر آدم‌ها بارها درباره‌ی اسید فولیک (که به آن فولات یا ویتامین B9 نیز گفته می‌شود) چیزهایی شنیده‌اند. ولی این ویتامین واقعا چیست؟ اسید فولیک چه نقشی برای سلامتی‌مان ایفا می‌کند؟

فولات نوعی ویتامین B قابل حل در آب است. اسید فولیک به طور طبیعی در برخی خوراکی‌ها وجود دارد، به برخی مواد غذایی اضافه می‌شود، و هم‌چنین به شکل مکمل نیز در دسترس است. این ویتامین برای رشد سلولی و متابولیسم (سوخت و ساز) بسیار حیاتی است.
اکنون، یک سوال مهم دیگر؛ در شرایطی که می‌توانیم اسید فولیک را از طریق مصرف مکمل‌ها دریافت کنیم، چرا باید برای تامین این ویتامین به خوراکی‌های طبیعی اتکا کنیم؟ آیا هر دو منبع، مشابه یکدیگر هستند؟ پیش از پاسخ به این سوال، باید مطلب مهم دیگری را نیز بیان کنیم.


فولات یا اسید فولیک؟


در بخش بالا، اطلاعاتی را درباره‌ی فولات بیان کردیم. ولی اسید فولیک چیست؟ هر دوی این مواد یکسان و مشابه هستند – ولی تفاوت آشکاری میان این دو وجود دارد فولات و اسید 


فولیک، هر دو، اشکال مختلف ویتامین B9 هستند. تفاوت در این جا است که فولات شکل طبیعی ویتامین B9 است؛ در حالی که اسید فولیک شکل مصنوعی این ویتامین به شمار می‌رود. از اسید فولیک برای تولید مکمل‌ها و افزودنی‌ها به برخی محصولات غذایی نظیر آرد یا غلات صبحانه استفاده می‌شود.

دستگاه گوارش بدن انسان فولات را به شکل بیولوژیک و فعالی از ویتامین B9، به نام 5-MTHF تبدیل می‌کند. ولی اسید فولیک این گونه نیست.
اسید فولیک، به جای دستگاه گوارش، در کبد یا سایر بافت‌ها به 5-MTHF تبدیل می‌شود. به همین دلیل، این فرایند به اندازه‌ی فرایند مربوط به فولات در بدن اثربخش نیست. به عبارت دیگر، وقتی مکمل‌های اسید فولیک مصرف می‌کنید، فرایند تبدیل آن به5-MTHF به آهستگی انجام می‌شود. به این ترتیب،‌ مشکل اصلی از همین جا شروع می‌شود. حتی دوز اندکی، به اندازه‌ی 200 میکرو گرم اسید فولیک (در یک روز)، تا وعده‌ی بعدی مصرف به طور کامل سوخت و ساز (تجزیه و جذب) نمی‌شود. همین مسئله می‌تواند میزان اسید فولیک سوخت و ساز نشده (تجزیه و جذب نشده) را در جریان خون افزایش دهد، و باعث بروز برخی مشکلات جدی شود.

به این ترتیب، سوال بالا پاسخ داده شد. در صورت مصرف فولات (شکل طبیعی ویتامین B9) نگرانی بابت عدم سوخت و ساز این ماده وجود نخواهد داشت. فولات در دستگاه گوارش تجزیه و جذب می‌شود. بنابراین، عارضه‌ی جانبی در بر نخواهد داشت.

البته از آن‌جا که معمولا فولات، و به طور کلی، ویتامین B9 را با نام اسید فولیک می‌شناسیم، در طول این مقاله نیز عمدتا از عبارت اسید فولیک استفاده می‌کنیم.

در ادامه‌ی مقاله به بهترین خوراکی‌های سرشار از اسید فولیک اشاره می‌کنیم.


مواد غذایی سرشار از اسید فولیک

 

لوبیا چیتی


1)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : لوبیا چیتی


میزان مصرف – یک فنجان (به اندازه‌ی 193 گرم)
یک وعده مصرف لوبیا چیتی حاوی مقدار قابل توجه 1013 میکرو گرم اسید فولیک است. این میزان لوبیا چیتی حاوی 670 کالری، و مقدار ناچیزی چربی اشباع شده است.

لوبیا چیتی غنی از پتاسیم نیز هست. طبق نتایج مطالعه‌ای که در دانشگاه پردو، ایالات متحده، به عمل آمد، مصرف بهینه پتاسیم می‌تواند باعث کاهش خطر سکته‌ی مغزی شود.



2)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : جگر
 

میزان مصرف – 28 گرم

اگر جزء افراد گیاه‌خوار نباشید، این گزینه برای‌تان بسیار مناسب خواهد بود. جگر گاو (81.2 میکرو گرم به ازای هر وعده‌ی مصرفی) و هم‌چنین جگر مرغ (165 میکرو گرم در هر وعده‌ی مصرفی) حاوی مقدار زیادی اسید فولیک هستند.

به علاوه، جگر منبع بسیار خوبی برای سلنیوم نیز به شمار می‌رود؛ طبق یافته‌های علمی، سلنیوم می‌تواند از بروز انواع مختلف سرطان و اختلال ماهیچه‌ای و قلبی پیشگیری کند. ولی باید یک مسئله را به خاطر بسپارید – در مصرف جگر تعادل را رعایت کنید زیرا این ماده‌ی غذایی حاوی چربی ترانس و کلسترول است.


سویا


3)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : سویا


میزان مصرف – یک فنجان (186 الی 256 گرم)

دانه‌های رسیده‌ی سویا حاوی 697 میکرو گرم اسید فولیک هستند؛ در حالی‌که هر وعده‌ی مصرف سویای سبز حاوی 422  میکرو گرم اسید فولیک است. این ماده‌ی غذایی مملو از کالری است – هر وعده‌ی مصرف سویا دارای 376 کالری است.
به علاوه، سویا به عنوان منبعی عالی برای پروتئین شناخته می‌شود. طبق نتایج مطالعه‌ای در دانشگاه کارولینای جنوبی، پروتئین سویا باعث کاهش تجمع کلسترول بد در بدن می‌شود. هم‌چنین، این ماده‌ی غذایی تاثیر مثبتی بر تعادل کلسیم و 
سلامت استخوان‌ها در زنان یائسه می‌گذارد.


4)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : لوبیا چشم بلبلی


میزان مصرف – یک فنجان (172 گرم)

هر وعده‌ی مصرف لوبیا چشم بلبلی حاوی حدود 358 میکرو گرم ویتامین B9 است. به علاوه، کلسترول، چربی اشباع شده، و سدیم موجود در این ماده‌ی غذایی نیز بسیار اندک است.


موز

5)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : موز


میزان مصرف – یک فنجان پوره (225 گرم)

یک وعده‌ی مصرف موز حاوی 45 میکرو گرم اسید فولیک است که می‌تواند 11 درصد از نیاز روزانه‌ی بدن را به این ویتامین تامین کند. هم‌چنین، موز منبعی غنی از ویتامین B6 است که به فراهم‌آوری پادتن‌ها جهت مبارزه با انواع مختلف بیماری‌ها کمک می‌کند. این ویتامین هم‌چنین به حفظ کارکرد معمول دستگاه عصبی و سطح قند خون در محدوده‌ی طبیعی نیز کمک می‌کند.


6)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : گوجه فرنگی


میزان مصرف – یک فنجان (149 گرم)

یک وعده‌ی مصرف گوجه فرنگی حاوی حدود 22 میکرو گرم اسید فولیک است. گوجه فرنگی حاوی چربی اشباع شده، سدیم، و کلسترول اندکی است. این ماده‌ی غذایی منبع بسیار خوبی برای کاروتنوئیدهایی نظیر بتا کاروتن و لیکوپن است که دارای خواص آنتی‌اکسیدانی و ضد سرطانی هستند.


 

مرکبات

7)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : مرکبات


میزان مصرف پرتقال – یک فنجان (180 گرم)
میزان مصرف گریپ فروت – یک فنجان با آب (230 گرم)

مادربزرگ‌ها و مادرهای‌مان همیشه از فواید مصرف مرکبات تعریف می‌کنند. البته، آن‌ها حق دارند، زیرا مرکبات فواید بسیاری برای سلامتی انسان به همراه دارند. این میوه‌ها نظیر پرتقال (54 میکرو گرم در هر وعده‌ی مصرف) و گریپ فروت (29.9 میکرو گرم در هر وعده‌ی مصرف) حاوی مقادیر زیادیاسید فولیک هستند.

طبق نتایج مطالعات دانشمندان چینی، مصرف مرکبات برای حفظ سلامت قلب، مغز، و کبد مفید است. این میوه‌ها، هم‌چنین، دارای خواص ضد التهابی و آنتی‌اکسیدانی هستند و با مصرف آن‌ها از داشتن زندگی سالم بهره‌مند خواهید شد.


8)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : عدس


میزان مصرف – یک فنجان (192 گرم)

یک وعده‌ مصرف عدس حاوی مقدار قابل توجهی اسید فولیک است – 920 میکرو گرم؛ از این جهت،‌ عدس به عنوان منبع بسیار خوبی برای این ویتامین به شمار می‌رود. عدس، هم‌چنین، غنی از پتاسیم است که می‌تواند به حفظ سطوح مناسب فشار خون کمک می‌کند. این ماده‌ی غذایی به عنوان منبع خوبی برای پروتئین نیز شناخته می‌شود؛ به همین خاطر، اگر گیاه‌خوار هستید و نمی‌توانید گوشت قرمز یا سفید مصرف کنید، باید عدس را در برنامه‌ی غذایی‌تان قرار دهید.


 

گل کلم


9)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک :  گل کلم


میزان مصرف – یک فنجان (100 گرم)

یک وعده‌ی مصرف گل کلم حدود 57 میکرو گرم اسید فولیک دارد و می‌تواند 14 درصد از نیاز روزانه‌ی بدن‌تان را به این ویتامین تامین کند. گل کلم غنی از مواد مغذی است و طبق یافته‌های علمی، می‌تواند از بروز بیماری‌‌‌های خطرناکی نظیر سرطان پیشگیری کند.



10)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : ذرت

مواد غذایی سرشار از اسید فولیک 18: ذرت
میزان مصرف – یک فنجان (166 گرم)

ذرت یکی از تنقلات محبوب بسیاری از آدم‌‌ها است. یک وعده‌ی مصرف این ماده‌ی غذایی حاوی حدودا 32 میکرو گرم اسید فولیک است. به علاوه، ذرت غنی از منگنز، منیزیوم، فسفر، مس، و روی (زینک) است که همه‌ی این‌ها فواید بسیاری برای سلامتی به همراه دارند.


 

هویج

11)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : هویج


میزان مصرف – یک فنجان خرد شده (128 گرم)

یکی وعده‌ی مصرف هویج حاوی 24.3 میکرو گرم اسید فولیک است. هویج که به عنوان یکی از سبزیجات محبوب به شمار می‌رود، جزء تشکیل دهنده‌ی بیش‌تر غذاهای حاوی سبزیجات و میوه‌ها است. هم‌چنین، هویج منبعی غنی از بتا کاروتن، فیبر، و بسیاری دیگر از ریز مغذی‌ها است.


12)    مواد غذایی سرشار از اسید فولیک : آجیل و دانه‌‌های خوراکی


میزان مصرف برای تخم کتان – یک فنجان (به اندازه‌ی 168 گرم)
میزان مصرف برای تخمه آفتاب گردان – یک فنجان با پوست (46 گرم)
میزان مصرف برای بادام – یک فنجان خرد شده (به اندازه 95 گرم)

دانه‌هایی مانند تخم کتان (146 میکرو گرم در هر وعده‌ی مصرف) و تخمه آفتاب گردان (104 میکرو گرم در هر وعده‌ی مصرف)، یا آجیلی نظیر بادام (48 میکرو گرم اسید فولیک در هر وعده مصرف) سرشار از فولات یا ویتامین B9 هستند. به راحتی می‌توانید این دانه‌‌‌ها را به صورت خام مصرف کنید یا آن‌‌ها را در سالادتان بریزید تا به اندازه‌ی کافی اسید فولیک برای بدن‌تان فراهم آورید.

به علاوه، تخم کتان غنی از منگنز و سایر ویتامین‌‌‌هایی است که همگی به حفظ سلامت دستگاه ایمنی، دستگاه عصبی، استخوان‌ها، و بیش‌تر فرایندهای بدن کمک می‌کنند.

تخمه‌ آفتاب گردان و بادام نیز غنی از ویتامین E است که می‌تواند به حفظ سلامت پوست و چشم‌ها کمک کند.  این مواد غذایی سرشار از اسید فولیکواقعا عالی هستند.

 

منبع :stylecraze

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/25-advertising-ideas-for-more-sales

 

25 ایده تبلیغات برای فروش بیشتر


وقتی می‌گوییم تبلیغات یک صنعت است، طبیعتاً انتظار داریم تمام آنچه در مورد صنایع مطرح می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد، در مورد تبلیغات هم مصداق داشته باشد.

به عبارتی باید بتوانیم از دیوارهای ورود به صنعت تبلیغات حرف بزنیم.از میزان تمرکز در صنعت تبلیغات صحبت کنیم.ساختار صنعت تبلیغات را بررسی کنیم و به طور خلاصه، مانند هر صنعت دیگری، آن را مشاهده، درک و تحلیل کنیم.


 1. مشتری‌هایتان را بشناسید


الف. فردی را توصیف کنید که بیش‌ترین احتمال را دارد به محصول شما نیاز داشته باشد یا آن را بخواهد.
ب. چرا باید خواهان خرید محصول شما باشد؟
پ. وقتی 
انگیزه را بدانید می‌توانید محصول‌تان برای پایه مشتری درست هدف‌گذاری کنید.
ت. نمی‌توانید محصولی را قبل از تعریف و استقرار بفروشید.

 

توجه: یک شرکت دارویی یک داروی سرماخوردگی را کنار گذاشت، چرا که نمی‌توانست خواب‌آلودگی ناشی از آن را کنترل کند. یک نفر دیگر آن را NyQuil نامید و به عنوان داروی سرماخوردگی هنگام خواب معرفی کرد. این دارو به پرفروش‌ترین داروی سرماخوردگی بازار تبدیل شد. صرف این که محصول‌تان خوب است فروش آن را تضمین نمی‌کند. باید آن را به درستی تعریف کنید. و این کاری است که بازاریابی انجام می‌دهد.


ایده های تبلیغاتی 2 : تبلیغات با کارت پستال


الف. سیستم پست ایالات متحده افزایش نامحسوس هزینه‌ی نامه‌ها و کارت پستال‌های ارسالی را پیشنهاد کرده است ـ اما تمبرهای درجه یک “همیشگی” همان 49 سنت مانده است.

تبلیغات با کارت پستال

 

تحت بایگانی با کمیسیون تنظیم مققرات پستی، نامه‌های مقصدهای بین‌المللی از 1.15 دلار به 1.20 دلار می‌رسد. در حالی که کارت‌های پستال از 34 سنت به 35 سنت می‌رسند.

ب. کارت‌های پست حس فوریت را به مشتری القا می‌کند. شاید نامه تان را نخوانند اما پشت کارت پستال را می‌خوانند. ( شما 3 ثانیه وقت دارید پیام‌تان را برسانید. این متوسط زمانی است که افراد به یک تبلیغ نگاه می‌کنند.)

پ. با استفاده از یک کارت پستال همیشه جلوی چشم است. و علاوه بر فرد گیرنده‌ی کارت پستال، سایر مشتریان بالقوه نیز آن را خواهند دید.


3. یک نظرسنجی انجام دهید


الف. یک فرم نظرسنجی را به مشتریان‌تان ارسال کنید تا انگیزه‌های آنها را برای خرید پیدا کنید.
ب. کجا کار می‌کنند؟ چه مجلاتی می‌خوانند؟ گروه سنی آنها چیست؟
پ. این اطلاعات به شما خواهد گفت کجا و چگونه به گروه هدف‌تان دسترسی داشته باشید.
ت. برای تکمیل نظرسنجی یک هدیه یا تخفیف در نظر بگیرید


4. از یک رویکرد دو مرحله‌ای استفاده کنید

الف. به مشتریان بالقوه خود اطلاعات تکمیلی مرتبط با کسب و کار ارائه کنید.

مرحله 1: به مشتریانی که تخصص‌تان را نمایش می‌دهند، یک فکت شیت رایگان ارائه دهید.
مرحله 2: این مشتریان را به فهرست پست خود اضافه کنید و غالبا به آنها نامه دهید.


ایده های تبلیغاتی 5: تولدشان را تبریک بگویید

الف. به مشتریان‌تان کارت‌های تبریک بفرستید (تاریخ‌های آنها را می‌توانید از نظرسنجی‌هایتان استخراج کنید).
ب. یک کوپن یا پیشنهاد ویژه در آن بگنجانید یا از محصولی که می‌توانند به عنوان هدیه برای خود بخرند صحبت کنید.

6. با یک کسب و کار دیگر همکاری کنید


الف. هزینه‌های تبلیغات را با یک شرکت دیگر شریک شوید.

ب. شراکت در هزینه‌ها باعث می‌شود بتوانید تبلیغات بزرگ‌تر و باکیفیت‌تری چاپ کنید.

پ. آیا می‌توانید محصول‌تان را با محصول دیگری ترکیب کنید؟ (مثلا یک روغن موتور را همراه قیف ابداعی جدید خود بسته‌بندی کنید.)


ایده های تبلیغاتی 7: ثابت قدم و متعهد باشید


الف. تحقیقات نشان می‌دهد یک پیام برای به خاطر سپرده شدن باید تکرار شود.
ب. به هر فرد چندین با نامه بفرستید.
پ. اگر تبلیغات می‌کنید، جایی آن را انجام دهید که بتوانید چندین بار دیگر هم آن‌جا تبلیغات انجام دهید.

 


 

از تلفن استفاده کنید برای تبلیغات

8. از تلفن استفاده کنید


الف. قبل از آن که تبلیغات پر هزینه انجام دهید، یک ایده‌ جدید را با تلفن امتحان کنید.
ب. پاسخ حاصل از 100 تماس تلفنی به مثابه ارسال 1000 نامه است.
پ. شما نتایج سریع‌تری کسب خواهید کرد، هزینه‌ی کمتری برایتان خواهد داشت و ورودی و بازخورد بهتری تولید خواهید کرد.


9. قیمت‌هایتان را افزایش دهید


الف. رقبایتان قیمت را بالا برده‌اند؟ شاید بهتر است شما هم همین کار را بکنید.

ب. قیمت‌های بالاتر شما را از جمعیت جدا می‌کند و به نوعی کیفیت بهتر محصول شما را القا می‌کند، و آن را شایسته‌ی یک قیمت بیش‌تر نشان می‌دهد. BMW با Yugos رقابت نمی‌کند.
پ. در این حوزه مراقب باشید. مشتری باید ارزش قیمت بالاتر را ببیند.


ایده های تبلیغاتی 10: گرایش‌ها و رویدادهای جدید را تبلیغ کنید


الف. آیا می‌توانید محصول یا خدمات‌تان را با محیط زیست، المپیک، یا رقابت‌های جهانی پیوند دهید؟
ب. به وسیله‌ی همکاری با گروه‌های شناخته شد، اعتبار ارزشمندی کسب کنید.


11. به کسب و کارتان شخصیت دهید


الف. از عکس‌های خود و کارمندان تان برای تبلیغات استفاده کنید.
ب. نقل قولی از فردی که در تصویر حضور دارد صمیمت را منتقل کرده و باعث ایجاد اعتماد دیگران به شرکت‌تان می‌شود.
پ. وقتی در سمینارها و برنامه‌ها از تصاویر استفاده شود، پاسخ به آنها به حد چشمگیری افزایش می‌یابد.

 


ایده های تبلیغاتی 12: از ضرب‌الاجل استفاده کنید


الف. حتما برای تبلیغات‌ خودتان محدودیت زمانی بگذارید.
ب. مراقب تاریخ‌های انقضا باشید. (پیشنهاد ویژه‌‌تان چه روزی به پایان می‌رسد؟)


13. از نداشتن محصول‌تان بترسید


الف. برای محصولاتی که امنیت، ایمنی یا سلامت شخصی را افزایش می‌دهند، ترس می‌تواند یک ابزار تقویت کننده‌ی موثر در کسب وکار باشد.
ب. اگر الان محصول شما را نخرند، ضرر خواهند کرد. مثلا یک تخفیف یا یک هدیه‌ی ویژه را از دست خواهند داد. ترس از دست دادن از انتظار به‌دست آوردن قوی‌تر است.


ایده های تبلیغاتی 14: از رسانه‌ها استفاده کنید


الف. به انتشارات محلی، نامه‌هایی حاوی موضوعات مرتبط با کسب وکارتان بفرستید.
ب. محصول یا کسب وکارتان را به رویدادهای جدیدی که در صدر اخبار هستند پیوند بزنید.
پ. اگر نام شما و نام کسب وکارتان چاپ شده باشد احتمالا مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ت. به عنوان متخصصی در حوزه‌ی خود شناخته خواهید شد.

ث. شما این اطلاعات را به خاطر یک وبسایت اینترنتی یا یک تبلیغ محلی یا ملی در اختیار دارید.

 

تبلیغات طولانی بنویسید

15. تبلیغات طولانی بسازید


الف. تبلیغاتی بخرید که ماه‌ها طول بکشد، نه فقط چند دقیقه. (نشریات زرد محلی یا آنلاین)
ب. علائم مغناطیسی برای خودروها یا ون‌ها بسازید. پشت اتومبیل‌تان را فراموش نکنید. علائمی را روی شیشه عقب و پشت کامیون‌ها بچسبانید. بیش‌تر مشتری‌ها با رانندگی کنار وسیله‌ی شما آدرس یا شماره تلفن را برنمی‌دارند. احتمال این کار پشت چراغ قرمز بیش‌تر است.
پ. از برچسب‌های سپر یا تیشرت‌هایی با طرح زیرکانه استفاده کنید.
ت. اگر یک تبلیغ رنگ گران‌قیمت را چاپ می‌کنید از مسئول آن بخواهید قیمت چاپخانه را نیز درج کند.
ث. بیرون بروشور را طوری طراحی کنید که ثابت بماند و در آینده فقط داخل آن را تغییر دهید. به این ترتیب می‌توانید بروشورهای خالی را چاپ کنید و دم دست نگه دارید. سپس با تغییر پیام‌های تبلیغاتی‌تان فقط داخل آنها را چاپ کنید.
ج. با چاپ تعداد زیادی در همان ابتدای کار، در هزینه‌های خود صرفه‌جویی خواهید کرد. بعدها نیز تنها با چاپ آن چه متناسب با تغییرات شرکت‌تان نیاز دارید، صرفه‌جویی بیش‌تری خواهید کرد. از بروشورهای قدیمی و از مد افتاده پرهیز کنید.


ایده های تبلیغاتی 16: مواد تبلیغات را بررسی کنید


الف. حتما از مواد بسته‌بندی درجه‌ی یک برای کارت‌های تبلیغاتی، سربرگ‌ها، بروشورها و غیره استفاده کنید.
ب. رقبایتان از چه موادی برای تبلیغات استفاده می‌کنند؟

پ. اگر نمی‌توانید از پس هزینه‌ی بروشورهای 4 رنگ برآیید، از دو یا سه رنگ استفاده کنید. استفاده از رنگ پاسخ به آن را تا 26٪ افزایش می‌دهد.
ت. اگر نمی‌توانید تبلیغات 2 رنگ چاپ کنید… از اسکرین استفاده کنید.

توجه: اسکرین نام دیگری است برای سایه (تاریک‌تر) یا ته‌رنگ (روشن‌تر). برای مثال: یک گل فروش برای حاشیه‌های بروشور گل‌های قرمز و برای متن ان رنگ مشکی را انتخاب می‌کند. یعنی دو رنگ. رنگ صورتی 50٪ ته‌رنگ قرمز دارد، پس یک رنگ دیگر محسوب نمی‌شود. می‌توانید تعدادی گل صورتی را هم به آن اضافه کنید و هزینه‌ی اضافی اندکی برای آن بپردازید یا اصلا هزینه‌ای برایتان نداشته باشد. به این ترتیب در ظاهر سه رنگ قرمز، صورتی و مشکی را دارید. با استفاده از رنگ خاکستری (ته رنگی از مشکی)، می‌توانید 

با هزینه‌ی یک بروشور 2 رنگ، بروشوری 4 رنگ داشته باشید. گران به نظر می‌رسد در حالی که این طور نیست.



17. یک کارت ویزیت به یاد ماندنی درست کنید


الف. از کارت ویزیت‌تان یک بروشور کوچک بسازید. اگر به نقشه یا اطلاعات دیگر نیاز دارید از پشت کارت استفاده کنید. وقتی خودتان نیستید کارت‌تان نماینده‌ی شماست.
ب. هزار کارت ویزیت 2 رنگ حدود 30 الی 60 دلار هزینه برمی‌دارد اما ارزشش را دارد.
پ. کارت‌های رقبایتان چه شکلی است؟ چه پیامی به شما منتقل می‌کنند؟
ت. به شرکای کاری که ممکن است بتوانند کسب و کارتان را تبلیغ کنند، چندین کارت ویزیت بدهید. به هر کسی که ملاقات می‌کنید کارت بدهید، و در هر نامه (و حتی صورتحساب‌ها) نیز کارت بگذارید.

توجه: جو گیرارد، فروشنده‌ی اتومبیل معروف، عادت داشت در مسابقات فوتبال از صندلی‌های قسمت بالایی یک مشت کارت ویزیت را مانند کاغذ رنگی به هوا بیندازد تا روی سر کسانی بیفتد که روی صندلی‌های گران‌قیمت پایین نشسته بودند. پشت هر کارت برای خرید هر ماشین در دوشنبه‌ی بعدی، تخفیفی در نظر گرفته شده بود.


ایده های تبلیغاتی 18: “متشکرم” – کلمه‌ی جادویی


الف. با یک پیشنهاد ویژه از مشتریان خود تشکر کنید.
ب. از هر کسی که کسب وکارش را به شما ارجاع می‌دهد با یک کارت شخصی‌سازی شده، یک تماس تلفنی، یک تخفیف، گل، شام یا حتی یک حق کمیسیون تشکر کنید.
پ. از تامین‌کنندگان قابل اطمینان‌تان با یک نامه و افزایش سفارشات تشکر کنید.
ت. مردم 
مهربانی شما را به خاطر می‌آورند.


 

کارت ویزیت برای کارمندان

19. یک کارت ویزیت برای همه‌ی کارمندان؟


الف. فروشندگان؟ رانندگان؟ بله. آنها هم آن‌قدر اهمیت دارند که این سرمایه‌گذاری کوچک را انجام دهید.
ب. آنها از ارائه‌‌ی کارت ویزیت به هر مشتری به خود می‌بالند.
پ. آنها از کارت ویزیت در خانواده و جمع دوستان‌شان استفاده می‌کنند و نام شما به مکان‌های خیلی بیش‌تری خواهد رسید.

 


20. همان کاری را بکنید که برندگان انجام می‌دهند


الف. آیا شرکتی وجود دارد که تحسین‌اش کنید؟ استراتژی‌های بازاریابی‌ ان را تحلیل کنید.
ب. استراتژی‌هایی را که به دردتان می‌خورد به کار بگیرید و بهبودشان دهید.
پ. از چیزهایی استفاده کنید که جواب می‌دهند. تبلیغات که شما را جذب کرده و توجه‌تان را جلب می‌کند جمع‌آوری کرده و آنها را با کسب و کار خودتان تطبیق دهید.


ایده های تبلیغاتی 21: یک مهمانی بگیرید


الف. مشتریان و دوستان را به کسب وکار یا فروشگاه خانگی‌تان دعوت کنید، از آنها پذیرایی کنید و نمایشگاه جالبی از محصول یا خدمات تان رابرنامه‌ریزی کنید.
ب. خرید یا سفارش محصول را برای مشتریان‌تان آسان کنید. کارت اعتباری و چک را قبول کنید و فرم‌های اعتباری طولانی و پیچیده‌ را حذف کنید.
پ. صمیمی و خوش مشرب باشید. اگر شخصیت‌تان این طور نیست از یک دوست بخواهید پذیرای مهمانان باشد.


22. هدیه بدهید


الف. کالای ویژه‌ و مفیدی پیشنهاد کنید که ارزش نگهداری را داشته باشد و به عنوان یادآور کسب و کارتان عمل کند. یک نامه ‌بازکن، لیوان ماگ قهوه‌خوری، گیره کاغذ و غیره. در نشریات زرد دنبال چیزهای تازه باشید.


ایده های تبلیغاتی 23: سه راز بازاریابی


الف. باید متعهد باشید. پول را به کار بگیرید و آن را به حال خود بگذارید. بذری بکارید که بعدها رشد کند.
ب. باید ثابت قدم باشید. چرا مک‌دونالد هر روز در هر شبکه‌ای تبلیغات می‌کند؟ کسی در امریکا هست که اسم مک دونالد را نشنیده باشد. پیام بازاریابی باید مدام مورد تاکید قرار بگیرد. اگر مشتری‌هایتان اسم شما را نشنوند، شما را از یاد خواهند برد.
پ. باید اعتماد به نفس داشته باشید. بیش‌تر برنامه‌های بازاریابی برای تولید حتی حداقل نتایج، حداقل 60-90 روز طول می‌کشند. صبور باشید، تلاش‌هایتان در طولانی‌مدت جواب خواهد داد.


24. برای پول درآوردن تلاش نکنید


الف. صادقانه به مشتریان‌تان محصولات و خدمات مفیدی ارائه دهید که شما و مشتریان‌تان را خرسند کند.
ب. کاری را انجام دهید که عاشقش هستید و پول به دنبالش خواهد آمد.


25. یک هیات “قهرمانان” بسازید


الف. هر فصل تعدادی از این مشاوران (دوستان، خانواده، شرکای کاری که نطرات و قضاوت‌شان برای شما ارزشمند است) را در اتاقی گرد هم آورده و اجازه دهید تمام جنبه‌های کسب و کارتان را مورد انتقاد قرار دهند. تنها به بهای یک ناهار خوب این “هیات مشاوران” می‌توانند نگرش متفاوتی به شما بدهند.
ب. نازک نارنجی نباشید، شاید به شما یا محصول‌تان سخت بگیرند اما هدف از این کار همین است. آنها می‌توانند مشکلاتی را ببینند که شما نمی‌بینید. از طریق این تجارب است که رشد می‌کنید.

 

دانلود PDF مقاله:25 ایده تبلیغاتی برای فروش بیشتر

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/12-success-rules

ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روش‌ها و نکات مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.

12 قانون موفقیت که لازم است بدانید

 

قانون موفقیت در زندگی و نیز قانون موفقیت در کسب و کار را می‌توان اهدافی دانست که همه به‌دنبال دستیابی به آنها هستند. اما راه یکتایی برای رسیدن به آنها وجود ندارد. قانون موفقیت واقعی با روش‌های مختلفی به‌دست می‌آید همان‌طور که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد. 
البته برای رسیدن به قانون موفقیت شرایط و روش‌هایی وجود دارد که در طول تاریخ، کاربردی‌بودن خود را ثابت کرده‌اند. اگر این روش‌ها را دنبال کنید، رسیدن به قانون موفقیت تضمین بیشتری دارد. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روش‌ها و نکات مهم زندگی برای 
رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.


1. قانون موفقیت و قانون عمل و عکس‌العمل


این یک قانون موفقیت  اساسی برای جذب است. در زندگی و کسب‌ و کار هر نوع انرژی‌ای که صرف کنید، دنیا هم همان را به شما برمی‌گرداند. دنیا به شما پاداش می‌دهد یا اینکه شما را مجازات خواهد کرد. شما نقطه‌ی شروع قانون موفقیت یا شکست‌تان هستید، بنابراین باید بیشتر دقت کنید.

به آرزوها و کلام‌تان بیشتر توجه کنید. به اصول اخلاقی خود توجه کنید. به نحوه‌ی رفتارتان با دیگران و نوع رفتارتان در انجام پروژه‌ها دقت کنید. اگر از صمیم قلب و با صداقت رفتار کنید، عملکرد بهتری نیز خواهید داشت.

 



2. قانون موفقیت و قانون حرکت


موفقیت به‌ خودی‌ خود روی نمی‌دهد. چیزی نیست که برای رسیدن به آن آرزو کنید و به آن برسید. باید ایده‌های خود در موفقیت را به‌اجرا بگذارید. برای حرکت به سمت موفقیتی که در کسب‌ و کار می‌خواهید باید بتوانید به خودتان اعتماد کنید تا اعمالی را که برای تکامل، موفقیت و بهبود شما نیاز است انجام دهید.

با داشتن انگیزه مناسب می‌توانید به هر هدفی که مد نظرتان است برسید. شاید تمام توانایی‌ها و مهارت‌های ممکن را هم داشته باشید، اما اگر نسبت‌به کاری که انجام می‌دهید اشتیاق نداشته باشید، بنابراین نمی‌توانید کاری کنید که نتایج آن ماندگار باشد.


3. قانون موفقیت و قانون پذیرش


برای تغییر شرایط زندگی تان، باید قادر باشید تا شرایط حال حاضر را قبول کنید. این قانون خیلی مهم است، چراکه وقتی نتوانید شرایط کنونی را قبول کنید زجر خواهید کشید. اگر از شرایط خود راضی نیستید، ولی قدرت آن را خواهید داشت تا تغییرات لازم را ایجاد کنید.

ممکن است بخواهید که شرایط خاصی حاکم شود تا تغییر مد نظرتان ایجاد شود اما این یک دام ذهنی است. اگر نتوانید به شرایطی فراتر از اوضاع کنونی خود نگاه کنید، هرگز به رشد نخواهید رسید. باید بدانید چه زمانی بپذیرید و همه‌چیز را رها کنید. یک مسیر جدید را انتخاب کنید و روی چیزهایی که توان تغییرش را دارید تمرکز کنید. یک مسیر جدید، فرصت‌های جدیدی را خلق می‌کند.



4. قانون موفقیت وقانون تکامل

این قانون می‌گوید وقتی شما باعث رشد خودتان می‌شوید، زندگی نیز همین جواب را به شما خواهد داد. موفقیت جریانی ثابت نیست؛ همیشه در حال تغییر و تلاطم است. این زیبایی چالش است. 
هیچ امنیتی واقعی در 
راه موفقیت وجود ندارد، چراکه برای موفقیت بیشتر باید بخواهید که رشد کنید. اولین قدم در راه رشد و تکامل خود شما هستید. همین‌طور که رشد می‌کنید می‌توانید کسب‌وکار خودتان را گسترش دهید. اگر کوچک بمانید، کسب‌ و کار کوچک شما نیز  خواهد ماند.

قانون موفقیت

 

5. قانون موفقیت و قانون مسئولیت‌پذیری
باید برای اشخاصی که در زندگی‌تان حضور دارند و همین‌طور اعمال خود، مسئولیت‌پذیر باشید. این ذهنیت که شما فقط 85 درصد مسئول موفقیتخود هستید و 15 درصد بقیه برعهده شانس است، ذهنیتی اشتباه است.

با این طرز فکر احتمال موفقیت خود را پایین‌تر می‌آورید. اگر شکست‌ها و ناامیدی‌های خود را به گردن دیگران بیندازید و بگویید همه چیز از کنترل من خارج بود یا بدشانسی آوردم، خود را در مسیر شکست قرار داده‌اید. مسیر موفقیت در توانایی شما و در مسئولیت پذیری قرار دارد.


6. قانون موفقیت و قانون پیوستگی


این قانون می‌گوید که گذشته، حال و آینده شما به‌هم متصل هستند. گذشته بزرگ‌ترین معلم شماست. یک فرد عاقل می‌داند که باید به گذشته نگاه کند و ببیند چه چیزی مفید یا غیرمفید بوده است، به‌دنبال تغییرات لازم در زمان حال باشد و آینده‌ای مطمئن‌تر و موفق‌تر ایجاد کند. 
اگر گذشته خود را نادیده بگیرید، دست رد به دانش بزرگی زده‌اید. از هر چیزی که یاد گرفته‌اید استفاده کنید تا امروز تغییرات لازم را اعمال کنید و آینده‌ای زیبا خلق کنید.


7. قانون موفقیت و قانون تمرکز


این قانون می‌گوید که شما نمی‌توانید هم‌زمان به 2 چیز فکر کنید. تمرکز مهم است. بیشترین دستاوردهای شما زمانی به‌دست می‌آید که تمرکز خود را روی یک موضوع می‌گذارید. وقتی موضوعی تمام توجه شما را دریافت می‌کند، رشد بیشتری هم می‌کند. اگر هم‌زمان روی دو موضوع تمرکز کنید، به نتایج متوسطی دست پیدا می‌کنید.


8. قانون موفقیت و قانون اصالت


مثل کلام‌تان رفتار کنید. اگر اعمال شما با گفتارتان فرق دارد، دستیابی به موفقیت رخ نمی‌دهد. مردم باید بدانند چیزی که می‌گویید فقط برای ظاهرسازی نیست. برای جلب اعتماد دیگران و اینکه آنها شما را دنبال کنند، باید صداقت و درستی شما تأییدشدنی باشد. باید واقعی باشید. آنها باید ببینند که در زندگی شخصی و حرفه‌ای، همچنان معتبر و قابل‌احترام هستید. وقتی صادق باشید مردم به سمت شما کشیده می‌شوند.


 

قوانین موفقیت


9. قانون موفقیت و قانون اینجا و همین لحظه


این قانون می‌گوید اگر همیشه به گذشته نگاه کنید، واقعیت حال حاضر را قبول نمی‌کنید. اگر فقط به موفقیت‌ها و شکست‌های گذشته خود نگاه کنید، احتمالا فرصت‌های پیش‌ِ روی خود را مشاهده نمی‌کنید. 
مایکل جردن (بسکتبالیست مشهور) می‌گوید: شما نمی‌توانید بازی امروز را با امتیازهای بازی دیروز ببرید. هر روز یک روز جدید است. روی روزی که در پیش‌ِ رو دارید تمرکز کنید. همین‌جا باشید و 
شانس موفقیت خود را هر لحظه بیشتر کنید.


10. قانون موفقیت و قانون تغییر


این قانون می‌گوید که تاریخ خود را تکرار می‌کند، مگر اینکه شما از آن درس بگیرید. اولین جایی که باید تغییر را در آن شروع کرد روبه‌روی آینه است. این خیلی مهم است تا به گذشته نگاه کنید و ببینید کجا اشتباه کرده‌اید و کجا درست قدم برداشته‌اید.
با داشتن این نوع نگرش، می‌توانید عادت‌هایی که سبب دور شدن شما از موفقیت می‌شوند را تغییر دهید و رفتارهایی را تکرار کنید و بهبود دهید تا به سمت موفقیت رهسپار شوید. زندگی بیرونی شما نمایانگر کیفیت زندگی داخلی شماست. شما نمی‌توانید این تجربه را تکرار کنید، فقط می‌توانید از آنها درس بگیرید.


11. قانون موفقیت و قانون استقامت


این قانون می‌گوید که با ارزش‌ترین موفقیت‌ها در زندگی و کسب‌ و کار نیازمند صبر و استقامت است. هیچ‌چیز در زندگی و کار به‌ آسانی به‌دست نمی‌آید. به همین دلیل، اگر به‌ مرور به موفقیت برسید، پایداری آن بیشتر از زمانی است که به یک‌باره موفق می‌شوید. برای پایداری موفقیت باید  ثابت‌ قدم باشید. هرگز تسلیم نشوید.


12. قانون موفقیت و قانون الهام‌ بخشیدن


این قانون می‌گوید که پاداش‌های شما نتیجه‌ی مستقیم انرژی و تلاشی است که انجام می‌دهید. وقتی موفق می‌شوید حس می‌کنید که الهام‌بخش و مهم هستید. حس کم‌ارزشی بسیار دردناک است. ضروری است تا روح و روان شما هدفی داشته باشد که برای شما الهام‌بخش است.

اگر کاری که انجام می‌دهید بازگوکننده‌ی روحیات و رفتار شماست و باعث بهترشدن حال دیگران می‌شود، بیشتر ترغیب خواهید شد تا تلاش بکنید. این قدرت الهام‌بخشی هم‌زمان با رشد شما می‌تواند قدرت بیشتری پیدا کند.

این قانون مربوط‌به کاری که انجام می‌دهید یا داشته‌هایتان نیست. این قانون باید بخشی از روش زندگی کردن‌تان باشد. اگر این قانون را دنبال کنید و در ادامه تعهد شما نسبت‌به آن کمتر شود، نرخ رشد موفقیت‌تان هم کمتر می‌شود. اما اگر با آن زندگی کنید و تبدیل به بخشی از زندگی و وجود شما شود، موفقیتی را تجربه خواهید کرد که پایدار خواهد شد. شما می‌توانید هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری موفق باشید. 
 

منبع  :.entrepreneu

 

دانلود PDF‌مقاله :12 قانون موفقیت که لازم است بدانید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Storytelling-skill

بهبود ببخشید؟

چگونه از مهارت داستان گویی برای جذب مخاطب  در صحبت هایمان استفاده کنیم

 

 ما همیشه برای همکاران و همتایان خود داستان تعریف می‌کنیم و پشت این داستان‌ها و ماجراها هدفی نهفته است. این هدف می‌تواند متقاعد کردن شنونده برای حمایت از پروژه‌ی ما، توضیح دادن به یک همکار درباره‌ی چگونگی پیشرفت‌مان، یا الهام بخشیدن به تیمی باشد که با چالشی روبه‌رو است. 
داستان‌گویی یک مهارت ضروری به حساب می‌آید، اما در زمینه‌ی کسب‌ و‌ کار چه چیز یک داستان را 
جذاب می‌کند و شما چطور می‌توانید توانایی خود را در گفتن داستان گویی متقاعد‌ کننده بهبود ببخشید؟



نظر کارشناسان داستان گویی چیست؟

نیک مورگان (Nick Morgan)، نویسنده‌ی کتاب «سرنخ‌های قدرت» (Power Cues) و بنیان‌گذار شرکت مشاوره‌ی ارتباطات Public Words، می‌گوید: «در عصر انفجار اطلاعات، فقط زمانی به حرف رهبران کسب‌ و کار گوش داده می‌شود که آنها داستان گویی و داستان تعریف کنند. او می‌گوید «حقایق و اعداد و همه‌ی چیزهای منطقی که به نظر ما در دنیای کسب‌ و‌ کار مهم هستند، در واقع هیچ‌ وقت در ذهن ما جای نمی‌گیرند.» اما داستان‌ها با پیوند دادن احساسات با چیزهایی که اتفاق می‌افتند، خاطرات چسبناکی را شکل می‌دهند.

این یعنی رهبرانی که می‌توانند قصه‌های خوب خلق کنند و به اشتراک بگذارند نسبت به دیگران مزیت بسیاری قوی‌تری دارند و خوشبختانه، همه توانایی تبدیل شدن به یک داستان‌ گویی خوب را دارند. 

به گفته‌ی جونا ساکس (Jonah Sachs)، مدیرعامل Free Range Studios و نویسنده‌ی کتاب «پیروزی در جنگ داستان‌ها» (Winning the Story Wars)، «مطمئنا داستان‌گویی را می‌توان یاد داد و یاد گرفت.» در این مقاله راهکارهای بهره‌گیری از داستان گویی برای کسب مزیت هر چه بیشتر را توضیح می‌دهیم.



با یک پیام داستان گویی آغاز کنید


در آغاز هر تمرین قصه‌گویی باید پرسید: مخاطبین من چه کسانی هستند و چه پیامی می‌خواهم با آنها به اشتراک بگذارم؟ هر تصمیمی که برای قصه‌تان می‌گیرید باید از این پرسش‌ها سرچشمه بگیرد. ساکس می‌گوید رهبران باید از خود بپرسند «بذر اخلاقی که سعی دارم در ذهن تیم خود بکارم چیست؟» و «من چگونه می‌توانم داستان را به یک تک‌جمله‌ی متقاعد‌ کننده تقلیل دهم؟» 
برای مثال، اگر تیم شما به گونه‌ای رفتار می‌کند که انگار با هیچ شکستی روبه‌رو نمی‌شود، شما می‌توانید این پیام را به آنها منتقل کنید که شکست در حقیقت پدربزرگ موفقیت است. یا اگر سعی دارید رهبران ارشد را متقاعد کنید که ریسک حمایت از پروژه‌ی شما را بپذیرند، باید این پیام را به آنها برسانید که بیشتر شرکت‌ها با انتخاب گزینه‌های هوشمندانه رشد پیدا می‌کنند. ابتدا درباره‌ی پیام نهایی خود به نتیجه برسید سپس به این فکر کنید که چگونه آن را به بهترین شکل شرح دهید.


به نقل داستان گویی تجربیات خود بپردازید


بهترین داستانگوها به خاطرات و تجربیات خودشان رجوع می‌کنند تا راهی برای توصیف پیام‌شان پیدا نمایند. چه رویدادهایی در زندگی، شما را به چیزی که سعی در به اشتراک گذاشتن آن دارید معتقد می‌کند؟ به گفته ساکس «به لحظه‌ای فکر کنید که شکست‌تان در مسیر شغلی منجر به موفقیت شد یا درسی که والدین یا یک مربی به شما داد.

 هر کدام می‌تواند یک نقطه‌ی شروع احساسی و جذاب برای داستان شما باشد.» بعضی‌ها شاید به بازگو کردن تجربیات شخصی در محیط کار راغب نباشند، اما حکایاتی که تشریح‌کننده‌ی راه‌های غلبه بر کشمکش‌ها، شکست‌ها و موانع باشند، دقیقا همان چیزی هستند که باعث بالا رفتن اعتبار و حس نزدیکی به مدیران می‌شود. 
مورگان می‌گوید: «نکته‌ی مهم نشان دادن آسیب‌پذیری‌ها است.»


خودتان را قهرمان داستان گویی جلوه ندهید
خودتان را قهرمان قصه‌هایتان نکنید. به گفته‌ی مورگان «قصه‌ی راننده‌تان و داشتن میلیون‌ها دلار سهام اصلا برای کارمندان جذاب نیست.» شما می‌توانید شخصیت اصلی داستان باشید، اما تمرکز نهایی باید بر روی افرادی که می‌شناسید، درس‌هایی که گرفته‌اید یا رویدادهایی باشد که شاهد بوده‌اید.


 به گفته‌ی مورگان تا جای امکان «باید تلاش کنید تا مخاطبین یا کارمندان را قهرمان نشان دهید.» این کار باعث می‌شود آنها درگیر قصه شوند و میل بیشتری برای پذیرفتن پیام شما داشته باشند. ساکس می‌گوید «یکی از دلایل اصلی گوش دادن ما به قصه‌ها این است که باور عمیق‌تری به خود پیدا کنیم، اما وقتی داستان‌گو به بزرگ‌نمایی خود بپردازد، مخاطب از داستان دست می‌کشد.» هر چه قدر بیشتر به تصمیم‌های خود ارج بگذارید، مخاطب کمتر با شما و پیام‌تان ارتباط برقرار می‌کند.


کشمکش‌ها را در داستان گویی پررنگ جلوه دهید

داستان بی‌چالش به هیچ عنوان جالب نخواهد بود. مورگان می‌گوید «داستانگوهای خوب می‌دانند که داستان به کشمکش نیاز دارد.» آیا در داستان رقیبی وجود دارد که باید بر آن چیره شد؟ یا چالشی در بازار است که باید بر آن غلبه کرد؟ یا یک صنعت نسبت به تغییر مقاومت می‌کند و باید آن را دگرگون کرد؟ اصلا از گفتن سختی‌های پیش رو واهمه نداشته باشید. به گفته‌ی مورگان «ما دوست داریم که بشنویم شرایط به شدت سخت بوده است. 


رهبران با ذکاوت به کارمندان‌شان می‌گویند که راه پیش رو سخت خواهد بود، اما اگر با هم متحد باشیم و مقاومت کنیم، به نتیجه‌ای باورنکردنی دست پیدا خواهیم کرد.» هر داستان خوش‌ساختی که چنین شعارهایی در بطن خود داشته باشد، القا‌کننده‌ی مفاهیمی خواهد بود که به گفته‌ی ساکس باعث می‌شوند «شما دیگر نیاز نداشته باشید از دیگران تقاضای تغییر یا تلاش بکنید. کارمندان همگی شریک شما در تغییر می‌شوند چون می‌خواهند در این سفر پرماجرا نقشی داشته باشند.»


 

صحبت کردن

داستان‌ها‌ی ساده را داستان گویی و  تعریف کنید

لزوما همه‌ی داستان‌های شما نباید یک حماسه‌ی شگفت‌آور و مهیج باشند. بعضی از موفق‌ترین و به‌یاد‌ماندنی‌ترین داستان‌ها نسبتا ساده و سرراست هستند. به داستان‌تان جزئیات اضافی وارد نکنید، این کار پیام اصلی را در این جزئیات محو می‌کند. روی این اصل متمرکز باشید که تاثیر سادگی بسیار بالا است. 

به گفته‌ی مورگان، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات در قصه‌گویی «تعریف کردن مشتی جزئیات غیرضروری است.» برای مثال، لازم نیست به مخاطب خود بگویید که این داستان چه روزی اتفاق افتاد یا چه کفشی پوشیده بودید. تنها زمانی به این جزئیات بپردازید که به پیشروی داستان به گونه‌ای هنرمندانه کمک کنند. 

اما همراه کردن مخاطب با جزئیاتِ به موقعی مثل احساس‌تان، حالت صورت‌تان یا وضعیت‌تان در شروع به کار در یک سازمان بزرگ، با وجود اینکه شاید آنقدرها هم جذاب نباشد، اما می‌تواند شنوندگان شما را غرق در ماجرا کند و پیام اصلی را به آنها برساند.



تمرین باعث پیشرفت داستان گویی می‌شود

به گفته‌ی مورگان، داستان گویی هنری است که نیازمند تلاش و تکرار مداوم است. با دوستان یا همکاران مورد اعتماد خود تمرین کنید و سعی کنید پیام خود را در قالب تاثیرگذارترین و کارآمدترین داستانِ ممکن ارا‌‌ئه دهید. به خاطر داشته باشید که فوائد این کار بسیار زیاد است. ساکس می‌گوید: «داستان‌ها یک ابزار مُسری قوی هستند. به محض اینکه شما یک داستان جذاب تعریف می‌کنید، اولین چیزی که به ذهن مخاطب می‌رسد این است که این داستان را برای چه کسی تعریف کند. 
بنابراین در سه دقیقه‌ای که شما مفاهیم رهبری را به شکل یک قصه کد گذاری می‌کنید و غیرمستقیم به انتقال پیام می‌پردازید، با بازدهی روبه‌رو خواهید شد که دستیابی به آن ماه‌ها یا شاید سال‌ها به طول بیانجامد.»


اصولی که باید در  داستان گویی خاطر داشته باشید

 

بایدها:


مخاطب خود را در نظر داشته باشید. چارچوب و جزئیاتی را برای تعریف داستان انتخاب کنید که به خوبی در گوش شنونده طنین‌انداز شود.
پیام یا نکته‌ی اخلاقی‌ای که می‌خواهید برسانید را مشخص کنید.
در تجربیات زندگی خود، به جستجوی چیزهای الهام‌بخش بپردازید.


نبایدها:
فکر نکنید که فقط شما می‌توانید داستان بگویید. همه‌ی ما برای خود ماجراهای بیادماندنی برای تعریف کردن داریم.
به خودتان نقش ستاره‌ی اصلی قصه را ندهید.



داستان گویی را متاثر از جزئیات غیرضروری نکنید


نمونه‌ی 1: برای الهام بخشیدن و انگیزه دادن، در داستان گویی جنگ و جدل بگنجانید

جاش لینکنر (Josh Linkner)، مدیر عامل شرکت ePrize، شرکت تبلیغات تعاملی مستقر در دیترویت آمریکا، احساس می‌کرد که کارکنانش دارند به افرادی خودراضی و تن‌آسا تبدیل می‌شوند، چرا که شرکت او یک شبه به غول صنعت تبلیغات آنلاین تبدیل شده بود
به گفته‌ی او «در اواسط دهه‌ی 2000، ما هر ساله رشد 2 الی 3 برابری را تجربه کرده بودیم و من نگران این بودم که ما به جای 
کسب موفقیت‌های جدید فقط به افتخارات گذشته‌مان دل ببندیم و به نوعی خلاقیت‌مان از بین برود.»

 

لینکنر می‌گوید: «بزرگی معمولا در برابر سختی و مشقت به دست می‌آید، اما ما هیچ رقیبی پیش چشم خود نمی‌بینیم.»

 

بنابراین او یک غول قلابی برای خود درست کرد. در نشست عمومی شرکت، او بلند شد و اعلام کرد که آنها با یک رقیب جدید و به شدت نیرومند به اسم اسلیتر (Slither) مواجه شده‌اند. او می‌گوید: «من به همه گفتم که آنها از ما بزرگ‌تر، سریع‌تر و سودآورترند، جیب سرمایه‌گذاران‌شان پر از پول است و عملکرد فوق‌العاده‌ای دارند و با سرعتی باورنکردنی نوآوری می‌کنند.»

داستان با صدای پوزخند حضار در گوشه و کنار سالن آغاز شد (مشخص بود که این موضوع به کلی یک حقّه است)، اما فکر وجود چنین شرکتی به سرعت در فرهنگ شرکت ePrize رسوخ کرد. مدیران با پخش اخبار قلابی از درآمد باورنکردنی Slither در چهار ماه اول سال یا تزریق سرمایه‌ی هنگفت، به داستان وجود چنین شرکتی دامن می‌زدند. این کار باعث شد تا کلیه‌ی کارکنان شرکت به فکر پیشی گرفتن از این رقیب خیالی بیفتند.

لینکنر می‌گوید: «این کار الهام‌بخش خلاقیت در جلسات طوفان ذهنی شد، ما از Slither به عنوان یک عامل شکست استفاده کردیم. به جای اینکه بگوییم، خب بچه‌ها، ما باید زمان تولید را کاهش بدهیم. چطور این کار را بکنیم؟، می‌گفتیم شرکت Slither چرخه‌ی تولید خود را 2 روز کاهش داده است. به نظر شما چطور این کار را کرده است؟ در نتیجه تخته پر از ایده و نظر می‌شد.»


 

صحبت کردن

 

نمونه‌ی 2: داستان گویی را با تجربیات شخصی خود درآمیزید

 

وینس مولینارو (Vince Molinaro)، مدیرعامل بخش شیوه‌های رهبری در شرکت Knightsbrige Human Capital Solutions، بزرگ‌ترین شرکت مشاوره‌ی منابع انسانی در کانادا، به مشتریان خود می‌گوید که او دقیقا می‌داند از چه زمانی توانست مسیر شغلی خود را تعیین کند. به عنوان اولین شغلِ بیرون از دانشگاه، او با سازمانی همکاری می‌کرد که به افراد نیازمند کمک می‌کرد تا بتوانند دوباره روی پای خود بایستند. 

وینس ماموریت سازمان را دوست داشت، اما به نظر او فضای سازمان الهام‌بخش نبود. او می‌گوید: «همه کارشان را از سر اجبار و بدون اشتیاق انجام می‌دادند و من با خودم فکر می‌کردم که آیا این درست است و کار کردن واقعا در دنیای واقعی این شکلی است؟»

یکی از مدیران ارشد سازمان به اسم زینتا (Zinta) احساس می‌کرد که وینس می‌خواهد تاثیری مثبت بر سازمان بگذارد پس از او خواست تا همکاران همفکر خودش را در قالب یک کمیته گرد هم بیاورد تا محیط کاری را به فضایی مثبت‌تر تبدیل کنند. آنها شروع به اِعمال تغییرات نامحسوسی در سازمان کردند و در نتیجه‌ی این تغییرات نگرش کارکنان بهبود پیدا کرد. او می‌گوید: «من آنجا بود که متوجه شدم چگونه یک مدیر می‌تواند فرهنگ محیط را تغییر دهد.»

بعد از این ماجرا، زینتا به سرطان شدید ریه مبتلا شد. در نبود او، فرهنگ اداره به شرایط سابقش بازگشت. وینس در ملاقات زینتا در بیمارستان با او درباره‌ی این اتفاقات ناامیدکننده‌ صحبت کرد. 
زینتا وینس را با اعترافش شگفت‌زده کرد: از آنجا که او اصلا سیگاری نبوده است و هیچ سابقه‌ی سرطانی در خانواده‌ی او وجود نداشته است، به نظر او، علت این بیماری مستقیما تحت تاثیر کنار آمدن با یک محیط کاری مسموم برای مدت طولانی بوده است.

مدت کوتاهی پس از این دیدار، زینتا نامه‌ای برای وینس نوشت و به او گفت که وینس با یکی از مهم‌ترین تصمیم‌ها در طول زندگی خود مواجه خواهد شد. وینس یا باید اجازه می‌داد تا این نگرش منفی دیگران بر رفتارش تاثیر بگذارد یا اهدافی حرفه‌ای که الهام‌بخش موفقیت خواهند بود را دنبال کند. به گفته‌ی وینس «زینتا هنگام نیاز سراغ من می‌آمد. او برای من یک مربی بود حتی با این وجود که نیازی نبود چنین نقشی را برای من ایفا کند.»

دو هفته بعد، زینتا درگذشت. اما آن نامه زندگی وینس را تغییر داد و او را تشویق کرد شغلش را ترک کند و کسب‌ و‌ کار مشاوره‌ی خود را راه بیندازد تا به دیگران کمک کند رهبران بهتری باشند. او می‌گوید «من شاهد فرهنگ و فضایی بوده‌ام که یک رهبر بزرگ می‌تواند خلق کند و برای 25 سال گذشته همیشه در تلاش بوده‌ام تا از آن تقلید کنم.» وینس هنوز نامه‌ی زینتا را نگه داشته است.

وقتی وینس برای نخستین بار داستان گویی و داستان را برای مشتریان خود تعریف کرد، آنها متعجب شده بودند. او می‌گوید: «ارتباطی که آنها با من برقرار کردند شگفت‌انگیز بود، به طوری که چیزی ورای ارتباطات مستقیم و مرسوم بود. این ماجرا آنها را به فکر داستان‌های خودشان و رهبرانی که بر آنها تاثیرگذار بودند فرو برد. در مورد من، زینتا یک رهبر فوق‌العاده بود. گاهی اوقات شما از رهبران بد درس‌های خیلی زیادی می‌گیرید.» 

به گفته‌ی او در هر موردی، قدرت شما از به اشتراک گذاشتن داستان با افراد تحت رهبری‌تان حاصل می‌شود و در نتیجه آنها به خوبی می‌توانند بفهمند که موجب انگیزه و اشتیاق در شما می‌شود.»

 
منبع :hbr.org

 

دانلود PDF‌مقاله :مهارت داستان گویی در صحبت هایمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/16-Tips-to-Love

مهمترین شخص که خودتان هستید برای عشق ورزیدن شروع می‌کنیم.

16 نکته برای عشق ورزیدن

انواع مختلفی از عشق ورزیدن وجود دارند، از عشق به خود گرفته تا عشق رومانتیک. در ادامه به نکات و توصیه‌هایی اشاره می‌کنیم که چگونگی عشق ورزیدن را به شما آموزش می‌دهد. ابتدا از مهمترین شخص که خودتان هستید برای عشق ورزیدن شروع می‌کنیم.


– قدر خود را بدانید و به خودتان اهمیت دهید. عشق ورزیدن به خود را در اولویت بگذارید.
– نگرش مثبتی را در پیش بگیرید و کارهایی انجام دهید که شما را خوشحال می‌کند.
– به یک رابطه متعهد باشید و از نزدیکی احساسی و فیزیکی هراسی نداشته باشید.
– از روابط گذشته‌تان درس بگیرید و آنها را برای موقعیت‌های آینده به کار گیرید.
– سعی کنید اختلاف‌ها را از بین ببرید و نقاط مثبت و منفی را باهم سازگار کنید.


الف: عشق ورزیدن به خود

 

1. قدر خودتان را بدانید


قبل از آن که کسی را دوست داشته باشید، لازم است اول خودتان را دوست داشته باشید. یاد بگیرید عاشق خود باشید، یعنی ضعف‌های‌تان را بپذیرید و آنها را درک می‌کنید. شما ویژگی‌هایی بسیاری دارید که مختص خودتان است. یاد بگیرید قدر خودتان و هر آن‌چه برای نشان دادن دارید را بدانید.


– اگر در عشق ورزیدن به خود دچار مشکل هستید ابتدا سخت تلاش کنید که شخصیت‌تان را بسازید. با پذیرفتن گذشته‌تان و پا گذاشتن به مسیر پیش رو اعتماد به نفس‌تان را تقویت کنید. شاید فکر کنید با کار‌هایی که در گذشته انجام داده‌اید لیاقت دوست داشته شدن را ندارید، یا احساس کنید برای دوست داشتنی بودن زیادی مسئله‌دار هستید. حقیقت ندارد، اتفاقاتی که برایتان رخ داده‌اند را قبول کنید و خودتان را ببخشید و به جلو حرکت کنید.


2. هما‌‌‌ن‌قدر که به دیگران اهمیت می‌دهید به خودتان نیز اهمیت دهید


اگر می‌بینید همیشه مراقب دیگران هستید و یا فرزندانی دارید، کار سختی پیش رو دارید. به خاطر داشته باشید همان اندازه که مراقب خودتان هستید توانایی شما برای مراقبت از دیگران نیز بیشتر می‌شود.

– خودتان را در اولویت آخر نگذارید، بلکه کارهایی انجام دهید که نشان می‌دهد به خودتان اهمیت می‌دهید. خودتان را به یک ماساژ یا حمام مهمان کنید. هر روز کاری خاصی را فقط برای خودتان انجام دهید.
– این شامل حفظ مرزها و نه گفتن نیز می‌شود. اگر به آرامش نیاز دارید، به بیرون رفتن با دوستانتان نه بگویید.


 3. سپاسگزار باشید


افراد حق‌شناس از سلامتی بهتری برخوردارند و سطح بالاتری از شادی را از خود نشان می‌دهند. برای قدردانی از چیزهای که اطراف‌تان را احاطه کرده‌اند و مهم‌تر از همه برای آن کسی که هستید، راه‌هایی پیدا کنید.

– به ویژگی‌های که درباره خودتان دوست دارید فکر کنید. شاید بسیار مهربان، بخشنده یا شنونده خوبی باشید. شاید به آسانی مهارت‌های جدید را یاد بگیرید. شاید نقاشی‌های زیبایی 


خلق می-کنید یا همانند یک حرفه‌ای سیم‌کشی برق را انجام می‌دهید. لحظه‌ای تمرکز کنید و سپاسگزار باشید.


 

عشق به خود

4. نگرش خوبی داشته باشید


حتی اگر شرایط بر وفق مراد نیست چیز مثبتی پیدا کنید، چه کوچک و چه بزرگ. داشتن یک نگرش مثبت فواید زیادی برای سلامتی جسم و روح دارد از جمله پریشانی و اضطراب کمتر و طول عمر بیشتر. وقتی افکار منفی در ذهن‌تان شکل می‌گیرد، بخصوص در مورد خودتان، آنها را به افکار مثبتتبدیل کنید.

– با خودتان مثبت‌ حرف بزنید تا افکار منفی‌تان‌ به افکاری مثبت تبدیل شوند.
– با افکارتان در مورد موقعیت‌های جدید مبارزه کنید. به جای اینکه بگویید من همه چیز را خراب می‌کنم، من احمق هستم! بگویید: افتخار می‌کنم که کار‌ جدیدی را امتحان کردم و از پس آن بر می‌آیم.
– اگر فکر می‌کنید من در ملاقات با آدم‌ها خیلی بد عمل می‌کنم، به جای آن بگویید خیلی مایلم که مهارت‌های اجتماعی جدید را یاد بگیرم و با افرادی از جنس خودم ملاقات کنم و می‌دانم که در پیدا کردن دوست موفق خواهم بود.


5. به کارهایی مشغول شوید که موجب خوشحالی‌تان می‌شوند


شاد بودن بخشی از ابراز عشق ورزیدن به خودتان است. با انجام کار‌های که باعث می‌شود احساس خوبی داشته باشید، برای خود شادی ایجاد کنید. کار‌هایی انجام دهید که موجب می‌شوند جسم، ذهن‌، عواطف و روحتان احساس خوبی داشته باشد. شادی تا حد زیادی به تلاش شما برای ساختن یک زندگی مثبت بستگی دارد.

– می‌توانید به مراقبه، یوگا، نقاشی یا طراحی، کایاک سواری، کوهنوردی، و موی‌تای بپردازید یا در بحث‌های پر هیجان مشارکت کنید. به چیزی که خنده را بر لبان‌تان می‌آورد فکر کنید و بلافاصله آن را انجام دهید.


 6. زمانی را به تنهایی بگذرانید


بخش مهمی از مراقبت شخصی این است که مدت زمانی را به تنهایی بگذرانید. اگر فرزندانی دارید یا اتاق‌تان مشترک است، کار سختی خواهد بود، اما اختصاص دادن زمانی به خود بسیار مهم است. تنهایی به شما کمک می‌کند آرامش داشته باشید، مشکلات را کنار بگذارید، ذهن خود را دوباره راه‌اندازی کنید و خودتان را کشف کنید. از این که مدت زمانی را به تنهایی سپری می‌کنید احساس گناه نکنید. با این کار می‌توانید با در اولویت گذاشتن شادی خود، روابط‌تان را بهبود ببخشید و به خودتان اجازه دهید از نو تازه شوید.

– نکته مهم آن است که توجه کنید تنها بودن به معنای سر زدن به رسانه‌های اجتماعی نیست. سعی کنید کار‌های انجام دهید که زندگی شما را غنی می‌کند و به شما احساس خوبی می‌دهد مثل پیاده روی یا خاطره نویسی.


– اگر در تلاش هستید مدت زمانی را به تنهایی سپری کنید قبل از دیگر افراد بیدار شوید یا وقت نهار را تنها باشید. از شریک خود بخواهید یک ساعت در هفته از فرزندان‌تان مراقبت کند تا بتوانید از منزل بیرون رفته و زمانی را در تنهایی سپری کنید.


7. قبول کنید که برای کامل بودن به یک شریک نیاز ندارید


بعضی از افراد باور دارند که خوشبختی و عشق ورزیدن را فقط در یک رابطه می‌توانند تجربه کنند یا یک رابطه ناموفق باز بهتر از رابطه نداشتن است. ادامه دادن رابطه‌ای که به درستی پیش نمی‌رود یعنی احترام نگذاشتن به خود یا شریک‌ زندگی‌تان. 


خلوت کردن با تنها بودن فرق دارد، و ارزش آن را ندارد که بخاطر احساس کامل شدن در برابر فشار‌های اجتماعی تسلیم شوید.

– اگر ناراحت هستید یا بخاطر مجرد بودن بی‌حوصله هستید، از موقعیت‌تان نهایت استفاده را بکنید. فرصت‌هایی را دنبال کنید که انجام دادنش با شریک‌تان یا خوانواده مشکل است. به سفر بروید، دوستان صمیمی به‌دست آورید، و از آزادی همیشگی خود لذت ببرید.


ب: عشق ورزیدن به یک شریک


 8. تعهد.

برای رابطه‌تان تلاش کنید و برای بهبود آن سخت کار کنید. در مورد اهداف رابطه‌تان و این که به کجا می‌رود، با صراحت با شریک‌تان صحبت کنید. اگر فقط به رابطه‌ای کوتاه مدت علاقه‌مند هستید، صادق باشید. اگر چشم‌تان دنبال رابطه‌ای جدی و طولانی مدت است، صادق باشید. هیچ مشکلی با این دو نوع عشق ورزیدن وجود ندارد، اما باید مطمئن شوید شریک‌تان هم به همان نوع عشقی پایبند است که شما پایبند هستید.

– به آن فرد و رابطه متعهد باشید. کاری کنید که شریک‌تان احساس خاص بودن کند و در جهت بهبود این رابطه تلاش کنید.


 9. صمیمی باشید


کلمه صمیمیت اغلب با رابطه‌ جنسی در ارتباط است، اما صمیمیت عاطفی بخش عمده‌ای از رابطه‌ عاشقانه است. صمیمیت عاطفی یعنی به خودتان اجازه دهید، در کنار شریک‌تان احساس آسیب‌پذیری کنید و آن را بیان کنید. اجتناب از آسیب‌پذیری می‌تواند مانند عقب نشینی، حمله، یا تهمت زدن باشد. برعکس صمیمیت می‌تواند مانند در میان گذاشتن ترس‌ها، ناراحتی، و ناامیدی‌تان با شریک‌تان باشد. 


احساسات یا شرایطی که قبلا خطرناک احساس می‌شدند الان در یک رابطه صمیمی بخاطر آسیب‌پذیری و اعتمادی که پیشرفت کرده است، بی‌خطرتر احساس می‌شوند.

– وقتی احساس آسیب‌پذیری می‌کنید ( مثل تجربه ترس، غم و اندوه، شرم یا لطمه خوردن)، یک لحظه مکث کنید. هر احساسی را که پدیدار می‌شود قبول کنید و از آن خودداری نکنید؛ آن‌ را حس کنید. با خود احساس همدردی کنید و با ملایمت با آن برخورد کنید.
– لحظه‌های آسیب‌پذیری تان را در میان بگذارید و به شریک‌تان اجازه دهید از شما حمایت کند.


10. قبول کنید که عشق ورزیدن پویا است


اگر نگران هستید جذابیت اولیه و عشق‌تان در حال کمرنگ شدن باشد، بدانید که عشق همانند امواج اتفاق می‌افتد. بعضی اوقات به شدت احساس می‌کنید که عاشق فردی شده‌اید و سایر اوقات حس می‌کنید عشق کمتری به شریک‌تان دارید یا او حس کمتری به شما دارد. فروکش کردن احساساتتان به معنای آن نیست که این وضعیت برای همیشه ادامه پیدا می‌کند. زندگی به صورت چرخه‌ای اتفاق می‌افتد و کاملا عادی است که عشق‌تان بالا و پایین‌هایی را تجربه کند.

– چیزهای زیادی باعث به وجود آمدن پستی و بلندی‌هایی در عشق ورزیدن میشوند، مثل بچه دار شدن و افزایش سن. می‌توانید از پس آنها بربیایید.


 

عشق به شریک


 11. پذیرای عشق باشید


لازم نیست شما عشق ورزیدن را در رابطه‌تان کنترل کنید، به شریک‌تان اجازه دهید به شما ابراز عشق کند. پذیرش عشق در بعضی از افراد باعث ایجاد احساس آسیب‌پذیری می‌شود زیرا مستلزم رها کردن کنترل است. شاید حالا احساس کنید مدیون هستید، اما بیخیال آن شوید و از تجربه پذیرش عشق لذت ببرید. در عشق بدهی وجود ندارد و چندین برابر می‌شود.


12. شریک خود را لمس کنید


لازم نیست این لمس کردن جنسی باشد، اما یک آغوش گرم و طولانی یا گرفتن دست شریک‌تان، راهی برای برقراری ارتباط است. عشق ورزیدن خود را با شروع و حفظ تماس جسمانی به شریک‌تان ابراز کنید. مهربانی راهی برای نشان دادن توجه، قدردانی، و سایر احساسات مثبت و نزدیک‌کننده است.

– به کمک مهربانی می‌توانید علاقه‌تان را به شریک‌تان نشان دهید و احساس کنید دوست داشتنی هستید.


 

از شریک خود قدردان یکنید

13. از شریک خود قدردانی کنید


بعضی اوقات راهی که با آن با شریک خود ارتباط برقرار می‌کنید غیرقابل تفسیر است، اما قدردانی همیشه قابل فهم است. با سپاسگزاری از شریک‌تان از او قدردانی کنید. از شریک خود تشکر کنید تا نشان دهید به تلاش‌های او در رابطه‌تان توجه می‌کنید. به خاطر کار‌هایی که شریک‌تان انجام می‌دهد و صفاتی که محبوب‌تان دارد سپاسگزار باشید.


14. در زندگی شریک همدیگر باشید


هدف کلی زندگی با افرادی که دوستشان دارید دست و پنجه نرم کردن با چالش‌های زندگی به کمک یک‌دیگر است. 


باهم به دنبال راه چاره باشید، مشکلات را حل کنید و در مواقع سختی همدیگر را تسلی ببخشید. نمی‌توانیم به تنهای از پس همه مشکلات برآییم، ما قادر نیستیم همه چیز را بدانیم…اما خیلی‌ها به کمک یک‌دیگر و با معجزه عشق ورزیدن  از پس هر مشکلی برمی‌آیند.


پ: دوست داشتن برخلاف تفاوت‌ها


15. انتظار کامل بودن را نداشته باشید


توقع نداشته باشید فردی را که دوست دارید یا حتی خودتان کامل و بی‌نقص باشید زیرا فقط باعث انتظارات واهی و باورنکردنی می‌شود. هیچ یک از شما قادر نخواهید بود با این استانداردها زندگی کنید و در آخر هر دو شما در معرض آسیب و ناامیدی قرار خواهید گرفت. به خود و شریک‌تان سخت نگیرید، و انتظار وقوع اشتباهات را هم داشته باشید.


16. از زندگی درس بگیرید و آن را در عشق ورزیدن و روابط‌تان استفاده کنید


بله، اتفاقات بد ممکن است در رابطه‌تان رخ دهد. ممکن است حرف اشتباهی بزنید یا شریک‌تان احساسات شما را جریحه‌دار کند. این اتفاق‌ها می‌افتد. وقتی مشکلی پیش می‌آید (حتی وقتی این‌ها مشکلات زندگی‌تان است) مهمترین بخش درس گرفتن از مشکلات و پیشروی به جلو است. سعی کنید از موقعیت‌های منفی بیشترین بهره را ببرید، و با رشد و کسب تجربه آنها را به چیز‌هایی مثبت تبدیل کنید. صادقانه سعی کنید دیدگاه مخاطب‌تان را در مورد هر بحث جدی در نظر بگیرید.

– اگر اشتباه کرده‌اید، معذرت بخواهید و اشتباه خود را گردن بگیرید. روابط خوب نارضایتی‌ها را برطرف می‌کند و جو را عوض می‌کند.

 

منبع :wikihow

 

دانلود PDF  مقاله  :16 نکته برای عشق ورزیدن

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Playing-with-the-kids

بدانید و  هم از مزایای شگفت‌انگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.


12 نکته مثبت بازی کردن با بچه ها

 

ممکن است شما درباره فواید بازی چیزهای کمی شنیده باشید اما، انواع بازی‌های آموزشی از جمله بازی‌ با کارت، بازی‌های تخته‌ای، پازل‌های تعاملی و همچنین بازی‌های ویدئویی وجود دارند که واقعا برای کودکان و بزرگسالان مفید هستند. اکثر بچه‌ها و بزرگسالان از چالش این بازی‌ها لذت می‌برند و روند انجام بازی در واقع می‌تواند بازی کننده ها را هوشمندتر و تواناتر کند. علاوه بر این، بازی‌ها همچنین می‌توانند مردم را در عین حال که از بازی لذت می‌برند، به هم نزدیک‌تر کنند.


فواید بازی برای کودکان و بزرگسالان که باید بدانید


در این مقاله، می‌خواهیم برخی از فواید بازی را برای بچه‌ها و بزرگسالان به طور دقیق نشان بدهیم، بنابراین در این مقاله با ما باشید تا هم برخی حقایق جالب مرتبط با سبک زندگی را بدانید و  هم از مزایای شگفت‌انگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.

هرچند پدر و مادرها، بیش‌تر روی خطرات احتمالی بازی‌ها تمرکز دارند تا مزایای بالقوه‌ی آن‌ها، اما برخی از این بازی‌ها بخش مهمی از دوران کودکی مدرن هستند. در صورتی که بدانید چه چیزی را باید دنبال کنید، بازی‌ها می‌توانند یک ابزار موثر برای کمک به بچه‌ها جهت یاد گرفتن مهارت‌های زندگی باشند. این بازی‌ها می‌توانند به والدین برای انتخاب بازی مناسب کمک کنند، به آموزگاران کمک می‌کنند که روش‌های آموزشی خود را افزایش دهند و به توسعه‌دهندگان بازی‌ها کمک می‌کنند تا بازی‌های آموزشی ارائه دهند.



1. به بهبود مهارت‌ حرکتی کمک می‌کند


انجام بازی‌های تخته‌ای و سایر بازی‌های آموزشی، نقش مهمی در توسعه‌ی مهارت‌های حرکتی کودکان نوپا و بچه‌هایی که در سن پیش از مدرسههستند، ایفا می‌کند. 
این بازی‌ها که تعادل را بهبود می‌دهند و سبب تقویت مهارت‌های دستی می‌شوند، به بچه‌های شما کمک می‌کنند که بدن‌شان را با مغزشان هماهنگ کنند و هماهنگی این دو را تجربه کنند.

علاوه بر این، بازی‌های ویدئویی پیشرفته و همچنین بازی‌های الکترونیکی نیز بر بهبود تمرکز بصری و هماهنگی دست و چشم اثر می‌گذارند. مطابق با یک تحقیق، بازی‌های ویدیویی عملی می‌توانند به طور موثر مهارت‌های حرکتی را بهبود دهند!

توسعه‌ی مهارت‌های حرکتی به عنوان یکی از بهترین مزایای بازی برای بچه‌ها شناخته شده‌است، بنابراین این مورد را هرگز فراموش نکنید!


2. عزت نفس کودکان را بهبود می‌بخشد


یک مطالعه نشان می‌دهد که بسیاری از بازی‌های ویدئویی آموزشی می‌تواننند به بهبود عزت نفس کودکان کمک کند و در عین حال به آن‌ها احساسات مثبت بدهند. بعضی از بازی‌های آموزشی، خواه تکمیل یک سطح مجازی را تشکیل بدهند خواه حل یک پازل باشند، پاداش‌هایی دارند برای کارهایی که کودکان به طور کامل و به تنهایی انجام می‌دهند، و ممکن است سبب شوند که آن‌ها در سایر حوزه‌های زندگی‌شان نیز دست به ریسک‌های نوآورانه بزنند.


3. مهارت‌های اجتماعی را توسعه می‌دهد

بر اساس یک مطالعه، بازی‌های تعاملی از طریق القاء ارتباطات دیپلماتیک و سازمان‌یافته بین بچه‌ها، مهارت‌های اجتماعی آن‌ها را به طور قابل‌توجهی بهبود می‌دهد. هنگامی ‌که بزرگسالان در بازی‌ها دخالت نمی‌کنند، کودکان باید خودشان در مورد قوانین بازی مذاکره کنند، دستورالعمل‌ها را دنبال کنند و به نوبت بازی را ادامه بدهند. علاوه بر این، بازی‌های آموزشی می‌توانند حس همکاری را در بچه‌ها ایجاد کنند و حتی در توسعه‌ی مهارت‌های میانجی‌گری و حل منازعات نقش دارند.


4. تمرکز بچه‌ها را بهبود می‌دهد
 

بازی با بچه ها


مطالعات نشان می‌دهند که بسیاری از بازی‌های آموزشی، به خصوص بازی‌های تخته‌ای، در بهبود تمرکز کودکان تاثیر مثبت دارند و به طور همزمان مدت زمان تمرکز آن‌ها را افزایش می‌دهند. کودکانی که به راحتی می‌توانند خسته شوند و ممکن است بدون رسیدن به نتیجه فعالیت‌ها را متوقف کنند،‌ احتمالا به دلیل امکان پاداش گرفتن و پیشرفت، مدت زمان بیش تری را به بازی می‌پردازند. علاوه بر این، چسبیدن به یک بازی می‌تواند به کودکان کمک کند تا بلوغ و صبر را توسعه دهند.


 5. حافظه را بهبود می‌دهد


برای موفقیت در بازی‌های تخته‌ای و فعالیت‌های ریاضی نیز، تکرار و حفظ کردن ضروری است. بچه‌هایی که این بازی‌های آموزشی را انجام اغلب مزایای انجام این مهارت‌ها را می‌آموزند. بسیاری از امتحانات و آزمون‌ها در هر کلاس، فرمت‌های شبیه به همان فرمت‌هایی دارند که در بازی‌های مسابقه‌ای و بازی‌های تخته‌ای هم وجود دارد. بچه‌ها می‌توانند با تسلط بر این فرمت‌ها و سیستم‌ها در بازی، نمره‌های بالاتری بگیرند.


6. هوش کودکان را بهبود می‌دهد


بازی‌های مختلفی وجود دارد که بر ذهن کودکان تمرکز دارند. آن‌ها اغلب بازی‌های “منطقی” نامیده می‌شوند. بر اساس یک مطالعه، این بازی‌ها می‌توانند مفاهیم علت و معلول را به کودکان آموزش بدهند، به بهبود ریاضیات و مهارت‌های محاسبات آن‌ها کمک کنند؛ و حتی می‌توانند هوش کودکانرا تقریبا دو برابر کنند.

این در واقع یکی از مزایای شگفت‌انگیز بازی برای کودکان است که والدین باید یاد بگیرند و از آن استفاده کنند تا هوش و ذکاوت فرزندان‌شان را افزایش دهند.


 7. بیان خلاقانه را بهبود می‌دهد

 

بای با بچه ها


بعضی از بازی‌های آموزشی که می‌توانند خلاقیت را تشویق کنند، مانند کرانیوم و پیکشنری، کودکان را تحت فشار قرار می‌دهد تا روش‌های غیرمعمول توضیح را در نظر بگیرند و خارج از عرف فکر کنند. گسترش و شناخت خلاقیت از طریق این بازی‌ها همچنین می‌تواند به کودکان کمک کند که خود پذیری و عزت نفس را بهبود دهند. و این بازی‌ها می‌توانند ارتباط بین فعالیت و شخصیت را القا کنند.


8. مهارت‌های حل مسئله را در کودکان بهبود می‌دهد


بازی‌ها می‌توانند به رشد مغز بچه‌ها کمک کنند. هنگامی‌ که آن‌ها در حال بازی هستند، باید جستجو کنند، مذاکره کنند، برنامه‌ریزی کنند و سپس راه‌های مختلفی را برای پیشرفت امتحان کنند. بسیاری از بازی‌های جدید حل مسئله و برنامه‌ریزی را شامل می‌شوند. 

فرایندی که طی آن کودکان مجبورند شخصیت‌شان را به دلخواه خود بسازند و سطح جدید بازی‌شان را بهبود دهند، همچنین به تقویت خود بیانی خلاقانه در آن‌ها کمک می‌کند، و درک آن‌ها را از ساختار و قوانین بازی و رویکردهای جدید برجسته کردن علائق و شخصیت‌ها افزایش می‌دهد.

علاوه بر این، بازی‌های ویدئویی نیازی به داشتن برچسب “آموزشی” ندارند برای این‌که به کودکان کمک کنند تا استفاده از استراتژی‌ها، تصمیم‌گیری‌، پیش‌بینی عواقب و همچنین بیان شخصیت خود را یاد بگیرند.


9. به کودکان کمک می‌کند که برای خودشان دوست پیدا کنند


در مقایسه با والدین، اکثر کودکان کم سن و سال این بازی‌ها را فعالیت اجتماعی می‌دانند نه فقط یک فعالیت انفرادی. انجام بازی‌های ویدئویی محیطی برای بچه‌های کوچک ایجاد می‌کند که به راحتی دوست پیدا کنند، و سبب می‌شود که بیرون بروند و از همراهی با دوستان خود لذت ببرند. 

در برخی مطالعات، پسرها تمایل زیادی برای بازی با دوستان خود داشتند، خواه بازی آنلاین یا در یک فضای مشترک. علاوه بر این، پسران جوان گفتند که این بازی‌ها مجالی برای گفتگو با دوستان‌شان است. یک پسر گفت که دوستان‌اش بیش‌تر درباره‌ی بازی‌ها صحبت می‌کنند. سایر مطالعات نشان می‌دهند بچه‌هایی که دارای توانایی متوسطی برای یادگیری هستند، دلیل‌شان برای انجام دادن بازی‌ها پیدا کردن دوست است.

حتی بچه‌هایی که اهل بازی هستند و با بچه‌های دیگر از کشورهای دیگر بازی می‌کنند، می‌توانند از به اشتراک گذاشتن تجربیات با دوستان‌شان و انجام نوبتی بازی سود ببرند. آن‌ها می‌توانند در مورد آدم‌ها و فرهنگ‌های دیگر یاد بگیرند و دوستی آنلاین آن‌ها می‌تواند برای توسعه اجتماعی آینده آن‌ها مفید باشد.



 10. علاقه به فرهنگ و تاریخ را در کودکان القاء‌ می‌کند

 

بازی با بچه ها


محتوای برخی از بازی‌های خاص می‌تواند کودکان را به خواندن و تحقیق بیش‌تر تشویق کند. برخی از بازی‌های ویدئویی مانند تمدن، عصر اساطیر و عصر فرمانروایان می‌توانند نسبت به تاریخ، فرهنگ‌های باستانی، جغرافیا و روابط بین الملل در کودکان ایجاد علاقه کنند، به ویژه اگر والدین آن‌ها نسبت به این فرصت‌ها هوشیار هستند.
 هنگامی ‌که کودکان این بازی‌ها را انجام می‌دهند، می‌توانند مقدار زیادی از زبان و محتوایی پیچیده را پیدا کنند که همین به عنوان یک زمینه‌ی آماده‌سازی برای یادگیری یک حوزه‌ی عمیق و پیچیده در آینده عمل می‌کند.


 به علاوه، این بازی‌ها اغلب به کودکان در طراحی نقشه یا محتویات دیگر کمک می‌کند، در نتیجه در حین لذت بردن از سرگرمی، به آن‌ها فرصتی هم برای کسب مهارت‌ فنی و خلاقانه می‌دهد.


11. به کودکان در تعیین هدف و دستیابی به آن کمک می‌کند


تعداد زیادی از بازی‌ها هدف‌گرا هستند و این ویژگی می‌تواند به کودکان یاد بدهد که چگونه می‌توان یک هدف تعیین کرد و در عین حال آن‌ها را از طریق تسلط بر مهارت‌های مورد نیاز و با استراتژیک شدن برای رسیدن به هدف تعیین‌شده بیش‌تر تحریک می‌کند.

علاوه بر این، کودکان می‌توانند از حس رضایت و پاداش‌هایی که همراه با اهداف کوچک است، لذت ببرند. این امر به نوبه‌ی خود، به افزایش اعتماد به نفس در آن‌ها کمک می‌کند. کودکان می‌توانند یاد بگیرند که تعیین اهداف مناسب می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا در بازی‌های بسیار بیش‌تری هم در دنیای بازی‌ها و هم در زندگی واقعی پیروز شوند.


12. به کودکان کمک می‌کند که به یک شیوه‌ی جذاب آموزش ببینند


معلمان در حال توسعه‌ی تکنیک‌های جدید هستند تا به این ترتیب کلاس‌های خسته‌کننده را جذاب‌تر کنند. بسیاری از مردم معتقدند که با تبدیل رویکردهای سنتی آموزش به استراتژی‌های خلاقانه و نوآورانه، کودکان بیش‌تر یاد می‌گیرند و سپس توانایی درک و جذب اطلاعات پیچیده‌تر را توسعه می‌دهند. امروزه بازی‌های آنلاین پر هستند از حقایق جالب، به همین دلیل بچه‌ها در حین این‌که به شدت سرگرم می‌شوند، کلی هم چیز یاد می‌گیرند.

بازی‌های کامپیوتری و سایر بازی‌ها می‌توانند برای بچه‌ها سرگرم‌کننده و بدون خطر باشند، البته اگر والدین‌شان آن‌ها را راهنمایی کند که یک بازیمناسب را انتخاب کنند، نظرات دیگر والدین را بخوانند و با آن‌ها صحبت کنند و بعد تصمیم بگیرند که فرزندان‌شان چه مقدار و چه زمانی می‌توانند این بازی‌های آنلاین را انجام دهند. بازی کردن بازی‌های آنلاین در حد اعتدال می‌تواند برای گذراندن زمان و یادگیری اطلاعات جدید سرگرم‌ کننده باشد.
 

 

دانلود PDF  مقاله :12 نکته مثبت بازی کردن با بچه ها

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Apartment-dwelling-culture

همسایه‌ی خوبی بوده و فرهنگ آپارتمان‌ نشینی را گسترش دهید.

چگونه همسایه خوبی باشیم و فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشیم


 مستقرشدن در آپارتمان، ممکن است شما را از دردسرهای سکونت در خانه‌ی ویلایی خلاص کند، اما مثل هر چیز دیگری، مسئولیت‌پذیری مخصوص‌ به‌ خود را می‌خواهد. شیوه‌ی زندگی در آپارتمان، زمانی ‌که صحبت از آداب معاشرت به‌ میان می‌‌‌‌‌آید، ممکن است کمی پیچیده باشد. احترام، زندگیآپارتمان‌نشینی را ساده‌تر می‌کند.

در این مقاله، راهکار‌های مؤثری برای ایجاد ارتباطی محترمانه با همسایگان‌ خواهید یافت تا بتوانید در هماهنگی با هم یا حداقل، تقریبا هماهنگ زندگی کنید و با رعایت این نکات، همسایه‌ی خوبی بوده و فرهنگ آپارتمان‌ نشینی را گسترش دهید.


 

1آپارتمان نشینی-با دیگران دوستانه رفتار کنید

نیازی نیست حتما آنها را بشناسید، اما سلام و احوال‌پرسی ساده می‌تواند در برقراری رابطه‌ی دوستانه خیلی به شما کمک کند. همچنین در صورت بروز مشکل یا سؤال، تعاملات آینده را ساده‌تر خواهد کرد.


 

همسایه خوب

 

2فرهنگ آپارتمان نشینی-قدردان همسایه‌هایی باشید که با شما احوال‌پرسی دارند و به شما لبخند می‌زنند

نیازی به توقف و صحبت‌کردن نیست، اما لبخند زدن هزینه‌ای ندارد. به‌خاطر داشته باشید که شما هم، درباره‌ی کسانی که جواب سلام‌تان را نمی‌دهند یا شما را نادیده می‌گیرند، افکار ناخوشایندی در سردارید. مسلما دوست ندارید کسی همان افکار را درباره‌ی شما داشته باشد.

آزاردهنده و باعث عصبانیت نباشید. همان‌قدر که رفتار دوستانه مهم است، احترام به حریم خصوصی همسایه‌ها نیز مهم است. توقع نداشته باشید هر بار که سرزده درِ خانه‌ی همسایه‌تان را می‌زنید، شما را به داخل دعوت کند. به زبان بدن همسایه‌تان توجه کنید. آیا عجله دارد؟ آیا به شما گفته‌ است عجله دارد؟ پس صحبت را ادامه ندهید و بگذارید به راه‌شان ادامه دهند.

مدیر و کارکنان خدمات را بشناسید. فهرستی از تلفن‌های آنها داشته باشید تا در مواقع ضروری بتوانید با آنها تماس بگیرید. تمام کارهایی را که باید انجام شوند، جایی یادداشت کنید.

در جلسات ساختمان شرکت کنید و تابلوِ اعلانات و ورودی خانه را چک کنید. یکی از مزایای زندگی در آپارتمان این است که همسایگان به یکدیگر اهمیت می‌دهند. معرفی‌کردن، یکی از اولین قدم‌هایی است که در راستای ارتباط با جمع همسایه‌هایتان باید بردارید.


 

3فرهنگ آپارتمان نشینی-هنگام ورود و خروج، سروصدا ایجاد نکنید

رفت‌ و آمد از درِ پارکینگ به در ورودی منزل و برعکس خیلی عادی است، اما باید به میزان سروصدای ناشی از این رفت‌ و آمد دقت کرد. موقع راه‌رفتن در راه‌پله‌ها از پاکوبیدن بپرهیزید، به‌خصوص صبح‌ زود و ساعات پایانی شب. سعی کنید با کفش روی کف‌پوش چوبی منزل راه نروید؛ فقط زمانی که می‌خواهید بیرون بروید آنها را بپوشید و بعد از ورود به منزل، کنارشان بگذارید. این‌طور نیست که همه‌ی افراد بین ساعات 9 تا 17 سر کار باشند؛ بنابراین، حاضران در ساختمان شاید در طول روز احتیاج به استراحت داشته باشند.

در راهروها با صدایی آهسته در حد زمزمه صحبت کنید. خنده‌ی بلند و گفت‌وگوی بلند، زمانی که دیگران در حال استراحت‌اند، مزاحمت ایجاد می‌کند. درها را پشت سر خود، آرام ببندید. درهای آپارتمان گاهی صدای زیادی تولید می‌کنند، آنها را آهسته ببندید و نگذارید خود به‌ خود بسته شوند.


 

4فرهنگ آپارتمان نشینی-به میزان سروصدای داخل آپارتمان دقت کنید
این مشکل، یکی از شکایات بسیار شایع‌ افراد به مدیر ساختمان است. اگر در طبقات بالاتر زندگی می‌کنید، باید بیشتر به فکر همسایه‌های طبقه‌ی پایین باشید. دمپایی و کفش‌های نرم نسبت‌به جنس‌های سخت، مانند کفش پاشنه‌بلند یا چکمه، صدای کمتری ایجاد می‌کنند. نیازی نیست نیمه‌شب در آشپزخانه و با کفش پاشنه‌بلند، با سروصدا راه بروید! اگر همسایه‌ای از شما درخواست می‌کند کمی کمتر صدا کنید،‌ آن را جدی بگیرید. اگر کف‌پوشی از جنس سخت داشته باشید، وجود فرش‌ و موکت‌ ضروری است.

سعی کنید آخر هفته‌ها یا زمانی که می‌دانید دیگران سرکارند، از جاروبرقی یا دستگاه‌های ورزشی استفاده کنید. صدا و لرزش از طریق کف خانه منتقل می‌شود و ممکن است از آنچه فکر می‌کنید،‌ بسیار بلندتر باشد.

زمان سکوت را با کودکان تمرین کنید. در طول روز به آنها اجازه‌ی پریدن و دویدن بدهید، اما به آنها بگویید بعد از غروب باید بازی را متوقف کنند. به‌جای اینکه درون خانه را برهم بزنند، زمانی را برای بازی در بیرون از خانه اختصاص دهید، مانند بازی در زمین ‌بازی محله. اگر در خانه فرش ندارید، چندین لایه پارچه پهن کنید تا کمی از سروصدا را بگیرد.


 

5. فرهنگ آپارتمان نشینی-به بچه‌ها اجازه‌ ندهید در راهروِ ساختمان بازی کنند یا بدوند.
صدای وسایل برقی‌ مانند تلویزیون و رادیو را کم کنید تا مزاحم همسایه‌ی دیواربه‌ دیوار نشوید. شاید بهتر باشد این وسایل را از نزدیکِ دیوار آنها به جای دیگری منتقل کنید. اگر مشکل شنوایی دارید یا دوست دارید برنامه‌های موردعلاقه‌ی خود را با صدای بلند بشنوید، از هدفون استفاده کنید

 

6. فرهنگ آپارتمان نشینی-قوانین مختلف پارک‌ کردن اتومبیل در هر آپارتمان را یاد بگیرید

با پارک‌کردن خودرو در میان خطوط و نه روی آنها، به تمام فضاهای تعیین‌شده احترام بگذارید و هرگز دوبله پارک نکنید.


 

فرهنگ آپارتمان نشینی

7فرهنگ آپارتمان نشینی-جای پارک معینِ هر واحد، در قراردادها ذکر می‌شود

هرگز قابل‌قبول نیست که فکر کنید می‌توانید خودروتان را در هر جای خالی‌ای پارک کنید، حتی فقط برای چند دقیقه. اگر همسایه‌ی شما در همان زمان بازگردد و خودرو شما را سر جای خود ببیند، شما دیگر روابط متمدنانه‌ای با آنها نخواهید داشت.


 

8فرهنگ آپارتمان نشینی-به همسایگان مسن‌ترتان کمک کنید

اگر آنها را با خریدهایشان در پارکینگ دیدید، بپرسید آیا برای حمل بارهایشان به داخل ساختمان یا نگه‌داشتنِ در برای آنها، نیاز به کمک دارند یا خیر. اگر دیدید قبض‌هایشان روی بُرد ساختمان مانده یا چندین شب، چراغ‌های خانه‌شان روشن نیست، سراغی از آنها بگیرید و حال‌شان را بپرسید.


 

9فرهنگ آپارتمان نشینی-درمورد امکان سیگارکشیدن از مدیر سؤال کنید

حتی اگر سیگارکشیدن در محیط داخلی آزاد است، از تهویه‌ی مناسب هوا و بازبودن پنجره‌ها مطمئن شوید. اگر دود سیگار به‌خوبی بیرون نمی‌رود، هواکشی روی پنجره‌ی خود نصب کنید تا دود را به بیرون هدایت کند. ته‌سیگارهای خود را در سطل زباله بیندازید، نه بیرون پنجره. اگر سیگارکشیدن داخل آپارتمان ممنوع است، در پیاده‌رو سیگار بکشید و به قوانین احترام بگذارید.


 

10.فرهنگ آپارتمان نشینی- اگر نگهداری از حیوانات آزاد است، حیوانات کوچک را انتخاب کنید

اگر اجازه‌ی چنین کاری دارید، بدانید مجاز به نگه‌داشتن چه حیواناتی هستید. اگر سگ و گربه مجازند، نژادهای کوچک‌تر را انتخاب کنید که هنگام راه‌رفتن، سروصدای کمتری ایجاد می‌کنند و کمتر مزاحم همسایگان‌تان می‌شوند. حیوانات چهارپا را همیشه با قلاده بیرون ببرید و کیسه‌ی پلاستیکی (برای جمع‌آوری مدفوع حیوان) همراه داشته باشید. اگر درمورد برخورد همسایگان‌تان مطمئن نیستید، ورود حیوان خانگی تازه‌تان را به آنها اطلاع دهید.


 

11فرهنگ آپارتمان نشینی-قوانین جمع‌کردن زباله‌ها در آپارتمان را رعایت کنید

از درست بسته‌شدن کیسه‌ی زباله‌ها و چکه‌نکردن آنها مطمئن شوید. اگر نیازی هست، دو تا کیسه استفاده کنید. گوشه‌های تیز و بُرنده را در چند لایه روزنامه یا کاغذ، با دقت بپیچید. کیسه‌های زباله‌ی تَر معمولا بو و لکه‌هایی از خود به‌جا می‌گذارند که موجب آزردگی همسایگان می‌شوند. دنبال‌کردن رد لکه‌ها تا درِ منزل شما کار دشواری برای مدیر ساختمان نیست. در این صورت ممکن است مجبور به پرداخت هزینه‌های تمیزکردن یا حتی تعویض کف‌پوش راهرو شوید.

سطل‌ها را بیش‌ازحد پر نکنید و برای قراردادن کیسه‌های بزرگ در آنها تلاش نکنید. اگر بیش‌ از ظرفیت سطل در آن زباله بریزید، ممکن است با این کار واژگون شود یا زباله‌ها در آن گیر کنند یا حتی غیرقابل‌حرکت شود.


 

12فرهنگ آپارتمان نشینی-فقط مهمانانی را دعوت کنید که از رفتارشان مطمئن هستید

اغلبِ قراردادها آوردن مهمان یا هر فرد دیگری را بدون نظارت خود شما به داخل ساختمان ممنوع می‌کنند. مسئولیت هرگونه رفتار نامتعهدانه یا هر برخورد ناخوشایندی بین مهمان و دیگر ساکنان برعهده‌ی میزبان است.

ممکن است سروصدا یا رفت‌وآمد، موجب ناراحتی‌ برخی همسایگان شود؛ بهتر است حضور مهمانان را به آنها اطلاع بدهید. اگر فکر می‌کنید جشن شما به همسایه‌ها مرتبط است، آنها را نیز دعوت کنید.


 

13. فرهنگ آپارتمان نشینی-از دورهمی‌های دیروقت و پرسروصدا در طول هفته خودداری کنید

از همه مهم‌تر، مدارا کنید. به‌خاطر داشته باشید همه‌ی ما در مقاطعی از زندگی، غیرمسئولانه رفتار می‌کنیم. همسایگان شما نیز از این قاعده مستثنا نیستند. هیچ‌کس کامل نیست.

 

منبع :wikihoo

 

دانلود PDF‌مقاله :چگونه همسایه خوبی باشیم و فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشیم

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/sense-of-humor

شوخ‌ طبعی آشنا نیستید، در این مطلب به شما نشان می‌دهیم چگونه شوخ طبع باشیم.

چطور فردی شوخ طبع و بامزه باشیم؟


شادی یک تصمیم است. به قول آبراهام لینکلن: «شادی مردم به اندازه‌ای است که در ذهن‌شان به شادی می‌اندیشند.» هنر شوخ‌ طبع بودن، ابزار شاد زیستن خودمان و شاد کردن دیگران است. زندگی آن‌قدر هم جدی نیست، بیایید «شوخی» را جدی بگیریم! 
برای شوخ طبع و شاد بودن منتظر دلیل نمانید و از تنها سلاحی که در برابر تلخی‌های زندگی در اختیار دارید، استفاده کنید. در این مطلب خواهیم دید که چگونه شوخ طبع باشیم و بیشتر با این «واحد درسی» مهم از رشته‌ی «هنر زندگی» آشنا می‌شویم.

شوخ‌ طبع بودن، باعث می‌شود تا دیگران از بودن در کنار شما لذت ببرند. این ویژگی می‌تواند موجب عملکرد بهتر در محیط کار شود، البته تا زمانی‌که از حد خود نگذرد. حالا اگر با فوت‌وفن شوخ‌ طبع  آشنا نیستید، در این مطلب به شما نشان می‌دهیم چگونه شوخ طبع باشیم.


  خودتان را در شوخ‌ طبع بودن غرق کنید


اگر با شور و اشتیاق خودتان را غرق یادگیری موضوعی کنید (مثلا فراگیری یک زبان)، آن را بهتر یاد می‌گیرید. در مورد شوخ‌ طبع بودن هم به همین شکل است. اگر با این حس زندگی کنید، بهتر می‌توانید آن را تقویت و اصلاح کنید. اجراهای کمدی استندآپ را تماشا کنید. به پادکست‌هایی گوش کنید که برای‌تان جذاب است. کتاب‌های طنز بخوانید. موضوعات خنده‌دار زیادی وجود دارند که می‌توانید از آنها ایده بگیرید!

از یک طرف، شاید واقعا بتوانید جوک‌ها را کپی کنید و خودتان از آنها استفاده کنید. بنجامین اِرِت (Benjamin Errett) نویسنده‌ی کتاب «عناصر شوخ‌ طبع بودن» در مصاحبه‌ای می‌گوید: «آدم‌ها دو دسته‌اند. طوطی‌ها و کلاغ‌ها. بعضی از افراد جملات‌شان را از اینجا و آنجا می‌دزدند و آن‌ها را تکرار می‌کنند. برخی دیگر، می‌گردند و طلا پیدا می‌کنند.»

اگرچه در دنیای کمدیِ‌ استندآپِ حرفه‌ای، جای طوطی‌واری عمل کردن نیست (با وجود اینکه هنوز این عادت مرتبا تکرار می‌شود)، اما ایرادی ندارد کمدین‌های مبتدی یا افراد عادی، طوطی‌وار از حرفه‌ای‌ها تقلید کنند، به ویژه اگر بتوانند از آن به عنوان گامی برای پیشرفت بیشتر بهره ببرند. حتی اُسکار وایلد هم جزو نویسندگانی بود که طوطی‌واری عمل می‌کرد. اِرِت در مصاحبه‌ای می‌گوید:

«اسکار وایلد یک نمونه‌ی جالبه، چون بسیاری از کارهایی که انجام داده، جایی دیده و اقتباس کرده. حتی در برخی از معروف‌ترین آثارش، جملاتی هستند که عینا تکرار شدن. اون همیشه همه‌‌ی کارهاش رو به دقت تنظیم می‌کرده. یکی از چیزای جالب درباره‌ی اون که برای من واقعا قابل‌ تحسینه اینه که اون، این شخصیت رو در لندنِ عصر ویکتوریایی داشته، چون این مرد یک سخنگوی عالی بوده، اما اصلا چه کاری انجام داده؟ اون تو جامعه معروف بوده، مثل بازیگرهای مشهور. اما اون آثار مکتوبی رو خلق کرده که محتوای غنی و ارزش پایداری دارن.»

اگر شوخ‌ طبع بودن در خون شما نباشد، ممکن است کار خود را مثل یک طوطی آغاز کنید و مثلا بگویید: («چند روز پیش یک چیز بامزه شنیدم …»). اگر خودتان را در شوخ‌ طبع بودن غرق کنید و با آن زندگی کنید، قطعا از تقلید طوطی‌وار فاصله می‌گیرید. با وجود این، اگر می‌خواهید یک پله از تقلید طوطی‌وار بالا بروید و پیشرفت کنید، به حفظ کردن و از بر خواندن جوک‌ها اکتفا نکنید. به زمان‌بندی و فن بیان کمدین‌ها توجه داشته باشید. به حالات چهره و زبان بدن‌ آنها دقت کنید. مجبور به تقلید شنیده‌ها و دیده‌هایتان نیستید، بلکه باید به سبک آنها دقت کنید تا خودتان بتوانید در جوک‌هایتان از آن استفاده کنید.

بخشی از این فرآیند آگاهانه است، اما نورون‌های آینه‌ای شما احتمالا اشاره‌ها و زبان بدن خاص افراد مشهور را کپی خواهند کرد. از نظر من، امیرمهدی ژوله واقعا شوخ‌ طبع است. من می‌توانم کمدی استندآپ‌های او را ساعت‌ها تماشا کنم، اما برخی از افراد نمی‌توانند. 

من حتی متوجه نشده بودم که برخی حرکات او را تقلید می‌کنم، تا اینکه دوستی این موضوع را به من گفت.

 


 شوخ‌ طبع باشید نه احمق

اگر می‌خواهید حین شوخ‌ طبع بودن، بامزه‌تر باشید (همان‌طور که اِرِت در مصاحبه با مجله‌‌ی وال‌استریت تأکید کرد)، هدف‌تان باید ترکیب خلاقیتخودجوش با ایده‌های لذت‌بخش باشد. حتی طعنه‌زدن و جوک‌های بی‌مزه هم در جای خود باعث خندیدن می‌شوند، اما بامزه بودن چیز دیگری است.

نکته‌ی مسرت‌بخش این است که اگر احساس بامزه بودن ندارید، می‌توانید این مهارت را ایجاد کنید. اِرِت اشاره می‌کند: «جورج برنارد شاو در آغاز بسیار بد سخنرانی می‌کرد و هوشیاری‌اش به اندازه‌ی سنگ‌ریزه‌های ساحلی بود. با وجود این، به مرور زمان روی نقاط ضعف خود کار کرد و به یکی از بذله‌گویان بزرگ دوران خودش تبدیل شد. نیمی از مبارزه، پذیرش این نکته است که شما می‌توانید مهارت شوخ طبع بودن را یاد بگیرید.» به عبارت دیگر، برای یادگیری این مهارت باید ذهنیت رشد را ایجاد کنید.

چالش بامزگی در خودبه‌خود (خودانگیختگی) بودن آن نهفته است. شما می‌توانید از طریق شوخی کردن با دیگران به طور منظم، روی بامزه بودن‌تان کار کرده و آن را بهتر کنید. اگر کسی را می‌شناسید که بامزگی را به اندازه‌ی شما جدی می‌گیرد، او را شریک خود در تمرین «بامزگی» کنید.


اگر برای‌تان امکان داشته باشد، می‌توانید در موقعیت‌های واقعی، این هنر را تمرین کنید (مثلا در مهمانی‌ها، محل کار، کافی‌ شاپ، آسانسور و دورهمی‌های خانوادگی). بخشی از هدفِ قرار گرفتن در موقعیت‌های واقعی این است که خودبه‌خودی بودنِ شوخ‌ طبع  را تمرین کنید. اگر این کار برای‌تان تازگی دارد یا در انجام آن عصبی یا محتاط می‌شوید، ممکن است در به زبان آوردن سریع مطلب طنزآمیز و زمان‌بندی درست آن، دچار مشکل شوید.

برای برخی از مخاطبان، شوخی‌های احمقانه می‌تواند شروع محکمی باشد، اما خیلی زود این شوخی‌ها قدیمی خواهد شد. با این کار، شاید به نظر بی‌تجربه هم بیایید (که در محل کار و در چشم برخی از افراد می‌تواند بد هم باشد). ممکن است بسیاری از افراد به جای تأیید شوخ‌ طبعی‌تان به شما بخندند. از سوی دیگر، حتی کمدی بد و ضعیف هم طرفداران خودش را دارد. در هر صورت، مخاطبان خودتان را بشناسید.


 سرگرمی‌هایتان را بشناسید


ما بسیاری از اوقات، برخی از حرف‌ها را فقط به خاطر خشنود کردن دیگران به زبان می‌آوریم، مثلا همین تعریف و تمجیدهایی که از دوستان و همکاران‌مان می‌کنیم. موضوعی را برای صحبت پیش می‌کشیم که می‌دانیم مورد علاقه‌ی دیگران است. با وجود این، وقتی کار به بامزه بودن می‌رسد، از شوخ‌ طبعی‌تان برای خدمت به دیگران استفاده نکنید. در عوض، حس شوخ‌ طبعی را به خدمت خودتان درآورید. از چیزی شروع کنید که برای خودتان سرگرم‌کننده است. سپس، اگر فکر کردید فرد دیگری هم سرگرم خواهد شد، حس شوخ‌ طبع بودن را با او به اشتراک بگذارید.

«وقتی به صورت حرفه‌ای کمدی اجرا می‌کنید یا دوستان‌تان را به خنده وامی‌دارید، مهم است خودتان هم خشنود و سرگرم باشید و شوخ طبعی‌تان فقط وسیله‌ای برای خنداندن دیگران نباشد. این رفتار در دنیای کمدین‌ها، رفتار ناشیانه‌ای به حساب می‌آید.»

زمانی می‌توانید بامزه‌ترین فرد باشید که موضوع سرگرم‌کننده و لذت‌بخشی را برای به اشتراک گذاشتن با دیگران پیدا کنید. این یک نقطه‌ی آغاز، پیش از دانستن عقیده‌ و واکنش دیگران به شوخ‌ طبعی ما تلقی می‌شود.

اگرچه اهمیت دادن به حس شوخ‌ طبع بودن خودتان مهم است، اما باید مخاطبان و موقعیت را هم در نظر بگیرید. حتی اگر تردید نداشته باشید یک اظهار نظر، اشک شادی از چشم مخاطب سرازیر می‌کند و خنده‌دار است، باز هم اگر آن را در موقعیت اشتباهی به کار ببرید، می‌تواند اثر معکوسی در مخاطب بگذارد. این نوع ملاحظه و احتیاط، خود می‌تواند باعث بروز خطاهای دیگر شود.


  به زمان‌بندی و مخاطب فکر کنید

لازم نیست تمام اوقات شوخ‌ طبع باشید (حتی اگر از شما بخواهند)، پس چنین انتظاری از خودتان نداشته باشید و به همین ترتیب اجازه ندهید دیگران هم چنین انتظاری از شما داشته باشند. وقتی فهمیدید برای بامزه بودن در حال تلاش هستید، همان‌جا سرعت‌تان را کم کنید.

حتی اگر سبک شما طوطی‌وار (تقلیدی) است، در گفتن جوک عجله نکنید. این کار اشتباه است، چون عجله باعث می‌شود نگران واکنش مخاطبان شوید و مرتب به خودتان بگویید «گند نزنی به اصل مطلب!» کافی است آرام‌تر صحبت کنید تا به لکنت نیفتید. میان جملات مکث کرده و سعی کنید واکنش مخاطبان را بررسی کنید.

همان‌طور که کارول برنِت (Carol Burnett) می‌گوید: «کمدی، ترکیب تراژدی و زمان است.» هنگام بررسی مخاطبان، مطمئن باشید زمان کافی (نه بیش از حد) گذشته است و هیچ کس 

 

شوخ طبع باشیم


از جنبه‌ی تراژیک موقعیت، غمگین نشده یا احساس خطر نمی‌کند. بهتر است جنبه‌ی تلخ تراژدی را فقط برای خودتان نگه دارید.

فرض ‌کنید حادثه‌ی فجیعی اتفاق افتاده است (مثلا در یکی از طبقات دانشگاه‌، مقابل جمع زیادی از افراد سُر خورده‌اید و ده پله‌ی ناقابل را پایین آمده‌ و نقش زمین شده‌اید، تصورش هم دردناک است!) در آغاز، خندیدن به یک حادثه‌ی فجیع غیرممکن است، اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن از جنبه‌ی دردناک فاجعه، می‌توان به یاد آن خندید (خاطره‌ی افتادن از پله‌ها برای خودتان و دوستان‌تان خنده‌آور می‌شود). آن برهه‌ی زمانی را که فاجعه، دیگر از دید ما خنده‌آور است، «لحظه‌ی شیرین» (Sweet Spot) می‌گویند.

اگر در شُرُف جوک گفتن هستید، نیازی به مقدمه‌چینی یا اعلام آن نیست. فقط جوک‌تان را بگویید. موضوع درخور و مناسبی را انتخاب کنید. به هر قیمتی دیگران را سرگرم نکنید. دلیل نمی‌شود برای سرگرم کردن دیگران، دوست یا همکارتان را برنجانید.

مراقب باشید در جمع چه چیزی را به زبان می‌آورید. اگر به قیمت تحقیر خودتان دیگران را بخندانید، سبک شوخ طبعی شما خودشکنانه تلقی می‌شود. با این که خودتان را دستاویز این شوخی‌ها می‌کنید، لااقل مطمئن هستید سبب رنجش فرد دیگری نمی‌شوید. اگر یک شوخی به نظرتان بامزه و سرگرم‌کننده است، اول از خودتان بپرسید: «آیا این شوخی سبب رنجش کسی خواهد شد؟ آیا الان زمان خوبی برای این شوخی است؟»


 بدانید چه موقع باید شوخ‌ طبع بودن را کنار بگذارید

هیچ چیز به اندازه‌ی پافشاری به تعریف یک داستان بی‌مزه، خجالت‌آور نیست. گاهی اوقات، مشکل از داستان یا جوک نیست. شاید مسئله، سنخیت نداشتن موضوع داستان یا جوک با مخاطبان باشد یا شاید زمان‌بندی درستی انجام نشده است. ممکن است شما با گفتن آن، مشکل داشته باشید و راحت نباشید، پس نمی‌توانید آن را به درستی به دیگران منتقل کنید. در هر صورت، اگر احساس می‌کنید جوک شما خوب از کار در نمی‌آید، از بیان کردن آن صرف نظر کنید. بهتر است خودتان این کار را انجام بدهید نه دیگران.

بسته به موقعیت، شاید بتوانید یک جوک بی‌مزه را توجیه کنید. این هم مثالی از کمدین میچ هِدبِرگ (Mitch Hedberg)، که یک جوک نه چندان خوب برای مخاطبان تعریف می‌کند، اما در نهایت سر و ته آن را هم می‌آورد.

«من دانشگاه نرفتم، اما اگه می‌رفتم، تمام امتحانامو تو رستوران می‌دادم، چون تو رستوران همیشه حق با مشتریه! و حالا واکنش او به تشویق ناچیز مخاطبان: باشه! قبول! این جوک بهتر از اون چیزیه که من گفتم. شایدم نه. شاید جوک احمقانه‌ای باشه. می‌تونه باشه. من صداتو می‌شنوم پسر! دست بردار دیگه، من که نابغه نیستم. فقط می‌خوام چند تا جوک بگم. لعنتی، تو دیگه کی هستی؟»

نیاز نیست هر فرصتی را برای بامزه بودن شکار کنید. اگر وسط یک جوک بی‌مزه گیر افتاده‌اید، فورا آن را تمام کنید. «میدونین چیه! حالا که این جوک رو واسه‌ی شما گفتم، به نظرم اونقدرها هم که فکرشو می‌کردم خنده‌دار نیست» این جمله می‌تواند روش عجیبی برای پایان دادن به یک جوک باشد و عزت نفس شما را کمی پایین بیاورد، اما وقت و حوصله‌ی دیگران به هدر نمی‌رود و آنها در نهایت به سلیقه‌ی شما احترام خواهند گذاشت 
 

 

منبع :lifehacker.com

 

دانلود PDF‌مقاله :چطور فردی شوخ طبع و بامزه باشیم؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت