https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/

https://keramatzade.com/What-is-Bitcoin-

بیت کوین چیست؟


 

اتریوم چیست؟

حتماً اتریوم را می‌شناسید و در مورد آن شنیده‌اید. اتریوم یک ارز رمزپایه است که ارزش آن تنها در طول سال 2017 میلادی به میزان 2500 درصد رشد کرده است! ممکن است درباره‌ی ارزهای مجازی کوچک‌تر هم چیزهایی شنیده باشید. قیمت این ارزها در نخستین روزهای فروش به صدها میلیون دلار رسید! شاید هم فقط روی بیت کوین تمرکز داشته‌اید. در سال 2013 میلادی، ارزش این ارز به 200 دلار افزایش یافت و تیتر خبرها را به خود اختصاص داد، اما امروز، ارزش آن به چندین هزار دلار رسیده و افراد زیادی را ثروتمند نموده است!

حال، سؤال این است که آیا این قیمت‌ها تنها به صورت حبابی افزایش یافته‌اند یا این که واقعاً سیستم مالی جهان را دچار تحول عمیقی خواهند کرد؟ برای بررسی این موارد در ابتدا لازم است به چند پرسش کلی و معمول درباره‌ی این فناوری و ثروت نوین پاسخ دهیم تا بفهمیم که آیا افرادی که حاصل یک عمر تلاش خود را در این زمینه سرمایه گذاری نموده‌اند، اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند؟ یا نه!


 

بیت کوین چیست؟

بیت کوین، نخستین ارز مجازی است که هنوز هم در نوع خود جایگاه ویژه‌ای دارد. در اصل، این، نوع جدیدی از دارایی بوده و ترکیبی از رمزنگاری و هم‌گرایی شبکه است.

در صورتی که یک بیت کوین داشته باشید، درواقع، تنها کنترل یک کلید دیجیتال را در دست دارید که توسط آن، می‌توانید ثابت کنید، بیت کوین مزبور به شما تعلق دارد.

 

در صورتی که قصد خرج کردن آن بیت کوین را داشته باشید، باید در کل شبکه اعلام کنید که مالکیت آن را انتقال داده‌اید. برای این کار، لازم است برای اثبات هویت خود از همان کلید مجازی استفاده نمائید. با توجه به این موارد، کلید شما شباهت زیادی به یک رمز عبور دارد که دستیابی به پول‌تان را امکان پذیر نموده و در صورت گم کردن آن، به هیچ وجه امکان بازنشانی مجدد آن وجود ندارد. هر شخصی که به کلید شما دسترسی پیدا کند، می‌تواند کنترل کامل و بی‌قید و شرط دارایی شما را در دست بگیرد. گزارش کلیه‌ی نقل و انتقالات به صورت اسنادی در اختیار مالک بیت کوین قرار می‌گیرد. این گزارش را در اصطلاح، Blockchain یا زنجیره‌ی بلوکی یا زنجیره‌ی بستک می‌نامند.

 

بیت کویین

 

 

این سیستم چه مزیتی بر سیستم بانکی دارد؟

طرفداران بیت کوین، مزایای گوناگونی را به این سیستم نسبت می‌دهند. از آن جمله می‌توان به قابلیت استفاده از زنجیره‌ی بلوکی برای پیگیری امور مالی مربوط به تراکنش‌های هوشمند و اجرای خودکار آن در شرایط ویژه، اشاره کرد.

اما بزرگ‌ترین مزیتی که همه در مورد آن توافق دارند این است که بیت کوین یک ارز غیر متمرکز است که به هیچ نهاد مالی یا سیستم بانکی وابسته نبوده و به شدت در مقابل سانسور مقاومت دارد.

گرچه، روند پرداخت و تراکنش بیت کوین قابل رویت است، اما نمی‌توان آن را متوقف نمود. این امر با روش‌های معمول بانک‌داری کاملاً متفاوت است. سیستم بانک‌داری معمول، این توانایی را دارد که در روند انتقال مالی مداخله نموده و به دلیل اجرای مقررات و دریافت مالیات و ممانعت از انجام پول‌شویی، حساب‌ها را مسدود نماید. بنابراین، سیستم مذکور، مکانی امن برای انجام جرائم اینترنتی و تجارت مواد مخدر بوده و امکان پرداخت در سیستم‌های اقتصادی بسته را فراهم کرده و از عدم وابستگی حمایت می‌کند.


در خریدهای روزانه نیز می‌توان از بیت کوین استفاده کرد؟!

متاسفانه بعید است که بتوان این کار را انجام داد! یکی از موانع عمده‌ای که بر سر راه کاربرد فیزیکی بیت کوین وجود دارد این است که در بهترین حالت، پرداخت‌ها تنها هر 10 دقیقه یک بار تائید می‌گردند. البته گاهی این امر، روزها به طول می‌انجامد. این، به آن معنا است که ممکن است جایی بیت کوینرا خرج کنید و سپس به محل دیگری رفته و مجدداً همان بیت کوین را بپردازید. نهایتاً تنها یکی از این تراکنش‌ها تائید شده و دیگری بی‌محل خواهد بود!

کلاً، نقل و انتقال بیت کوین در بین شرکت‌های بزرگ و مصرف کنندگان عادی دارای مزایای محدودی است. انتقال بیت کوین ساده و سریع نبوده و ارزش آن دائماً در نوسان است. علاوه بر این‌ها، انطباق آن با سیستم بانکی رایج، کاری دشوار است.

البته این موارد، مانع از این نشدند که برخی شرکت‌های بزرگ این تبادلات را به محک آزمایش بگذارند. برای مثال، شرکت مایکروسافت در فروشگاه آنلاین خود، بیت کوین را می‌پذیرد و شرکت PayPal نیز سیستم یک پارچه‌ای را برای بازرگانان در نظر گرفته که در آن می‌توانند ارزهای مجازی را پرداخت نمایند.

 

بیت کویین

 

آیا بیت کوین حقیقتاً با طلا قابل قیاس است؟!

احتمالاً پاسخ این پرسش منفی است. این، به هیچ عنوان مقایسه‌ی جامعی نیست. یکی از خصائص جالب بیت کوین این است که تعداد آن محدود بوده و تنها 21 میلیون قطعه‌ی مجازی بیت کوین موجود است! این رقم، کمیتی است که در کد مبداء نگاشته شده و عملکردی است که طی آن، به افرادی که قابلیت انجام محاسبات را ایجاد کرده و شبکه را فعال نگه می‌دارند، پاداش داده می‌شود. به دلیل مقایسه‌ی بیت کوین با طلا، این افراد معدن‌چی نامیده می‌گردند.

 

در هر 10 دقیقه، یکی از این معدن‌چیان مقداری بیت کوین پاداش می‌گیرند. این پاداش جنبه‌ی فیزیکی نداشته و از طرف هیچ کس نیست، بلکه کاملاً مجازی بوده و به کیف پول معدن‌چیان افزوده می‌گردد. در ابتدا، این پاداش معادل 50 بیت کوین بود. اما هر 4 سال یک بار، مقدار آن نصف می‌شود. تا زمانی که آخرین بیت کوین تولید گردد. تخمین زده می‌شود که این زمان، نیمه‌ی قرن بیست و دوم خواهد بود.

از نظر گروه خاصی از اقتصاددانان این محدودیت جنبه‌ی کاملاً مثبتی دارد. در صورتی که اعتقاد شما بر این باشد که مشکل اصلی سیستم مالی در طول 100 سال گذشته به چاپ پول توسط بانک‌ها و ایجاد تورم در طول این روند مربوط بوده است، پس بیت کوین عاملی است برای ایجاد اکوسیستم جایگزینی که تورم را برای همیشه مهار می‌کند.


 

بیت کوین چه ارتباطی با دی اکسید کربن دارد؟

بر اساس تخمین‌های سیتی بانک، برق مصرفی شبکه‌ی بیت کوین تا پایان کار آن، معادل میزان برق مصرفی کشور ژاپن است. مشکل این جا است که روند استخراج بیت کوین به طرز شگفت‌آوری با اتلاف انرژی همراه بوده و این موضوع تا حدودی عمدی است.

معدن‌چیانی که با یکدیگر رقابت می‌کنند تا نخستین کسی باشند که مسائل محاسباتی را حل می‌کنند، برای کسب موفقیت باید چرخه‌های زیادی را پشت سر بگذارند. با این حال، موفقیت آنان، اغلب به شانس بستگی دارد.

هر 10 دقیقه یک بار، اولین کامپیوتری که محاسبه را انجام می‌دهد و به نتیجه می‌رسد، پاداش قابل توجهی دریافت می‌کند. اما کامپیوترهای دیگری که برنده نشده‌اند نیز همین روند را طی کرده و زمان مشابهی را برای انجام محاسبات ریاضی صرف می‌کنند.

 

وجود محاسبات پیچیده و مبتنی بر شانس، موجب می‌گردد که هیچ کس نتواند کنترل رویدادهای شبکه را در دست گرفته یا آن‌ها را پیش بینی نماید. دریافت پاداش توسط یک معدن‌چی، اثبات این موضوع است که کامپیوتر او مسئله را حل نموده است. اما، در عین حال، این پاداش تا لحظه‌ی تائید نهایی تراکنش‌های آخرین 10 دقیقه، مخفی باقی می‌ماند.

از آن لحظه به بعد، دستگاه‌های موجود در شبکه به حل مسئله‌ی تازه‌ای می‌پردازند که توسط آخرین معدن‌چی تنظیم شده است. اما، نکته‌ی مهم این است که آنان تنها در صورت موافقت با فهرست تراکنش‌های معدن‌چی مزبور، این کار را انجام می‌دهند. یعنی، برنده شدن در این رقابت کافی نیست تا از دیگران بخواهید که پول‌شان را به حساب شما واریز کنند. چرا که افراد به سادگی می‌توانند شما را نادیده گرفته و به حرف معدن‌چی دیگری در زنجیره گوش کنند.

این پاداش به خودی خود برای بیت کوین ضروری نیست. اما، وجود آن برای اطمینان از این موضوع است که معدن‌چیان شبکه به اندازه‌ی کافی برق مصرف کنند. امید بر این است که در طولانی مدت، هزینه‌های مربوط به تائید سریع تراکنش‌های داوطلبانه بتوانند جای این مورد را بگیرند.

مشکل این جا است که برق مصرفی و توان محاسباتی این پردازش قوی و پاداش تصادفی آن، گران قیمت‌تر از آن است که بتوان آن را جعل کرد.

 

خرید بیت کویین

 

آیا بیت کوین تنها ارز مجازی موجود است؟!

به هیچ وجه! البته بیت کوین از تمام ارزهای مشابه خود ارزشمندتر است. در سال 2009 میلادی و پس از به وجود آمدن بیت کوین و به تبع موفقیت آن، ارزهای مجازی دیگری پدید آمدند. این ارزها با بهره بردن از کد عمومی و رایگان بیت کوین، اهداف دیگری را در پیش گرفتند.

 

برخی از آن‌ها اهداف کاملاً مشخصی را دنبال می‌کردند. مثلاً فایل کوین (Filecoin) قصد دارد تا نوعی دراپ باکس (Dropbox) غیر متمرکز را ایجاد نماید. به علاوه، می‌توانید به شبکه بگوئید مقداری فایل کوین دارید و به این ترتیب می‌توانید برخی اطلاعات رمزنگاری شده را ذخیره کرده و در ازای آن، به افرادی که این اطلاعات را بر روی کامپیوترهای‌شان ذخیره می‌کنند، فایل کوین بپردازید. سؤال این است که چرا باید چنین کاری را انجام دهید؟ خب، دوباره موضوع سانسور مطرح می‌گردد! اگر چیزی را در دراپ باکس خود ذخیره نمائید که باب طبع شرکت نیست، آن‌ها می‌توانند اطلاعات شما را از سیستم حذف کرده و مانع ورود شما گردند. اما با وجود فایل کوین، دسترسی به اطلاعات ذخیره شده و آگاهی از محتوای آن، غیر ممکن است. به علاوه، امکان ندارد که بتوانند شبکه را مجبور کنند تا کاربری را بلاک کند.

اهداف ارزهای دیگر، اندکی مبهم‌تر است. برای مثال، اتریوم (Ethereum) دومین نام بزرگی است که پس از بیت کوین قرار می‌گیرد و یک ارز مجازی است که برای ایجاد ارزهای مجازی تولید شده است! کاربران با نوشتن «تراکنش‌های هوشمند» می‌توانند به طور موثری برنامه ریزی کرده و این برنامه را بر روی کامپیوتر هر کاربری که اتریوم کافی بپردازد، فعال نمایند.

این ارزهای مجازی درواقع، نوعی اپلیکیشن‌های غیر متمرکز هستند که به اختصار آنان را (dapps) می‌نامند که تنها بر عملکرد سیستم تمرکز نداشته و یک هدف کلی را دنبال می‌کنند.


 

هارد فورک (hardfork) چیست؟!

شبکه‌ی بیت کوین همراه با توسعه‌ی خویش با مشکلات جدیدی مواجه می‌شود. این شبکه که در ابتدا برای ترافیک خاصی طراحی شده بود، امروزه با موج ترافیک وسیع‌تری مواجه است که همین امر موجب اختلال در عملکرد فنی و تأخیر در تائید تراکنش‌ها می‌گردد.

این مسئله در یک کسب و کار و تجارت متمرکز، موضوع مهمی نیست. چرا که به سادگی می‌توان نرم افزارها را به روز رسانی کرده و مشکل را برطرف نمود. اما، به روز رسانی شبکه‌ی بیت کوین، مستلزم آن است که تک تک معدن‌چیان را متقاعد کنید تا این نرم افزار جدید را بپذیرند. از طرف دیگر، افرادی که همچنان از نرم افزارهای قدیمی استفاده می‌کنند نسبت به کسانی که از نرم افزار جدید بهره می‌برند، پروتکل رمزنگاری شده‌ی متفاوتی را اجرا می‌کنند.

این، وظیفه‌ی هارد فورک است. در 6 سال ابتدایی به وجود آمدن بیت کوین، هارد فورک به کابوس توسعه دهندگان بدل شد و آنان تا جایی که می‌توانستند از آن اجتناب می‌کردند. اما اخیراً، تقسیماتی که در جامعه‌ی بیت کوین پدید آمده موجب شده که فورک‌های متعددی به وجود آمده و همگی در جهت مقابله با کاهش ترافیک عمل کنند.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
 

What-is-Bitcoin-

 

دانلودpdf مقاله :بیت کوین چیست؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/communication-skilll

15 مهارت‌‌‌ ارتباطی که برای موفقیت شغلی نیاز دارید


علاوه بر تجربه و مهارت‌های فنی که لازمه‌ی موفقیت در هر شغلی است، روابط عمومی یا به عبارتی «مهارت‌ ارتباطی» نیز نقش بسزایی در موفقیت شغلی ما ایفا می‌کند. به عقیده‌ی دیوید پارنل (David Parnell) نویسنده و مشاور در حوزه‌ی ارتباطات، مهارت‌ ارتباطی یعنی «داشتن صفات مختلفی که فرد به واسطه‌ی آنها قادر است به خوبی با دیگران تعامل و ارتباط داشته باشد»؛ از نظر او «گاهی این صفات، در دو ویژگی “دوست‌ داشتنی بودن” یا “داشتن شخصیت خوب” خلاصه می شوند. اما برای داشتن همین دو ویژگی باید صفات دیگری نیز در ما شکل بگیرد تا در نهایت، زمینه‌ساز ایجاد ارتباطی موثر و سازنده شود

 

در ادامه‌ی این مقاله با مهم‌ترین مهارت‌ ارتباطی که برای موفقیت شغلی به آن نیاز دارید، آشنا می‌شوید.

 

لین تیلور (Lynn Taylor) کارشناس محیط‌های کاری و نویسنده‌ی کتاب «روش‌های کنترل رفتارهای رئیس‌مآبانه» این مهارت‌ها را «تعاملی سازنده با در نظر گرفتن مصلحت طرفین» تعریف می‌کند. او رفتار در محیط‌های کاری را این‌گونه توضیح می‌دهد: « کارمندان ترجیح می‌دهند در محیط‌های دوستانه کار کنند. محیط‌های خشک و جدی، راندمان کاری را کاهش می‌دهد. با تقویت مهارت ارتباطی، می‌توان بازده کار را افزایش داد. افرادِ مدبر، که از هوش اجتماعی قوی‌ای برخوردارند، در محیط‌های کاری به رهبرانی مقتدر و موثر تبدیل می‌شوند. این افراد می‌دانند اعتماد کردن به روابطی که بر پایه‌ی احترام و دموکراسی است، رمز موفقیت شغلی و بهره‌روی است. با یادگیری مهارت‌ ارتباطی، رفتارهای منفی در محیط کار کاهش می‌یابد و با رویکردی مثبت می‌توان از بروز درگیری‌ها و تنش‌ها جلوگیری کرد

مهارت ارتباطی

  1. توانایی برقراری ارتباط با دیگران و مهارت‌‌‌ ارتباطی

 

ایجاد ارتباط با دیگران و درک موقعیت و دیدگاه آن‌ها یکی از مهارت‌ ارتباطی مهم در حوزه‌ی روابط تجاری است. گاهی برقراری ارتباط بسیار ساده است؛ همین که محترمانه موافقت یا مخالفت خود را با دیگران اعلام می‌کنیم در واقع با آن‌ها ارتباط برقرار کرده‌ایم. وقتی باتجربه و کارآزموده باشید، تقریبا با هر شخصی می‌توانید ارتباط برقرار کنید.


 

  1. مهارت ارتباطی و سخنوری

 

یکی دیگر از مهارت‌ ارتباطی، سخنوری است. تسلط ما بر شیوه‌ی بیان موضوع، بیشترین تاثیر را بر مخاطب می‌گذارد و او را برای شنیدن ایده‌های ما ترغیب می‌کند. با مهارت در سخنوری، ایجاد تعامل و ارتباط امکان‌پذیر می‌شود. تیلور در این باره می‌گوید: «اگر در شیوه‌های گفتاری و نوشتاری، از استعداد کافی برخوردار باشید، موفقیت از آن شما خواهد بود. در جهان امروز که وقت بسیار مغتنم است و تکنولوژی اسباب ارتباط مستمر و دائم را فراهم آورده، بیان واضح و روشنِ مسائل بسیار حائز اهمیت است

 

پارنل در ادامه توضیح می‌دهد: «چون جهان‌بینی افراد و درک آن‌ها از مسائل، با ما تفاوت دارد باید از بروز ابهامات معنایی در کلام خود جلوگیری کنیم. افرادی که به اصول ارتباطات آگاه هستند با شفاف‌سازی گفتار خود از بروز ابهام در کلامشان خودداری می‌کنند

 

  1. مهارت ارتباطی و مدارا با دیگران

 

مورد بعدی در مهارت ارتباطی، مدارا کردن است. وقتی اهل مدارا با دیگران هستید، در برابر آن‌ها صبوری به خرج می‌دهید و در موقعیت‌های استرس‌زا به خوبی می‌توانید خونسردی خود را حفظ کنید. قطعا این ویژگی شما از چشم رئیس دور نخواهد ماند. اگر نتوانید به خوبی از پس موقعیت‌های این چنین برآیید، باید با ارتقا و موفقیت شغلی خداحافظی کنید.


 

  1. اعتماد کردن و مهارت‌‌‌ ارتباطی

ما برای پیش‌برد اهداف خود و در نهایت موفقیت شغلی به برقراری ارتباط نیاز داریم و اساس رابطه‌ها بر پایه‌ی اعتماد شکل می‌گیرد. اعتماد کردن یکی از مهارت های ارتباطی است که نمی‌توانید آن را نادیده بگیرید. زمانی در کار خود موفق خواهید بود که قابل اطمینان باشید و احساس امنیت را در مخاطب خود ایجاد کنید.


 

  1. هم‌دلی و مهارت‌‌‌ ارتباطی

برای درک شرایط دیگران باید خود را در جایگاه آن‌ها قرار دهیم. باید از دید آن‌ها شرایط را بررسی کنیم و هر جا که نیاز به کمک ما بود، اقدام کنیم. در زندگی کاری و شغلی، حمایت و همدلی خود را به دیگران نشان دهید. این رفتار‌ها بازخورد مثبتی از سوی مخاطبتان ایجاد می‌کند. اگر از رفتارهای انسانی در محل کار شما خبری نباشد، دایره ارتباطات شما محدود می‌شود و پیشرفتی نخواهید داشت. بنابراین همدلی جزو موارد باارزش مهارت های ارتباطی است. جهان ایده‌آل، جهان بدون مشکل است. اما در زندگی واقعی، با چالش‌های فراوانی روبرو هستیم، برای داشتن رابطه‌ای سازنده باید بدانیم چه وقت به کمک دیگران بشتابیم.


 

  1. مهارت ارتباطی و گوش کردن

 

«ما دو گوش و یک دهان داریم»، یعنی پیش از اینکه سخنران خوبی باشیم باید مهارت گوش کردن را در خود تقویت کنیم. «شنیدن» و «گوش کردن» دو مقوله جدا هستند. گوش کردن فرآیندی آگاهانه است. یک شنونده‌ی خوب به مخاطب خود توجه می‌کند. زمانی را صرف تحلیل گفته‌های مخاطب خود می‌کند و سپس به گفته‌های او واکنش نشان می‌دهد. شنونده‌ی خوب بودن و توجه به نیاز دیگران مهارتی است که با تمرین به دست می‌آید و واکنش‌های مثبت اطرافیان را در پی خواهد داشت.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی و توجه به مخاطب 

 

مخاطب باید توجه‌ی واقعی شما را نسبت به خودش احساس کند. اگر تظاهر کنید که به او توجه می‌کنید، در واقع شانس خود را برای ادامه رابطه از دست می‌دهید. یکی از راه‌های نشان دادن علاقه‌ی واقعی به مخاطب، به خاطر سپردن نام‌ها، تاریخ‌ها و رویدادهای مهم زندگی است.

 

مهارت ارتباطی

 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی وانعطاف‌پذیری

«داشتن شخصیت خوب» و «دوست‌داشتنی بودن» به شدت به یکدیگر وابسته‌اند. این دو ویژگی تابع شرایط هستند. مثلا یک فرد زندانی شخصیت مورد قبولی در جامعه ندارد. اما اگر توانایی بالایی در برقراری ارتباط داشته باشد، می‌تواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد. اگر بتوانید در اعتقادات و قوانین خود انعطاف‌پذیر باشید به یک شخصیت دوست داشتنی تبدیل می‌شوید.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی و قضاوت صحیح

قضاوت صحیح یکی از مهارت های ارتباطی است. برای کسب این مهارت باید به دقت اطرافیان و جهان پیرامون خود را ببینیم و بشنویم. قضاوت صحیح در انتخاب دوست مناسب به ما کمک می‌کند و واکنش‌ها و تصمیمات ما به آن وابسته است.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی ومهارت مذاکره

 

وقتی به شناخت کافی از مخاطب خود دست یافتید و مهارت سخنوری را در خود تقویت کردید، نوبت آن است تا با بیانی قوی مخاطب را برای انجام آنچه در ذهن شما است، ترغیب و متقاعد کنید. مهارت در مذاکره کردن نه‌ تنها در بحث پیشنهادات کاری و دریافت حقوق و مزایای بهتر به ما کمک می‌کند که در زمینه‌های دیگر برگ برنده‌ی ما خواهد بود. مثلا به عنوان یک ویزیتور، مهارت مذاکره کردن به شما کمک می‌کند مشتری خود را متقاعد کنید که محصول شما بهترین و درست‌ترین گزینه برای او است.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی ،روشن‌فکر باشید

برای ایجاد اعتماد و احترام در دیگران باید این اطمینان را به آن‌ها بدهید که نظر و بازخورد آن‌ها بررسی شده و به کار گرفته می‌شود. وقتی که روشن‌فکر باشید و در برابر ایده‌ی خاصی تعصب نداشته باشید انعطاف‌پذیرتر به نظر می‌رسید و کار کردن با شما راحت‌تر خواهد بود.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی ،شوخ طبع باشید

کسی که از خندیدن لذت نمی‌برد، به افزایش تنش و درگیری دامن می‌زند. وقتی فشار کار را با شوخ‌طبعی کمتر می‌کنید، در واقع به یکی از فاکتورهای پیشرفت در کار خود دست‌یافته‌اید. شاد بودن در محیط کار ارتباطات شما را موثرتر می‌کند.

 

مهارت ارتباطی

 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی،مخاطب خود را بشناسید

باید مخاطب خود را به خوبی بشناسیم و گفتار خود را متناسب با شرایط او تنظیم کنیم. این مهارت بسیار بدیهی و پیش پا افتاده است اما رعایت نکردن آن، به تنهایی می‌تواند دلیلی برای شکست در روابط باشد. در واقع «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد»!


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی،صادق باشید

اساس رابطه بر پایه‌ی اعتماد است و لازمه‌ی اعتماد، صداقت است. در تمام رابطه‌ها، صداقت بهترین سیاستی است که می‌توانید در پیش بگیرید.


 

  1. مهارت‌‌‌ ارتباطی ،زبان بدن

 

هرچه قدر درباره اهمیت زبان بدن بگوییم باز هم کم است. بخش اعظمی از رابطه تحت تاثیر زبان بدن قرار دارد و این توانایی یکی از مهارت های ارتباطی مهم است. در واقع حتی زمانی هم که با افراد صحبت نمی‌کنیم، در حال برقراری ارتباط با آنها هستیم. برای داشتن ارتباطی بهتر باید مراقب ژست و حالت بدن، طرز بیان، صدا و ظاهر خود باشیم.

همه‌ی ما دوست داریم اطرافیان‌، ما و توانایی‌های‌مان را باور داشته باشند. هیچ کس از این قاعده مستثنی نیست. وقتی در قالب تشویق و تحسین از مخاطب خود حمایت می‌کنید، در واقع برای دست‌یابی به هدفش، به او انگیزه‌ی لازم را می‌دهید. همکاران خود را تشویق کنید، شاد باشید و به آن‌ها انگیزه بدهید. کارمندان در هر سطح و درجه‌ای که باشند ترجیح می‌دهند با افراد پرانرژی و با انگیزه همکاری کنند.

 

مهارت‌‌های ارتباطی در واقع شناخت احساسات فردی و توجه به آن‌هاست. افرادی که از احساسات و روحیات انسانی شناخت کافی دارند در کار خود موفق‌ترند. به همین دلیل است که احساس رضایت افراد از کاری که انجام می‌دهند تعیین‌کننده‌ی وفاداری و مشارکت آن‌ها است. به کارگیری مهارت ارتباطی، چشم‌انداز بهتری برای کار و هدفِ ما رقم می‌زند. امروزه ما در دو دنیای واقعی و مجازی زندگی می‌کنیم. مهارت های ارتباطی ما در این دو دنیا باید منطقی و اصولی باشد.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

منبع :‌ forbes.com

دانلودpdf مقاله :15 مهارت‌‌‌ ارتباطی که برای موفقیت شغلی نیاز دارید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/question

 سؤالات که زندگی‌تان را دگرگون می‌کنند

 

اگر در زندگی سؤالات درستی از خودمان نپرسیم، به احتمال زیاد نتیجه‌ این می‌شود که زندگی بر وفق مرادمان نخواهد شد. ولی مواجهه با برخی سؤالاتنیز دشوار است، چون معمولا یا می‌ترسیم پاسخی را که می‌خواهیم، دریافت نکنیم یا اینکه واقعا نمی‌خواهیم جواب را بدانیم.

 

همانقدر که چیزهای خوب در زندگی آسان به دست نمی‌آیند، فرارکردن از سؤالات دشوار هم راه مطمئنی برای داشتن یک زندگی متوسط و به دور از هیجان است. در این مقاله با پرسش‌هایی آشنا می‌شوید که زندگی‌تان را دگرگون می‌کنند.

 

به اعتقاد من این موضوع را سقراط به بهترین شکل ممکن بیان می‌کند: زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد.

 

این سخن سقراط، در دنیای کسب‌وکار نیز نِمود دارد. مثلا زمانی که اریک اشمیت (Eric Schmidt) مدیرعامل گوگل بود، این جمله‌ی معروف را گفت: «ما این شرکت را براساس سؤالات اداره می‌کنیم و به پیش می‌بریم، نه بر اساس جواب‌ها».

 

چرخ زندگی هم مانند کسب‌و‌کار براساس سؤالات می‌چرخد، نه جواب‌ها. پس در ادامه، تعدادی از سؤالات دشواری که ما می‌بایست مرتبا از خودمان بپرسیم را مرور خواهیم کرد.


 

1 سؤالات ،چقدر تصورم از خودم با برداشت دیگران از من متفاوت است؟

 

تا به‌حال صدای ضبط شده‌ی خودتان را شنیده‌اید تا بعد به خودتان بگویید «صدای من واقعاً این شکلی است؟» از آنجا که آوای صدای ما از داخل جمجمه‌ به گوش‌مان می‌رسد، هیچگاه، صدای خود را آنگونه که دیگران می‌شنوند، نمی‌شنویم. این استدلال در مورد اغلب رفتارهایمان نیز صدق می‌کند. ما رفتار خودمان را بر این اساس که فکر کرده‌ایم، چگونه با موقعیتی کنار بیاییم، تفسیر می‌کنیم. درحالی که دیگران فقط واقعیت رفتار ما را می‌بینند. ارزیابیِ 360 درجه، راه بسیار خوبی برای کسب این افق دید است. این ارزیابی، بازخوردی سودمند، سازنده و دقیق را به دست می‌دهد که مختص فرد خاصی هم نیست. حال اگر ارزیابی 360 را در پیش گرفتید و از دیگران خواستید که به شما بازخورد دهند، مطمئن شوید که بازخورد خاصی را از آنها می‌خواهید و از سؤالات کلی و عمومی نیز پرهیز کنید. برای مثال شما به سؤال «وقتی در جلسه‌ای کسی با من مخالفت کند، چگونه خودم را کنترل می‌کنم؟» پاسخ صادقانه‌تر و درست‌تری می‌دهید، تا به این سؤال «آیا من رئیس خوبی هستم؟». مراقب باشید که نشان دهید حاضر به شنیدن بازخورد و پذیرای آن هستید. اگر زمانی که کسی نظر خود را بیان می‌کند، نسبت به بازخوردی که به شما می‌دهد، از خود، بیخود شوید و کنترل‌تان را از دست بدهید یا حالت دفاعی به خود بگیرید، آنها دیگر صحبت‌شان را ادامه نخواهند داد.


 

2 سؤالات ،امروز بر چه کسی یا چه چیزی تأثیر مثبت گذاشته‌ام؟

به‌ عبارت دیگر می‌توان گفت «هر چیزی را بهتر از آن شکلی که تحویل می‌گیرید، تحویل دهید». یعنی وقتی از کسی یا چیزی جدا می‌شوید، اثر مثبتی بر آن داشته باشید. به‌پایان رساندن هر روز با این پرسش، یک راه عالی برای حفظ تمرکز و پافشاری بر اموری است که واقعا مهم هستند.


 

3 سؤالات ،آیا به ارزش‌هایم وفادار بوده‌ام؟

آیا تا به‌حال، به دلیل نبود یا کمبود چیزی در زندگی‌تان، احساس آزردگی خاطر کرده‌اید و به خاطر غُر بزنید؟ این احساس اغلب زمانی به سراغ‌مان می‌آید که رفتارمان اندکی ارزش‌های‌مان را نقض کند. اگر گذراندن اوقاتی باکیفیت در کنار خانواده، از ارزش‌های اصولی و اولیه‌ی ما باشد، ولی تا دیروقت سرِکار بمانیم، یک ناسازگاری رخ می‌دهد. پس اگر می‌خواهید صدای ضعیفی که آزارتان می‌دهد را از خود دور کنید، باید برای از بین بردنِ آن صدا، کاری کنید.


 

4 سؤالات ،اگر به همه‌ی اهدافم رسیده بودم چه احساسی داشتم؟ چطور می‌توانم این احساس را در راه رسیدن به آن اهداف داشته باشم؟

یکی از پیش‌نیازهای اساسی برای رسیدن به موفقیت، داشتن توانایی برای به‌تعویق انداختنِ لذت و خشنودی در مسیر پیگیری اهداف است. اما این به‌تعویق انداختن، به این معنی نیست که تا به خط پایان نرسیده‌ایم، احساس بیچارگی و بدبختی کنیم. پس اگر در راه رسیدن به اهداف، اندکی از موفقیت‌های کسب شده، احساس غرور و لذت به خود راه دهیم، هم انجام کارها برایمان لذت خواهد داشت و هم دست‌آوردهای بیشتری به‌دست خواهیم آورد. فقط باید توجه داشت که هنگام طی مسیر، در این احساس غرق نشویم.


 

5 سؤالات ،برای یادگیری کدام موضوعات به اندازه‌ی کافی وقت نگذاشته‌ام؟

 

اگر به اطراف‌مان نگاهی بیندازیم، می‌بینیم در دنیای بزرگی هستیم که همواره، بزرگ‌تر هم می‌شود. دانشمندان معتقدند، قبلا برای اینکه تمامیِ دانش موجود در جهان دوبرابر شود، به 1500 سال زمان نیاز بود. در حالی که این فرآیند، هم اکنون فقط یک یا دو سال طول می‌کشد. پس جا نمانید!


 

6 سؤالات ،در کدام بخش‌های زندگی‌ام درجا زده‏‌ام؟

وقتی در مرحله‌ای از زندگی‌تان، ثابت می‌مانید یا درجا می‌زنید، یعنی پذیرفته‌اید که قابلیت انجام کارهای کمتری را داشته باشید و به حداقلی که به‌دست می‌آورید، قانع می‌شوید. گاهی‌اوقات، ما خودمان را در مشاغلی درگیر و حبس می‌کنیم که بن‌بست‌هایی بدون راه فرار هستند. گاهی هم، خودمان را در روابط ناسالمی به دام می‌اندازیم. اگر از خودتان نپرسید که کجا و چرا درجا زده‌اید، بسیار مشکل خواهد بود که بخواهید این روند را متوقف کنید.


 

7 سؤالات،در 5 سال آینده دوست دارم زندگی‌ام چگونه باشد؟

به‌قول لوئیس کارول (Lewis Carroll) «اگر نمی‌دانید به کجا می‌روید، هیچ‌راهی شما را به مقصد نمی‌رساند.» این یعنی، یکبار در ذهن‌تان مقصدتان را مشخص کنید، تا بتوانید برای مسیرتان برنامه‌ریزی کنید. 5سال، بازه‌ی زمانی بسیار مناسبی است؛ نه آنقدر دور از دسترس است که نتوانید خودتان را در آن تصور کنید، نه آنقدر نزدیک است که نتوانید برای آن کاری کنید.


 

8 سؤالات ،اگر از چیزی نمی‌ترسیدم چه کار می‌کردم؟

از نقطه‌نظرِ بقا، ترس، هدف خودش را دارد. این هدف، همان چیزی است که باعث می‌شود ما دستمان را توی چرخ‌گوشت نکنیم و ما را از میلیون‌ها کار دیگری که به ما آسیب میرسانند یا به‌کشتن دهند، باز می‌دارد. با این حال ترس، گرایش به دوری‌گُزیدن و اجتناب دارد. یعنی به جای اینکه شما را در امان نگه دارد، شما را از پیشرفت در زندگی و رسیدن به رؤیاهای‌تان باز می‌دارد.


 

9 سؤالات،چه کسی شایستگی و خصوصیاتی را دارد که برای پیشرفت از او الهام بگیرم؟

زمانی که دیگران ویژگی‌هایی دارند که شما آنها را تحسین می‌کنید، تمرینی عالی این است که درباره‌ی این ویژگی‌ها تأمل کرده و در مورد راه‌هایی که می‌توانید آنها را در کارنامه‌ی خود جای دهید، فکر کنید و این ویژگی‌ها را نیز، به داشته‌های‌تان اضافه کنید.


 

10 سؤالات ،داریم کدام مشکل را حل می‌کنیم؟

آیا تا به‌حال در جلسه‌ای بوده‌اید و ناگهان متوجه شوید که هیچ‌یک از صحبت‌ها نقطه‌ی مشترکی ندارند و هر فردی حرف خودش را می‌زند؟ نه به این دلیل که افراد می‌خواهند یکدیگر را قانع و متقاعد کنند یا در بحث پیروز شوند، بلکه به خاطر اینکه آنها استنباط و برداشت متفاوتی از هدف گفت‌وگو و جلسه دارند. وقتی که جلسه دارید، نوشتنِ موضوع بحث بر روی تابلوی وایت‌برد، می‌تواند مفید باشد چون این کار باعث می‌شود همه بدانند که چرا در جلسه حضور دارند.


 

11 سؤالات ،چه چیزی مانع از انجام کارهایی می‌شود که باید انجام دهم؟

اینکه شانه‌های‌تان را بالا بیندازید و بگویید: «من نمی‌دانم چکار باید کرد؟» ساده است، اما این فقط یک بهانه است. بیشتر وقت‌ها ما دقیقا می‌دانیم که چکار باید بکنیم، فقط مشتاق و مایل نیستیم که موانع را از سر راه برداریم و کنار بزنیم.


 

12 سؤالات ،مشاور یا مربی من می‌شوی؟

هر کسی دوست دارد که مورد توجه قرار بگیرد، از سوی دیگر به اشتراک‌گذاری دانسته‌ها و سهیم‌کردن دیگران در اطلاعات خود، احساس خوبی دارد. به این دلیل می‌توان گفت که افراد کمی جواب رَد به این سؤال می‌دهند، به هر حال در پرسیدن این سؤال باید کمی دقت به خرج داد.


 

13 سؤالات ،مهم‌ترین درسی که تاکنون در زندگی گرفته‌ام چه بوده است؟ آیا به آن عمل می‌کنم؟

گاهی زندگی برای ما لالایی می‌خواند تا به خواب رویم و احساس کنیم که از خودمان راضی هستیم. از این‌رو مجبور خواهیم شد که در کلاس زندگی، درس‌های مهمی را دوبار یاد بگیریم. مشکل اینجاست که بیدارشدن از این خواب برای بارِ دوم، به همان اندازه دردناک است.

 

جمع‌بندی

پرسیدن سؤالات سخت ممکن است بسیار ناراحت‌کننده باشد ولی در عین‌حال، باید توجه داشت که با راحت‌طلبی هم نه چیزی یاد می‌گیریم و نه پیشرفت می‌کنیم.

 

به نظر شما هرکسی چه سؤالات دیگری را باید از خودش بپرسد؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

 

دانلودpdf مقاله :پرسش‌هایی که زندگی‌تان را دگرگون می‌کنند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Sugar

20 دلیل برای حذف شکر در رژیم غذایی


قصد نداریم شما را نگران کنیم، اما باید درمورد هر چیزی که در طول روز می‌خورید، اطلاعات کافی داشته باشید؛ از غلات صبحانه‌‌ گرفته تا سُس کچاپی که به‌عنوان طعم‌دهنده در اکثر غذاها می‌ریزید. امروزه یکی از اصلی‌ترین عوامل چاقی و دشمن درجه‌یک سلامتی مردم، شکر است. با توجه به تمایل بسیاری از مردم به مصرف شکر، پزشکان و مراکز بهداشتی برای ترغیب مردم به کاهش مصرف چربی و پایین آوردن مصرف کلسترول تلاش زیادی می‌کنند و از مردم می‌خواهند تا یک رژیم غذایی سالم را جایگزین عادات بد غذایی خود کنند.

 

گزارش‌های اخیر نشان می‌دهند شکر یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های کارشناسان در زمینه‌ی حفظ سلامت جسم است و بر همین اساس توصیه می‌شود کمتر از 10 درصد از کالری روزانه‌ی خود را از شکر دریافت کنید. انجمن سلامت آمریکا معتقد است کمتر از نیمی از کالری روزانه‌ی مردم باید از شکر دریافت شود. (در حدود 6 قاشق چای‌خوری یا 100 کالری برای زنان و 9 قاشق چای‌خوری یا 150 کالری برای مردان.)

 

در حالت طبیعی، شکر یک ماده‌ی تقریبا بی‌ضرر و البته تا حدی ضروری است. باید توجه داشت که بدن انسان برای داشتن یک عملکرد مناسب به کربوهیدرات‌ نیاز دارد. کربوهیدرات‌ها در میوه‌ها، سبزی‌ها و لبنیات به‌صورت ترکیبات فروکتوز یا لاکتوز وجود دارند. مشکل وقتی به‌وجود می‌آید که شکربه‌عنوان یک افزودنی طعم‌دهنده در فرایند آماده‌سازی غذا به آن افزوده‌ می‌شود.

مصرف بیش‌ازحد این ماده‌ی غذایی می‌تواند تأثیر مخربی بر سلامتی انسان داشته باشد که بزرگ‌ترین مشکل آن، افزایش وزن است. افزودن شکر موجب می‌شود میزان ترشح انسولین در بدن بالا برود، سوخت‌وساز مختل و کالری اضافی به‌صورت چربی شکمی ذخیره شود.

 

کاهش وزن تنها فایده‌ی کم کردن مصرف شکر نیست، در ادامه به 20 مزیت دیگر کاهش مصرف شکر اشاره می‌کنیم.

 

1. حذف شکر فشار خون‌تان را کاهش می‌دهد

 

کاملا واضح است که یکی از عوارض مصرف زیاد شکر، بالا رفتن فشارخون است. تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که مصرف شکر زیاد، علاوه بر اضافه‌وزن می‌تواند موجب بالارفتن فشارخون نیز بشود. این اصلا موضوع بی‌اهمیتی نیست؛ فشارخون بالا فشار بیشتری را به قلب وارد می‌کند و در درازمدت ممکن است کل سیستم گردش‌ خون را دچار آسیب کند. فشارخون بالا موجب بیماری‌های قلبی، حمله قلبی، سکته قلبی، آسیب به کلیه‌ها، بسته‌شدن رگ‌های قلبی و بسیاری از بیماری‌های جدی مربوط به قلب و عروق کرونر می‌شود.

 

به عبارت دیگر، افرادی که رژیم غذایی روزانه‌شان حداقل 25 درصد شکر داشته باشد، دوبرابر بیشتر از افرادی که فقط 10 درصد از کالری دریافتی‌شان شکر است، به بیماری‌های قلبی مبتلا می‌شوند.


 

2حذف شکر کلسترول خون‌تان پایین می‌آید

افرادی که شکر بیشتری مصرف می‌کنند، معمولا سطح HDL خون یا همان کلسترول خوب آنها پایین و برعکس میزان LDL یا کلسترول بد خون‌شان بالاست. افزایش سطح تری‌گلیسیرید یا همان چربی خون نیز یکی دیگر از عواقب افزایش مصرف شکر در رژیم غذایی است. کلسترول بد و چربی خون با انسداد عروق‌ خونی، زمینه‌ی ابتلا به بیماری‌های قلبی را فراهم می‌کنند.

 

حمله قلبی

 

3حذف شکر خطر بروز حمله قلبی کاهش می‌یابد

 

براساس مطالعات انجام‌شده، افرادی که شکر بیشتری مصرف می‌کنند، در مقایسه با دیگران بیشتر در معرض ابتلا به بیماری‌های قلبی قرار دارند. یک راه‌حل ساده برای پایین‌ آوردن ریسک ابتلا به بیماری‌های قلبی، قطع مصرف نوشابه‌های گازدار است. پژوهش‌های اخیر نشان‌ می‌دهند رابطه‌ی مستقیمی بین مصرف نوشیدنی‌هایی که با شکر شیرین شده‌اند و خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی وجود دارد. دکتر داریا لانگ گلیسپی (Darria Long Gillespie) پزشک اورژانس هیئت مدیره‌ی بیمارستان دانشگاه اموری معتقد است مصرف هر نوشابه می‌تواند خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را تا 25 درصد افزایش بدهد.


 

4حذف شکر ذهن فعال‌تری خواهید داشت

حتما می‌دانید که شکر دشمن اصلی دندان است، اما نکته‌ی مهم‌تر و ترسناک‌تر این است که شکر می‌تواند قدرت ذهنی شما را کاهش بدهد. تحقیقات نشان می‌دهند که زیاده‌روی در مصرف شکر عملکرد شناختی مغز را مختل می‌کند و با کاهش تعداد پروتئین‌هایی که مسئول حافظه و پاسخگویی هستند، آسیب‌هایی جدی به مغز و عملکرد آن وارد می‌شود.

در یک مطالعه‌ی خاص نشان‌ داده شد موش‌هایی که شکر مصرف می‌کنند در مقایسه با موش‌هایی که یک رژیم غذایی کنترل‌شده دارند، فعالیت سیناپسی کمتری دارند. در واقع مصرف بالای قند با سندروم متابولیک مرتبط است. دکتر لانگ گلیپس می‌گوید: «بیماری سندروم متابولیک نه‌تنها با کاهش عملکرد شناختی مرتبط است، بلکه ممکن است حتی باعث تغییراتی در ساختار مغز شود


 

5حذف شکر خطر ابتلا به آلزایمر و زوال عقل را کاهش می‌دهد

شکر موجب کاهش تولید فاکتور نورون‌زایی مشتق‌شده از مغز (BDNF) می‌شود. این ماده‌ی شیمیایی در شکل‌گیری خاطرات جدید و یاد‌آوری خاطرات گذشته به مغز کمک می‌کند. سطح BDNF به‌ویژه در افراد مبتلا به اختلال متابولیسم گلوکز (افراد مبتلا به دیابت و پیش‌دیابت) بسیار پایین است. در واقع می‌توان گفت کاهش BDNF ارتباط مستقیمی با بیماری زوال عقل و آلزایمر دارد.


 

6حذف شکر کمتر دچار افسردگی می‌شوید

تحقیقات نشان می‌دهند افراد مُسنی که بیش از چهار بطری نوشابه در روز مصرف می‌کنند، در مقایسه با افرادی که اصلا نوشابه، قهوه یا چای مصرف نمی‌کنند، 30 درصد بیشتر دچار افسردگی می‌شوند. عملکرد مناسب مغز، به دسترسی پایدار به برخی مواد شیمیایی مانند گلوکز و انسولین وابسته است. وقتی گلوکز (که نام دیگر شکر است) وارد بدن می‌شود، انسولین ترشح می‌شود و راه ورود شکر به سلول‌ها را هموار می‌کند. وقتی بدن شما به‌طور مداوم شکر زیادی دریافت کند، نسبت به انسولین مقاوم می‌شود و انسولین دیگر تأثیر سابق را نخواهد داشت. این عامل به‌نوبه‌ی خود موجب افسردگی و اضطراب می‌شود.

 

اعتیاد به شیرینی

 

7حذف شکر اعتیاد به شیرینی و مواد غذایی شیرین در شما کم می‌شود

پژوهش‌های انجام‌شده نشان می‌دهند حیواناتی که نوشیدن‌های شیرین مصرف می‌کنند، بیشترِ علائم اعتیاد به مواد مخدر را از خود بروز می‌دهند. چه اتفاقی می‌افتد؟ در هنگام جذب شکر، دوپامین (انتقال‌دهنده‌های عصبی احساس خوب در مغز) ترشح می‌شود. مشکل این است که خوردن بیش‌ازحد شکر میزان ترشح دوپامین را به‌شدت کاهش می‌دهد و این یعنی اینکه اگر می‌خواهید به‌اندازه‌ی قبلا احساس شادی کنید، باید شکر بیشتری مصرف کنید. یکی از تحقیقات انجام‌شده در این زمینه نشان می‌دهد که خوردن مواد غذایی شیرین قسمت‌هایی از مغز را که در افراد معتاد به کوکائین فعال می‌شود، تحریک می‌کند. کاملا مشخص است که مواد مخدر تنها چیزی نیست که باید در برابر آن مقاومت کنید!


 

8حذف شکر موجب جوان ماندن پوست می‌شود

برای حفظ شادابی و طراوت دوران جوانی، بهتر است از مصرف زیاد شکر اجتناب کنید. کاهش مصرف شکر موجب جوانی پوست و جلوگیری از چروک صورت می‌شود. در واقع با ورود شکر به بدن و اتصال آن به پروتئین‌های خون مقدار زیادی گلیکاسیون (AGEs) تولید می‌شود. AGEs موجب آسیب به کلاژن و الاستین می‌شود. گفتنی است که کلاژن و الاستین وظیفه‌ی استحکام بافت پوست را برعهده دارند و آسیب رسیدن به آنها، یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد چین‌وچروک در پوست است. همچنین شکر آنزیم‌های آنتی اکسیدان طبیعی بدن را غیرفعال می‌کند و درنتیجه پوست در برابر اشعه‌ی خورشید آسیب‌پذیرتر می‌شود. دکتر لانگ گلیسپی می‌گوید: «اینکه بگویم آنچه که می‌خورید بر سلامت و شادابی پوست شما تأثیرگذار است، حرف نادرستی نیست


 

9حذف شکرموجب صاف شدن و روشن شدن پوست می‌شود

خوردن غذاهای شیرین به دلیل بالابودن میزان گلوکز و نوسانات شدید هورمونی می‌تواند باعث بروز آکنه در افراد شود. ماریسا موری (Marisa Moore)استاد دانشگاه ایالت جورجیا معتقد است: «التهاب ناشی از مصرف بیش‌ازحد قند، زمینه‌ساز بسیاری از بیماری‌های پوستی مانند پسوریازیس است


 

10حذف شکر احتمال ابتلا به دیابت را کاهش می‌دهد

تحقیقات نشان می‌دهد که خوردن یک تا دو لیوان نوشیدنی شیرین در روز، احتمال ابتلا به دیابت نوع 2 را تا 26 درصد افزایش می‌دهد. به‌دلیل مقاومت بالای انسولین ناشی از مصرف زیاد قند گلوکز، فروکتوز و سایر انواع آن، قند نمی‌تواند وارد سلول شود و درنتیجه در رگ‌های خونی رسوب می‌کند. تجمع میزان زیاد شکر در خون می‌تواند زمینه‌ساز بیماری دیابت و درنهایت ابتلا به آن شود.


 

11حذف شکر به کبد چرب مبتلا نمی‌شوید

پژوهش‌ها نشان می‌دهند یک رژیم غذایی پُرشکر ممکن است خطر ابتلا به بیماری کبد چرب را افزایش بدهد. آیا تا‌به‌حال چیزی درمورد کبد چرب شنیده‌اید؟ دکتر مارک هیمن (Mark Hyman) بنیانگذار مرکز سلامت اولترا و رئیس مؤسسه‌ی پزشکی کاربردی می‌گوید: «شما تنها کسی نیستید که اطلاعات زیادی درمورد این بیماری ندارید، اما واقعیت این است که بیماری کبد چرب یکی از بیماری‌های بسیار شایع در آمریکاست.» ترشح زیاد انسولین به دلیل مصرف زیاد شکر موجب می‌شود چربی وارد سلول‌های کبد شود و همین موضوع منجر به التهاب در کبد می‌گردد. بیماری کبد چرب یکی از دلایل اصلی ابتلا به دیابت، حمله‌ی قلبی و حتی سرطان محسوب می‌شود.

 

سرطان

 

12حذف شکر خطر ابتلا به برخی از سرطان‌ها را کاهش می‌دهد

اگرچه مطالعات انجام‌شده در این زمینه کامل نیستند، اما برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مصرف زیاد شکر رابطه‌ی مستقیمی با ابتلا به برخی از سرطان‌ها از جمله سرطان لوزالمعده دارد.


 

13حذف شکر دهان‌تان خوشبوتر می‌شود

بارها و بارها شنیده‌ایم که بین مصرف قند و شکر و پوسیدگی دندان رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد. اما چرا؟ شکر یک منبع غذایی سریع را برای باکتری‌های دهان و دندان فراهم می‌کند، دسترسی سریع به مواد غذایی محیط مناسبی را برای رشد و تکثیر باکتری‌ها ایجاد می‌کند و تشکیل پلاک دندان و پوسیدگی دندان، بوی بد دهان را به‌دنبال دارد.


 

14حذف شکر راحت‌تر نفس می‌کشید

مطالعات نشان می‌دهند مواد غذایی خاصی که شکر زیادی دارند، می‌توانند احتمال بروز بیماری‌هایی مانند آسم یا بیماری مزمن انسداد ریه را به‌شدت افزایش بدهند.


 

15پُر انرژی خواهید بود

مطالعات نشان می‌دهند یک رژیم غذایی سرشار از قند، می‌تواند فعالیت سلول‌های اورکسین را کاهش بدهد. این سلول‌ها تأمین‌کننده‌ی انرژی موردنیاز بدن و همچنین عامل اصلی حرکت و رشد هستند و کاهش فعالیت آنها موجب توقف یا ایجاد اختلال در سوخت‌وساز بدن می‌شود. به عبارت دیگر، وقتی فعالیت سلول‌های اورکسین کم می‌شود یا از بین می‌رود،‌ دچار خواب آلودگی، بی حالی و کسالت می‌شویم، شاید به همین خاطر است که بعد از خوردن غذایی که حاوی مقدار زیادی کربوهیدرات و شکر است، بیشتر دوست داریم چُرت بزنیم.


 

16کمتر هوسِ خوردن می‌کنید

خوردن غذاهایی که میزان شکر در آنها بالاست، موجب ترشح هورمون گرلین می‌شود. در واقع این هورمون حس گرسنگی را به‌شدت بالا می‌برد. باید توجه داشته باشید که غذاهای فرآوری‌نشده و فاقد شکر، تا حد زیادی می‌توانند احساس گرسنگی را کاهش بدهند و درنتیجه فرد برای مدت زمان بیشتری احساس سیری خواهد داشت.

 

دندان سالم

 

17تعداد دفعات مراجعه‌ی شما به دندان‌پزشک کمتر می‌شود

همان‌طور که قبلا هم اشاره کردیم، مصرف زیاد شکر بدون شک منجر به پوسیدگی دندان و ابتلا به سایر بیماری‌های دهان و دندان می‌شود، پس اگر مصرف شکر و شیرینی را کاهش بدهید کمتر مجبور می‌شوید به دندان‌پزشک مراجعه کنید.


 

18کمتر دکتر می‌روید

خوردن یا نوشیدن مواد غذایی شیرین موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن می‌شود. شکر زیاد می‌تواند منجر به مهار فاگوسیتوز شود (فاگوسیتوز یا بیگانه‌خواری، فرایندی است که طی آن ویروس‌ها و باکتری‌ها توسط سلول‌های سفید خون از بین می‌روند.) قندهای ساده‌ای مانند گلوکز، فروکتوز یا انواع دیگر آن موجب ایجاد اختلال در فعالیت سلول‌های سفید خون می‌شوند. همان‌طور که می‌دانید، گلبول‌های سفید سربازان بدن هستند که وظیفه‌ی مبارزه با مهمانان ناخوانده را برعهده دارند. کاملا واضح است که هرچه کمتر مواد غذایی شیرین مصرف کنید، کمتر به متخصص داخلی مراجعه می‌کنید و وقت کمتری را در اتاق‌ انتظار و با خواندن مجلات تاریخ گذشته صرف می‌کنید!


 

19. محیط زیست سالم‌تری خواهید داشت

 

پرورش نیشکر، به یک تُن آب نیاز دارد، کاشت آن اغلب به خاک آسیب می‌رساند و علاوه بر اینها، صنعت تولید شکر موجب آلودگی‌ شیمیایی آب و خاک می‌شود. برخی از مناطقی که قبلا نیشکر در آنها کشت می‌شد، مثل دلتای رود مکونگ در ویتنام و جنگل آتلانتیک در برزیل، اکنون به زمین‌های بایر و بی‌حاصلی تبدیل شده‌اند.


 

20. می‌توان به کارگران فقیر کمک کرد

خانواده‌ی کارگرانی که در مزارع نیشکر کار می‌کنند، معمولا در فقر، گرسنگی و بدبختی دست‌وپا می‌زنند. گزارش منتشرشده توسط ائتلاف بین‌المللی کارگران کشاورزی نشان می‌دهد خانواده‌ی کارگران در مالزی با بودجه‌ی 5 سنت برای هر وعده‌ی غذایی زندگی می‌کنند. در سال 2013، اداره‌ی کار آمریکا اعلام کرد صنعت نیشکر در جمهوری دومینیکن عامل اصلی خشونت علیه کارگران است. افرادی که زندگی فقیرانه‌ای دارند و هر هفت روز هفته در حدود 12 ساعت در روز کار‌ می‌کنند، از بهداشت روانی و فقدان امنیت شغلی رنج می‌برند. کاهش یا حذف مصرف شکر یعنی عدم حمایت شما از مالکان اصلی مزارع نیشکر که از ناقضان اصلی حقوق کارگران نیز هستند.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

دانلودpdf مقاله :20 دلیل برای حذف شکر در رژیم غذایی

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Instagram

چگونه کسب درآمد از اینستاگرام کنیم؟


Instagram یک شبکه اجتماعی است، که قابلیت های کمتری نسبت به فیسبوک دارد اما چرا اکثر کسب و کارهای کوچک از آن استفاده میکنند و آنرا منبع اصلی درآمدشان مینامند؟

 

اینستاگرام (Instagram) یک برنامه (App) موبایل است که در سال 2010 وارد بازار شد. افرادی که نام کاربری در این شبکه اجتماعی دارند میتوانند عکس هایشان را با دیگران که آنها را دنبال (Follow) کرده اند به اشتراک بگذارند، عکس های دیگران را لایک کنند و برایشان کامنت بنویسند.

 

اما چطور شد که کسب و کارهای کوچک و نوپا چنین به سمت اینستاگرام حجوم آورده اند و در حال کسب درآمد از اینستاگرام هستند؟

 

خب ،برای روشن تر شدن موضوع یک نگاهی به اطرافتان بیاندازید. اگر در محیط خارج از خانه باشید چیزی که با هر فردی میبینید یک دستگاه تلفن هوشمند است. هر فردی در روز حداقل 2 ساعت با تلفن همراه خود مشغول است (زنگ، پیامک، بازی و …) و در این میان یک شبکه اجتماعی سیار وجود دارد که همیشه بر روی تلفن همراه نصب است و میتوان هر زمانی که نیاز باشد سری به آن زد.

کسب درآمد از اینستاگرام

در دنیای امروز برای راه اندازی یک کسب و کار موفق چیزی که مهمه راه رسیدن به مشتری است. ایده فوق العاده، فراوان وجود دارد و کم کم برای راه اندازی کسب و کار اهمیتش را از دست میدهد.

پس مهم نحوه رسیدن و ارتباط برقرار کردن با مشتری بلقوه است و چه چیزی بهتر از یک شبکه اجتماعی که فرد هر روز مرتبا آن را چک میکند تمام بروز رسانی ها را دنبال میکند؟

شما نیاز دارید تا برند خود را در اینستاگرام فعال کنید. اینستاگرام یک شبکه اجتماعی است که توانایی جذب مشتریان بالقوه از تمام نقاط دنیا را دارد. برای پیشرفت در اینستاگرام باید فالوئرهای خود را افزایش دهید. چون هرچه مخاطبین بیشتری داشته باشید، بیشتر دیده می‌شوید. در اینجا 6 نکته بازاریابی وجود دارد که به شما کمک می‌کند کسب‌وکار خود را رونق دهید.

 

 

1.استفاده از ابزارهای رایگان اینستاگرام

اگر پروفایل خود را در حالت business قرار دهید امکانات زیادی از جمله قابلیت آنالیز پست‌های خود را دارید. این قابلیت به شما این امکان را می‌دهد که بتوانید ببینید چه پست‌هایی طرفداران بیشتری دارند و مخاطبین شما بیشتر تمایل به ایجاد تعامل برای کدام پست‌ها را دارند و محتوایی تولید کنید که مطابق میل مخاطبانتان است.


 

2کمک گرفتن از فیس‌بوک

سعی کند تمام مخاطبان دیگر شبکه‌های اجتماعی خود مثل فیس‌بوک و … را به اینستاگرام خود دعوت کنید. با این روش شما مخاطبینی خواهید داشت که از قبل با شما آشنا هستند و در نتیجه تمایل بیشتری به لایک کردن و کامنت گذاشتن پست‌های شما دارند.


 

3پست ممنوع

به حدی پست بگذارید که برندتان به‌اندازه کافی مطرح شود، پشت سر هم پست گذاشتن فالوئرهای شما را عصبی خواهد کرد و آن‌ها شما را آنفالو می‌کنند. هیچ پست جادویی وجود ندارد که برای همه برندها کارساز باشد.

 

شما باید ببینید مخاطبین شما چه عکس‌العملی به انواع پست‌ها نشان می‌دهند. برای مثال پست‌های خود را در زمان‌های مختلفی از روز آپلود کنید تا ببینید در چه زمانی بیشترین لایک و کامنت به شما تعلق می‌گیرد.

 

اینستاگرام

 

4برای پیشرفت تعامل برقرار کنید

اگر کسی زمان گذاشت و برای شما کامنت ارسال کرد کمی وقت بگذارید و از او تشکر کنید. این کار می‌تواند یک مشتری وفادار برای شما به دنبال بیاورد. همچنین می‌توانید دو تا از دوستانی که به محتوای شما علاقمند هستند را تگ کنید. این کار باعث می‌شود جمع کثیری از مخاطبان شما را ببینند.


 

5محتوا

اگر برای شما سخت است که به دنبال محتوای مناسب بگردید. ببینید همکاران شما از چه محتواهایی استفاده می‌کنند و آن را از کجا دریافت می‌کنند. برای مثال نام نویسنده آن متن را جستجو کنید و ببینید چه محتواهای دیگری از آن نویسنده وجود دارد که شما می‌توانید از آن استفاده کنید.


 

6خلاقانه با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید

اگر تصاویری که آپلود می‌کنید خلاقانه باشد مخاطبان بیشتری را جذب می‌کنید این کار خیلی مؤثرتر از زمانی است که در پست‌های خود مستقیم تبلیغ خود را می‌کنید.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

Instagram

منبع oghyanooseabi.com

 

دانلودpdf مقاله :چگونه از طریق اینستاگرام کسب درآمد کنیم؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Marketing-and-sales-techniques

آموزش اصول و تکنیک های بازاریابی و فروش


ارجاع، مهمترین کلید بازاریابی و فروش است. تا حالا شده است که محصولی را خریده باشید و بعد از خرید، بفهمید چه کلاهی سرتان رفته؟ کافی است فقط یک بار این اتفاق برایتان افتاده باشد تا از آن به بعد، همیشه موقع خرید، به فروشنده شک کنید. این اتفاق برای همه مشتریان- دست کم یک بار- افتاده و بنابراین آنها همیشه شکاکند، چه در ایران و چه در هر جای دیگر دنیا. شما باید به مشتری اطمینان بدهید تا این ترس و شک او از بین برود. بنابراین، نحوه صحبت کردن شما و طرز لباس پوشیدنتان اهمیت پیدا می کند.

خوش قول بودنتان مهم می شود و همین طور سایر ویژگی هایی که در واقع، ملاک قضاوت مشتری درباره شخصیت و میزان صداقت شماست. در این سفر به یکی از رستورانهای تهران رفتم و دیدم حسابی شلوغ است. درباره آن رستوران سوال کردم و به من گفتند که اینجا همیشه همین طور است و همه آن را به دوستان و آشنایانشان معرفی می کنند. این یعنی عملکرد درست. شما اگر برای مشتری اولتان خوب وقت و انرژی بگذارید، برای مشتری بعدی که یک مشتری ارجاعی است، کافی است یک دهم مشتری قبلی، انرژی بگذارید


 

قدرت پاسخگویی به مخالفت های مشتری، یک مهارت موثر در بحث بازاریابی و فروش است. هر چه مشتری بیشتر از شما سؤال کند، باید با علاقه بیشتری به او جواب بدهید، چون این سؤال نشانه آن است که مشتری از محصول شما خوشش آمده. موقع پاسخ گویی حق ندارید عصبانی شوید. اگر مشتری سوال کرد و شما خودتان را از بحث کنار کشیدید، باخته اید، باید پیشاپیش سوال های مشتریانتان را پیش بینی کنید و برای هر کدام، جواب مناسبی تدارک ببینید. (باترا، راه های ساده برای شغل شریف فروشندگی)


 

 

مشتری از شما خرید نمی کند، مگر اینکه احساس کند شما به او اهمیت می دهید. اینکه مشتری در صحبت با شما احساس امنیت کند، بسیار مهم است. صحبت شما با مشتری، باید ترس و شک او را از بین ببرد.

 

پس ارتباط بعد از فروشتان را با هیچ کدام از مشتری ها قطع نکنید، چون این ارتباط باعث ارجاع مشتریان بعدی  می شود. برای یک فروشنده موفق، فروش صرفاً شروع یک ارتباط است، نه پایان یک ارتباط. محصولات مهم نیستند، ارتباط مهم است. پس روی رابطه تمرکز کنید.


 

تکنیک های نهایی سازی فروش (کی فروش به قطعیت می رسد؟)

 

نهایی سازی فروش، بخش پایانی و مهم بازاریابی و فروش است، یعنی وقتی مشتری آماده خریدن شده، نباید بگذارید کار به جایی بکشد که او بگوید بسیار خوب، حالا می روم و فکر می کنم و… باید طوری رفتار کنید که مشتری در همان لحظه به تصمیم برسد. عملکرد شما در آن لحظه، بسیار مهم است. نهایی سازی فروش، تکنیک های بسیاری دارد که برخی از آنها را برای شما می گویم.

 

فروش و بازاریابی

 

1تکنیک دعوت در بازاریابی و فروش

ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است

 

اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟« اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت  می گویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم… اما فروشنده خوب، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند، ترک نمی کند.


 

2تکنیک جایگزینی در بازاریابی و فروش

 

در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید:گران است؟ ما تخفیف می دهیم، چقدر نقد دارید؟ قسط  می بندیم!


 

3تکنیک مراقبت برای بازاریابی و فروش

مشتری باید این را احساس کند که اگر هم دارد در انتخابش اشتباه می کند، شما مراقب اوضاع هستید و او را تنها نمی گذارید. این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.

 

جذب مشتری

 

4تکنیک ثانویه در بازاریابی و فروش

اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، بازاریابی و فروش را به سمت نهایی شدن می برید.


 

5تکنیک زاویه تند در بازاریابی و فروش

 

در این تکنیک، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید. مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟

می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟ یعنی تا مشتری مخالفت کرد، شما از همان زاویه، راه را می بندید.


 

5تکنیک اجازه در بازاریابی و فروش

 

ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.   (هیمن و سانچز تاکتیک فروش)


 

طراحی افزایش فروش

برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم: اول افزایش تعداد موارد فروش فردی، دوم افزایش حجم فروش به هر مشتری و سوم، افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.

مدل فروش قدیمی4 بخش داشت:

 

اول ابراز صمیمیت(تحویل گرفتن مشتری)، دوم صلاحیت دادن به مشتری(شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)، سوم سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا) و چهارم، نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)

 

اما مدل جدید بازاریابی و فروش برعکس شده است. توصیه می شود40 درصد از وقت خود را بگذارید برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری، 30 درصد از وقت را به شناسایی نیازهای مشتری اختصاص دهید(برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای مشتری گوش کنید)، 20 درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و10 درصد آخر را هم اختصاص بدهید به نهایی سازی فروش.

صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش قائل است. خوب سوال کنید. سوال ملایمی مثل : »منظورتان چیست؟« به مشتری می فهماندکه شما به درک نیاز او علاقمندید.   (روانشناسی فروش برایان تریسی)

 

فروش وکسب وکار

 

مرور برنامه و مباحث قبل از ملاقات

این موضوع آن قدر ساده است که اغلب فراموش می شود، اما نشانه یک فروشنده حرفه ای، آمادگی کامل و مرور تمام جزییات قبل از هر جلسه است بهترین فروشندگان آن هایی هستند که به طور مرتب مطالبی را که قرار است بگویند و جزییات مربوط به محصول را، قبل از هر جلسه با مشتری، مرور و بررسی کرده و پیش خود تکرار می کنند.

تصور کنید شما یک فروشنده هستید و قرار است امروز یکی از مهم ترین ملاقات های دوران کاری خود را برای به ثمر نشاندن یک  بازاریابی و فروش عمده داشته باشید، به نظر شما برای موفقیت در این ملاقات چه چیزهایی لازم است؟ شاید پاسخ شما به این پرسش مواردی از قبیل:

رفتار مناسب، پوشیدن لباس شیک و رسمی، حضور به موقع سرجلسه و….

 

اما یک نکته مهم در این جا وجود دارد و آن این که:

«فروشندگان موفق، قبل از هر ملاقاتی با مشتری، برای این رویارویی تمرینات کافی دارند و از این حیث خودشان را کاملا آماده می کنند. »

در هر زمینه ای، افرادی که کامل ترین آمادگی ها را کسب کرده و خودشان را وقف کارشان می کنند، به بالاترین سطح ارتقا پیدا می کنند و فروشندگی نیز از این موضوع مستثنا نیست.

با داشتن تجربه کم هم می توان وارد دنیای بازاریابی و فروش شد، ولی قسمت آسان کار همین جا تمام می شود؛ از این مرحله به بعد، تلاش سخت و آموزش مستمر برای کسب موفقیت ضروری است. پس اگر می خواهید جزو بهترین ها باشید و بهترین نتایج را هم به دست آورید، باید راه بهترین ها را بروید، یعنی خود را از هر جهت آماده کنید و حتی بیش از حد لازم است این کار را انجام دهید.

 

به پرسش نخست باز می گردیم؛ یکی دیگر از مواردی که برای موفقیت در امر فروشندگی لازم است، آشنایی شما به عنوان فروشنده، با وضعیت مشتری است؛ فروشنده ای که بیش ترین آشنایی را با وضعیت مشتری خود داشته باشد، به احتمال قوی برنده معامله خواهد بود. منظور از شناخت وضعیت مشتری، آگاهی از علایق، خواسته ها و سلیقه هایی است که مشتری را به سمت خرید سوق داده است.

مثلا ممکن است مشتری شما از طرفداران پروپا قرص مدل های سنتی کالای مورد عرضه باشد، در این صورت هر چقدر شما بیش تر درباره نو بودن و مدرن بودن کالای خود با وی صحبت کنید، احتمال شکست خود را بالاتر می برید.   (کول کلید طلایی ارتباطات)


 

روش فلدمن 

بین انجام مقطعی یک معامله و کیفیت پرسش هایی که به مشکلات مشتری تاکید دارد، رابطه مستقیمی وجود دارد. تنها راه اطمینان از شفافیت و ارتباط سوالات با موضوع این است که آن ها را قبل از ملاقات با مشتری، کلمه به کلمه روی کاغذ بنویسید. جالب است بدانید بعضی از موفق ترین فروشندگان «متخصص طرح سوال» از مشتری بوده اند.

بن فلدمن، فروشنده ای که برای شرکت بیمه نیویورک کار می کرد، به عنوان بزرگ ترین فروشنده عصر حاضر شناخته شده است؛ وی هر شب مدت دو ساعت به مرور و تمرین مطالبش می پرداخت تا روز بعد آمادگی کامل داشته باشد.

او در کتاب «روش فلدمن» توضیح می دهد که :

موفقیت بزرگ وی عمدتا به خاطر توانایی های او در پرسیدن سوالات درست، در زمان درست بوده است. فلدمن متوجه شده بود که پرسش هایی مناسب و به جا، می تواند یک فرد بی علاقه یا منفی را گاهی در عرض چند ثانیه به یک مشتری تبدیل کند.


 

روش گلدمن

هینز گلدمن، از دیگر صاحبان عرصه بازاریابی و فروش نیز در کتاب خود با نام «مشتری شناسی» می گوید:

«95 درصد فروشندگان فقط با اصلاح جملات خود به هنگام ارایه مطالب می توانند نتایج بهتری به دست آورند. گزینش کلمات صحیح در یک پرسش یا پاسخ می تواند تاثیر عمیقی به جای بگذارد و تنها راه اطمینان از عالی بودن ساختار جملات، نوشتن آن ها روی کاغذ و تمرین مکرر آن هاست. »

همیشه برنامه ریزی قبلی داشته باشید .

پیش از ملاقات با مشتری، هدف هایتان را از این دیدار مشخص کنید. چیزهایی را که امیدوارید در این دیدار به دست آورید به تفکیک بنویسید. پس از ملاقات هم فورا هر چه را که بیان شده است یادداشت کنید. به حافظه تان اطمینان نداشته باشید؛ چینی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: «دوام کم رنگ ترین مرکب، بیش تر از بهترین حافظه هاست. »

قبل از هر ملاقات با مشتری صرف نظر از تعداد دیدارهای قبلی با او، چند دقیقه ای را صرف مرور و بررسی پرونده او، وضعیت فعلی و یادداشت های قبلی خودتان بکنید. با انجام این کار، از افزایش فوق العاده میزان آمادگی و تاثیرگذاری خود تعجب خواهید کرد و مشتری ها نیز همیشه متوجه می شوند که شما تکلیفتان را انجام داده اید.

 

موفق ترین فروشندگان در هر رشته ای قبل از شروع به بازاریابی و فروش و ارایه مطالب و پایان دادن به معامله، خودشان را کاملا آماده می کنند. آن ها همه چیز را پیشاپیش می سنجند و هیچ چیز را به شانس واگذار نمی کنند. به یاد داشته باشید که همین جزییات، تفاوت بین موفقیت و شکست است. فروشنده ای که وقت زیادی را صرف آشنایی با نیازهای خاص مشتری کرده باشد، موفق به ایجاد بالاترین سطح اعتماد و برقراری بهترین رابطه با مشتری خواهد شد.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

Marketing-and-sales-techniques

دانلودpdf مقاله :15 مهارت‌‌‌ ارتباطی که برای موفقیت شغلی نیاز دارید

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Stress

چگونه بر استرس خود غلبه کنیم؟

 

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید افراد موفق چطور می‌توانند در زمان‌هایی که دچار استرس می‌شوند، آرام بمانند؟ آیا این سوال برای‌تان پیش آمده که چرا برخی از افراد این مهارت را دارند تا در بحران و شرایط سخت، خونسرد باشند؟ پیش آمده که آرزو کرده باشید شما هم می‌توانستید این مهارت مهم را وارد زندگی‌تان کنید؟

 

1فاجعه سازی نمی‌کنند

فاجعه سازی یعنی اینکه در مورد موقعیت پیش آمده، فورا بدترین حالت و نتیجه‌ی ممکن را تصور کنیم. افراد موفق چنین طرز فکری ندارند، در عوض موقعیت پیش رو را منطقی بررسی می‌کنند و احتمالات را کشف می‌کنند.

 

این افراد هوشمندانه تصمیم می‌گیرند که چطور واکنش نشان دهند و گزینه‌ها را می‌سنجند: «اگر چنین واکنشی نشان دهم چه خواهد شد»، این سوال کلیدی است که افراد موفق در شرایط بحرانی از خود می‌پرسند. بهتر است شما هم تغییری در شیوه‌ی تفکر خود ایجاد کرده و روی همه‌ی احتمالات تمرکز کنید، نه روی بدترین احتمال.


 

2نفس عمیق می‌کشند

افراد موفق یاد گرفته‌اند که موثرترین روش خونسرد ماندن، تنفس فعال است. یعنی از پروسه‌ی جسمی دم و بازدم اطلاع دارند و هدفمند نفس می‌کشند. افراد موفق می‌دانند تنفس به تنظیم و کنترل واکنش جنگ و گریزشان کمک زیادی کرده و فواید روانی و فیزیولوژیکی زیادی دارد. چطور است شما هم این بار اگر تحت استرس شدید قرار گرفتید، لحظه‌ای مکث کنید و 10 نفس عمیق بکشید و روی هر دم و بازدم‌تان تمرکز کنید. سعی کنید بیرون رفتن استرس از بدن‌تان را حین بازدم، احساس و تجسم کنید.


 

3در لحظه حضور دارند

آنهایی که بسیار موفق هستند در لحظه زندگی می‌کنند، نه در اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده‌اند. این افراد نگران آینده نیز نیستند. بلکه با حضور ذهن در زمان حال باقی می‌مانند و با تدبیر به رویاهایی می‌اندیشند که امکان وقوع‌شان در آینده هست. حضور در لحظه و ذهن آگاهی به افراد موفق اجازه می‌دهد در رنج‌های گذشته باقی نمانند و درگیر افکار نگران کننده در مورد آینده نباشند.

 

افراد موفق با داشتن چنین ویژگی، یاد گرفته‌اند که خنده و شادی مهم است و زندگی در لحظه، اغلب چیزهایی زیادی برای لذت بردن در اختیارشان می‌گذارد. خوب است شما هم سعی کنید در زمان حال بمانید و برای رسیدن به اهداف‌تان در زندگی، استراتژی‌های واقع گرایانه در پیش بگیرید و با پرداختن به راههایی که دور از ذهن و واقعیت به نظر می‌رسند خود را دچار تشویش و آشفتگی نکنید. اگر چیزی برای‌تان جالب و لذت بخش بود، در لحظه بمانید و روی همین احساس‌تان تمرکز کنید.

 

غلبه بر استرس

 

4روی مثبت‌ها تمرکز می‌کنند

حفظ خونسردی در شرایط استرس برانگیز، کار ساده‌ای نیست. یکی دلایلی که افراد موفق می‌توانند خونسردی و آرامش خود را حفظ کنند این است که به مثبت‌ها توجه می‌کنند. یعنی جملاتی را به زبان نمی‌آورند که به خودشان ضربه بزنند، مثلا: «هیچ چیزی درست نخواهد شد» یا «من نابود خواهم شد!». افراد موفق دریافته‌اند که تمرکز کردن به مثبت‌ها، برای‌شان مفید است. مثلا اگر اشتباهی مرتکب شوند می‌گویند: «من در این قسمت اشتباه کرده‌ام اما در آن زمینه درست و خوب عمل کرده‌ام». این بار اگر به چالشی دشوار روبرو شدید، سعی کنید جوانب مثبت این چالش را هم پیدا کنید. چطور است رویکرد موثر ایجاد تغییرات مثبت را در پیش بگیرید.


 

5حد و حدود تعیین می‌کنند

یکی از سخت‌ترین چیزهایی که همه‌ی ما با آن مواجه می‌شویم، تعیین حد و حدودی درست در حوزه‌ی کار و سایر مسئولیت‌هاست. در دنیای الکترونیک زده‌ی امروز که هیچ درنگی هم ندارد، تقریبا همه‌ی ما مشکلات خود را با رویکردهای نادرست تشدید می‌کنیم.

 

اما افراد موفق یاد گرفته‌اند که برای مدیریت استرس‌های زیاد و دست و پاگیر خود، نیاز دارند شرایط و حدودی تعیین کنند که تا حد ممکن، کمتر در معرض استرس قرار بگیرند. یعنی در این مورد که دیگران تا چه حد می‌توانند به آنها دسترسی داشته باشند، حد و حدودی مشخص می‌کنند.

 

آنها کشف کرده‌اند که با محدود کردن زمان‌های آنلاین بودن‌شان بهتر می‌توانند خلق و خو و روحیه‌ی خود را کنترل کرده و هر وقت بحرانی بروز کرد، با خونسردی واکنش نشان بدهند. چطور است شما هم در مورد روابط خود با دیگران حد و مرزهایی تعیین کنید؟ سعی کنید درباره‌ی زمان‌های آنلاین بودن یا روشن بودن گوشی‌تان، تصمیم‌های هوشمندانه‌تری بگیرید و برای اوقات آرامش و استراحت خود ارزش قائل باشید.

 

راه های غلبه بر استرس

 

6به تغذیه‌شان اهمیت می‌دهند

البته این توصیه‌ای است که گفتنش ساده‌تر از عمل کردن است، اما شدنی است. افراد موفق این را هم آموخته‌اند که با ایجاد عادت‌هایی کوچک پیرامون تغذیه‌ی خود، تمرکز روی غذاهای پُرپروتئین و انتخاب‌های سالم می‌توانند زمان‌های طولانی‌تری آرام و متمرکز باقی بمانند.

آنها این را هم خوب می‌دانند که قند و شیرینی تا چه اندازه روی خلق و خوی‌شان اثر دارد و مراقب مصرف شیرینی‌جات و کافئین‌شان هستند. انجام فعالیت‌های بدنی در کنار تغذیه‌ی درست، بهترین نتایج را دربر دارد. چطور است شما هم از تغییرات کوچک شروع کنید و هر روز با خلق یک عادت کوچک سالم به سمت هدف‌تان قدم بردارید؟ می‌توانید غذاهای پُرچرب را با غذاهای کم کربوهیدارت و پُرپروتئین جایگزین کنید. یک تغییر کوچک مثلا می‌تواند این باشد که یکی از فنجان‌های قهوه‌ی روزانه‌ی خود را با یک لیوان آب جایگزین کنید.


 

7خواب برای‌شان الویت دارد

دانشمندان مدتهاست که فهمیده‌اند خواب با استرس، ارتباط مستقیم دارد. افراد بسیار موفق و کارآمد، درک بسیار درستی از خواب انرژی بخش دارند و می‌دانند که خواب با کیفیت، لازمه‌ی بی‌قید و شرط ِ تندرستی است. افراد موفق یاد گرفته‌اند برای دور ماندن از اضطراب، خواب منظم را بخشی حتمی از زندگی خود کنند. آنها آگاهند که ریتم شبانه روزی بدن‌‌شان چگونه است و به صدای بدن‌شان گوش می‌دهند و هر وقت اعلام نیاز به خواب شد، به خوبی جواب می‌دهند. خوب است شما هم دقت بیشتری به ساعت درونی‌تان داشته باشید و عادت کم خوابی را ترک کنید.


 

8قدردان هستند

افراد موفق قادرند بیشتر به چیزهایی که دارند توجه کنند تا چیزهایی که ندارند. آنها درک کرده‌اند که تمرکز روی داشته‌ها و مثبت‌ها، کمک‌شان می‌کند منفی‌ها را به حداقل رسانده و آرامش بیشتری داشته باشند. قدردانی به آنها این امکان را می‌دهد تا در مواجهه با روزهای سخت، صبر و شکیبایی و قدرت بیشتری داشته باشند. چه خوب است شما هم هر روز، یک یا دو چیز بابت قدردان و شاکر بودن پیدا کنید. می‌توانید چندتا از نعمت‌ها و داشته‌های‌تان را روی کاغذ بنویسید و هر هفته، چیزهایی به آن اضافه کنید.

 

استرس

 

9. «غیرممکن» برای‌شان وجود ندارد

شاید در این مورد زیاد شنیده باشید و توصیه‌های جورواجوری به شما شده باشد، اما واقعا چگونه می‌شود؟ خیلی‌ها عقیده دارند نمی‌توانند موقعیت خود را تغییر دهند چون این کار، فراتر از توان و قدرت آنهاست. اما افراد موفق این طر فکر را برای خود سمی می‌دانند. عبارت ِ «من نمی‌توانم» ظاهرا در کلام آنها جایی ندارد. چطور است شما هم همین الان انتخابی بکنید که بتوانید تغییری در موقعیت خود ایجاد کنید و واقعا باور داشته باشید (واقعا!) که قادرید زندگی دلخواه‌تان را فراهم کنید.


 

10به حامیان خود تکیه می‌کنند

آنهایی که در زندگی موفق می‌شوند و به جایگاه خوبی می‌رسند این را می‌دانند که موقعیت خود را به تنهایی و بدون حمایت و کمک دیگران به دست نیاورده‌اند و در هر جایی از مسیر مطمئنا به دلگرمی‌های آنها نیاز خواهند داشت.

 

به عبارتی دیگر، این اشخاص یاد گرفته‌‌اند که تجربه کردن شرایط گوناگون لازمه‌ی موفقیت است و این تجربیات ِ پُر فراز و نشیب، طبیعتا استرس‌هایی با خود دارند و هر وقت شرایط سخت و طاقت فرسایی پیش آمد به این دوستان حامی مراجعه می‌کنند تا از آنها انرژی و آرامش بگیرند و البته این یک رابطه‌ی دوطرفه است و خود این افراد موفق هم هر زمان که دوستان‌شان نیاز داشتند، خود را به آنها می‌‌رسانند.

 

اگر فکر کنید مجبورید بار ِ تمام استرس‌های زندگی‌تان را به تنهایی به دوش بکشید چه احساسی خواهید داشت؟ پس چه خوب است حلقه‌ای از دوستان و حامیان داشته باشید و احساسات خود را با آنها به اشتراک بگذارید. خودتان هم برای تسکین استرس‌ها و اضطراب‌های آنها، مشتاق باشید.

احمدرضا کرامت

گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده

Stress

دانلودpdf مقاله :چگونه بر استرس خود غلبه کنیم؟

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Positive-energy-absorption


جذب انرژی مثبت


اهمیت انرژی مثبت چیست؟

در اطراف کل موجودات هاله ای از انرژی وجود دارد که موجب جذب اشیا و افراد میشود.اشیا قادر به کنترل این هاله و انرژی نیستند در حالیکه انسان هم می تواندآنرا کنترل کند و هم می تواند با آن بر دیگران اثر گذارد.به همین دلیل است که روانشناسان تأکید دارند همواره مثبت فکر کنید و نسبت به دیگران نیز خوش بین باشید و حتی به شوخی افکار منفی را به یکدیگر منتقل نکنید.


تفکر مثبت

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام می دهیم یا اندیشه هایی که می کنیم و حرف هایی که بر زبان می آوریم ، مجازاتها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص می کنیم.

یعنی اگر تفکرات و اندیشه های ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب می کنیم و اگر تفکرات و اندیشه ای ما منفی باشند ، به تناسب انرژی منفی موجود در ژیرامونمان را جذب می کنیم.راستی انرژی مثبت چیست؟

انرژی مثبت اساساً همان چیزی است که در ذهن خود تصوری درست از آن داریم؛ یعنی همان نور- خوبی - محبت- عشق- انفاق- صبر-احسان به همنوع - امیدواری و...

 

و به همان اندازه انرژی منفی همان چیزی است که در ذهن خود تصویری درست از آن نداریم؛ تاریکی و ظلمت ونفرت(که مهمترین سلاح برای شیطان به شمار می رود) بد جنسی ،شرارت، رذالت ،بی صبری، خود خواهی ،تعصب، نا امیدی و یاس و اندوه  این دو انرژی مثبت و منفی در مخالفت از همدیگر فعالیت می کنند و ضد یکدیگر و زمانی ما بتوانیم این انرژی ها را در درونمان،آرام سازیم و بر آنها تسلط یابیم بی درنگ خدمتگذار ما می شوند. هر چیز مثبت ، مثبت خود را جذب می کند و هر چیز منفی ، منفی خود را .

نور در جستجوی نور است و ظلمت شیفته ظلمت پس چنانچه ما کاملاً مثبت یا کاملاً منفی بشویم کم کم به سراغ اشخاصی می رویم و جذب می شویم که مانند خود ما هستند. اما نباید فراموش کرد که ما خود مثبت و یا منفی را انتخاب می کنیم . صرفاً با تفکر اندیشه های مثبت و بیان مطالب خوب و مثبت قادر می شویم انرژی مثبت را به خود جذب کنیم . زیرا انسان با بیان مطالبی ، قادر است میدان انرژی اطراف بدنش را تحت تأثیر قرار دهد .

زیرا قدرتی عظیم در افکار و اندیشه های ما نهفته است و این خود ما هستیم که محیط اطرافمان را با افکاری که در ذهن داریم ، می آفرینیم .

 

روح قدرتی عظیم برای کنترل ذهن دارد و ذهن نیز بر جسم تسلط دارد و زمانیکه ذهن و فکر ما منفی باشد ، انرژی منفی اطراف را جذب کرده و باعث ضعف تدریجی سیستم دفاعی بدن شده و کالبد فیزیکی یارای مقاومت و مصونیت از بیماریها و امراض را ندارد و این زمانی پیش از پیش صادق است که افکار ما (منفی) بر حول محور وجود خودمان بچرخد و به نیازها و مشکلات دیگران اهمیتی ندهد .

 

حال آنکه اگر به فکر خدمت به دیگران باشد می تواند امراض خود را شفا دهد . با پرورش نیروی ایمان که مانند کشت گیاهان است و داشتن این تصور که اگر خوبی کنیم ، خوبی دریافت می کنیم و اگر بدی کنیم ، بدی دریافت می کنیم و اینکه با داشتن تفکر مثبت و بیان جملات و واژه هایی هر چند ساده که قادرند یکی از دو نوع انرژی مثبت و یا منفی را جذب کنند ، باورمان نمی شود که این خود ما هستیم که می توانیم راهرویی پیچ در پیچ از ناامیدی و اندوه خود بیافزاییم .

 

به همان اندازه ما می توانیم جاده ای عریض و پهن و دلپذیر از تحقق یافتن تمام آرزوها و امیدهایمان و سعادت و نیکبختی مان ، پدید بیاوریم.

 

حقیقت این است که اندیشه های ما ، از قدرتی خارق العاده برخوردارند. مثـبت انـدیشی بـه هـمراه خـود صـلح، آرامــش، موفقیت، بـهبود در روابـط، و سلامت جسمی را به دنبال دارد. با اتکا به تفکرات و انرژی مثبت کارهای روزمره را راحت تر میتوان به پایان رسـاند، زنـدگی روشـنی در انتـظارتان خواهد بود، و نهایتاً شادی و رضایت بیشتری پیش رویتان قرار خواهد گرفت.

مثبت اندیشی فـرآینـدی همه گیر است. افرادی که در کنار شما هستـند از تـفـکرات و حـالات درونـی شـما تـاثیر میپـذیرنـد. سعی کنید تا جایی که می توانید به خوشحالی،مـوفـقـیت، و سلامت فکر کنید. با چنین طرز تفکری دیگران تمایل پیدا می کنند تا شما را در کارهایتان یاری کنند. آنها از امواج مثبتی که شما از خود ساطع می کنید به شدت لذت می برند.

 

به منظور بهره گیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید، نتیجه موفقیت آمیز تمام تلاش های خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید؛ همچنین از هر گونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان مضایقه نکنید.


 

مثبت گرایی موثر

چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جمله مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، می باشد. باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیق ترین لایه های مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید.

 

مثبت اندیشی و انرژی مثبت موقتی آن هم تنها برای چند لحظه کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترس های خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بی عقیدگی را از خود دور کنید. همانطور که پیش تر نیز بدان اشاره شد، کمی تلاش و اقدام موثر درونی در این زمینه از ملزومات قضییه به شمار می رود.


آیا به راستی قصد دارید که در درون خود یک تغییر بنیادین ایجاد کنید؟ آیا قصد دارید که روش اندیشیدن خود را تغییر دهید؟ آیا دوست دارید صاحب قدرتی ذهنی شوید و با استفاده از آن تاثیر مثبتی بر روی خود، اطرافیان و محیط پیرامونتان بگذارید؟

در این قسمت نکاتی ارائه شده که با استفاده از آن به راحتی می توانید قدرت مثبت اندیشی و انرژی مثبت را در خود افزایش دهید:

 

در مکالمه های درونی فقط از عبارات مثبت استفاده کنید. از لغاتی نظیر: "من میتوانم"،  "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است"، و "از عهده انجام آن بر می آیم" استفاده کنید.

 

  • همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.

 

  • از افکار منفی به شدت دوری کنید. با حفظ آرامش، ذهن خود را از منفی گرایی منحرف سازید و آنها را با افکار سازنده و شادی بخش جایگزین سازید.

 

  • در هنگام صحبت کردن با دیگران از لغاتی استفاده کنید که حس احترام، شادی و موفقیت را در آنها زنده کند.

 

  • پیش از اینکه هر یک از پروژه های خود را عملی کنید، نتیجه موفقیت بخش آن را در ذهن خود مجسم کنید، اگر این کار را با تمرکز و ایمان کامل انجام دهید، مطمئناً از نتیجه بدست آمده شگفت زده خواهید شد.

 

  • سعی کنید حداقل روزی یکبار یک صفحه از اشعار امید بخش ادبی را مطالعه کنید.

 

  • فیلم و سریال هایی را تماشا کنید که باعث ایجاد خوشحالی در شما می شوند.

 

  • اخبار نگاه کنید و روزنامه بخوانید، اما این کار را کاملاً بیطرفانه و بدون جانبداری از فرد یا گروه خاصی انجام دهید.

 

  • با افرادی معاشرت کنید که خودشان منشا نیروها و انرژی مثبت هستند.

 

  • هنگام نشستن و یا راه رفتن کمر خود را راست نگه دارید، این امر توانایی های ذاتی و اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد.

 

  • پیاده روی کنید، شنا کنید و یا ورزش های دیگری انجام دهید. این امر حس مثبت گرایی را در وجود شما زنده نگه می دارد.

 

  • فقط مثبت فکر کنید و در افکار خود تنها نتایج مثبت را مورد محاسبه قرار دهید. اگر در حال حاضر زندگی بر وفق مراد شما نیست، مطمئن باشید که با انرزی مثبت و مثبت اندیشی میتوانید همه چیز را تغییر دهید.

 

تکنیک انرژی مثبت شفابخش الهی

حال در ذهن خود هر 4 شاخه گل را دوباره روبه روی خود در دست بگیرید. سپس از انرژی شفابخش الهی بخواهید تا بر این گل ها بتابد. انرژی مثبتالهی قادر است تا از پوشش محافظ عبور کرده وارد آن شده و بر گل ها بتابد. حال توجه کنید که چه اتفاقی برای گل های شما می افتد.

 

تست بعدی را پس از اینکه این مدیتیشن را انجام دادید، بخوانید و نتیجهٔ کار را در رابطه با مطالب بعدی بررسی کنید.

در زمانی که خشم و کینه، حسادت و یا غم و غصه خود را به روی گل می ریزیم، اغلب گل یا پژمرده می شود و یا تیره و حتی سیاه می گردد. از این طریق خواستم به شما نشان دهم که این انرژی های منفی با روح و چشم ما چه می کنند و یا زمانی که از افکار، احساس ها و یا کلام ما ساطع می گردند، چه بلائی بر سر محیط اطراف و خانواده مان می آورند. در ضمن، زمانی که نور الهی و انرژی شفابخش الهی را به آن می تابانیم به یکباره سالم شده، به رنگ سفی بازگشته و یا حتی بسیار زیاد می شوند و به این شکل نیز دوباره شما می توانید شاهد باشید که انرژی شفابخش الهی وقتی وارد بدن ما شود، چه اتفاقی می افتد.

شما می توانید هر یک از این تکنیک ها را به طور جداگانه نیز اسفاده کنید ولی برای تخلیهٔ انرژی منفی به طور حتم به دور خود پوشش محافظ بکشید تا محیط خانهٔ خود را مسموم نسازید.

تخلیهٔ انرژی منفی و گرفتن انرژی مثبت الهی می تواند در ایجاد آرامش و سلامت و درمان و جذب برکت و نعمت (طبق قانون جذب و تابش) به زندگیمان، به ما کمک کند.

حضور انرژی الهی که همه شفا، برکت، عشق، رحمت، آرامش و سرور است، نیز خود ما و محیط اطرافمان را به طور کامل تغییر خواهد داد.

ضمن آنکه با این تکنیک ها می توانیم به مرور، تمامی خشم ها، حسادت ها، عصبانیت ها، کینه ها، غصه ها و بیماری ها را از روح و جسم خود پاک نمائیم.

در ضمن می توانیم از تکنیک پوشش محافظ و انرژی الهی برای افراد خانواده مان، دیگران و حتی کشورمان نیز استفاده کنیم.

ولی هرگز روی تخلیه انرژی منفی افراد دیگر کار نکنید. به خودتان یاد بدهید انرژی مثبت ، خودشان برای خود کار کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Principles-of-Success-in-Marital-Relationships

اصول موفقیت در روابط زناشویی


اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه در روابط زناشویی

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم. این نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون:

 

1آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.


 

2رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.


 

3آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.


 

4آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.


 

5آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.


 

6افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.


 

7 -هرآنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.


 

● اصل دوم: درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها در روابط زناشویی

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس درواقع مکمل آنان بوده و به هرکدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت شعق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.


 

● اصل سوم: داوری نکردن در روابط زناشویی

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.


 

 اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظر روابط زناشویی

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسوولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.


 

 اصل پنجم: تمرین بخشش در روابط زناشویی

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

اما پنهان کردن رنجش و سرکوب کردن خشم در اصل کار بی حاصلی است چراکه بسیاری از ما وقتی رنجشی به دل داریم هرگز نمی توانیم آن را از کسی که به حرف هایمان گوش می کند پنهان کنیم، حتی اگر تلاش بسیاری برای این کار انجام دهیم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک روابط زناشویی موفق داشته باشیم.

 


رفتارهای اشتباه در روابط زناشویی

 

1روابط زناشویی،زن هایی که مثل پلیس های ترافیک عمل می کنند

 

یعنی زنهایی که حین عمل جنسی از مردشان می خواهند کاری را انجام دهد. مثلاً می گویند، لباسم را آرام دربیار، حالا گردنبندمو دربیار، نه نه نه اینقدر تند، با دستت موهامو نوازش کن، و و و.... بله خیلی از خانم ها هستند که موقع رابطه جنسی چنین رفتاری دارند. در تحقیقاتی که ما انجام دادیم مردها واقعاً از این رفتار متنفر بودند. البته ابراز احساستان درمورد رابطه جنسی بااینکه مثل یک پلیس ترافیک دستور بدهید، خیلی فرق می کند.روابط زناشویی


 

 2. زن هایی که در بستر، بی تحرک هستند

کاملاً واضح است که این کدام دسته از خانم ها می باشند. خیلی از زنها هستند که فقط در تختخواب دراز می کشند و بقیه کارها مسئولیتش با مرد است. قدیم عرف به این شکل بوده است اما امروز اصلاً برای هیچ مردی قابل قبول نیست. مردها دوست دارند خانمشان به آنها واکنش دهد. این مهمترین شکایتی بود که در این تحقیقات مردها از خانم هایشان داشتند.


 

3. روابط زناشویی،زن هایی که به خودشان نمی رسند

این مسئله بیشتر مربوط به خانم های متاهل است. خیلی از ما اینطور هستیم. بعد از ازدواج چندان به خودمان رسیدگی نمی کنیم. چند نفر از شما تا به حال این جمله به ذهنتان خطور کرده که "الان دیگر زنش هستم لازم نیست تحت تاثیرش بگذارم."؟ مطمئن باشید نظر مردها چیز دیگری است. در این تحقیقات، مردها از زنهایی که خودشان را ول کرده و دیگر رسیدگی های لازم را به خودشان نمی کنند، بدگویی می کردند. مثلاً اصلاح نکردن بدن، درست نکردن موها، پوشیدن لباسهای زیر پاره، بوی بد دهان، رسیدگی نکردن به ناخن ها و از این قبیل. پس کمی برای خودتان وقت بگذارید و همیشه خودتان را مرتب و سرحال نگه دارید.


 

4. زن هایی که مداوم از خودشان و بدنشان بدگویی می کنند

باید یاد بگیرید که جسمتان را دوست داشته باشید. این شوهرتان را خیلی تحریک می کند. آنها از اینکه بخواهید مدام در مورد نواقص و اشکالاتتان غر بزنید خسته می شوند.


 

5. روابط زناشویی،زن هایی که فقط به وضعیت مادی مرد توجه دارند.

میدانم که خیلی از شما ممکن است بگویید که این آخرین چیزی است که به ذهنتان خطور می کند. اما خیلی از زنها هم هستند که فقط به خاطر پول مرد با او همخوابه می شوند. مردها واقعاً از این رفتار متنفر هستند و مطمئناً حق هم دارند. این خیلی سنگدلانه است.


 

6.روابط زناشویی، زن هایی که درمورد دوست پسرهای قبلیشان حرف می زنند

این مسئله برای مردها بسیار ناراحت کننده است و آیا می توانید حق را به آنها ندهید؟ خواهشاً تاریخچه روابط خودتان را با مردهای دیگر برای خودتان نگه دارید. اگر شما هم جای او بودید، مطمئناً دوست نداشتید بایستید و او از دوست دخترهایش برایتان تعریف کند.


 

7. روابط زناشویی،زن هایی که لباس زیر های زیبا نمی پوشند

مردها اصلاً شبیه هم نیستند و سلیقه آنها در لباس زیر هم شبیه به هم نیست. همه چیز به سلیقه مرد شما بستگی دارد. پس با خود او در این باره صحبت کنید و ببینید او چه دوست دارد. طبق تحقیقات، لباس زیر نقش بسیار مهمی در تحریک مردها دارد.


 

8. روابط زناشویی،زن هایی که خیلی در بستر حرف می زنند

این مسئله کمی برای من عجیب بود چون اصلاً نمی توانم به ذهنم راه بدهم که ممکن است فکر کنید، صحبت کردن درمورد پرداخت قبض ها می تواند باعث تحریک همسرتان در تخت شود. اما خیلی افراد هستند که این رفتار را دارند و خیلی از مردها این را بعنوان یکی از مهمترین رفتارهایی که تحریک جنسی آنها را متوقف می کند، گزارش کرده اند.


 

9. روابط زناشویی،زن هایی که تظاهر می کنند

مطمئنم همه ما یکی دو بار هم که شده اینکار را انجام داده ایم. دربرخی از مراحل زندگی برای اینکه مردمان فکر نکند اشکالی دارد، نقش بازی کرده ایم. اما برای او بهتر است که به او حقیقت را بگویید و بگویید که فعلاً حال و حوصله رابطه جنسی ندارید تا اینکه بخواهید برایش تظاهر کنید. خیلی اوقات زنها آنقدر فکر و خیال در سرشان است که نمی توانند روی آن موضوع تمرکز کنند و حوصله رابطه جنسی ندارند و بنابر تحقیقات اکثر مردها می توانند این مشکل شما را بپذیرند. پس دفعه بعدی که حوصله رابطه جنسی نداشتید، به جای نقش بازی کردن حقیقت را به همسرتان بگویید.


 

10. روابط زناشویی،زن هایی که هیچوقت شروع کننده رابطه جنسی نیستند

 

این رفتار هم از جمله رفتارهایی است که قدیم کاملاً طبیعی بوده است. قدیم این مردها بودند که همیشه باید رابطه جنسی را شروع می کردند و اولین حرکات را انجام می دادند اما در این دنیای جدید، همه چیز فرق کرده است. مردهای ما دوست دارند  که هر از گاهی هم خانمشان شروع کننده باشد. اینکار برای خیلی از خانم ها سخت است چون از آن اول تصورشان این بوده که نباید خودشان را پایین بکشند و پیشقدم شوند. اما من این اطمینان را به شما می دهم که بااینکار نه تنها خودتان را کوچک نمی کنید، بلکه همسرتان را هم به ادامه رابطه بیشتر تحریک می کنید.

همانطور که قبلاً گفتیم مردها خیلی با هم تفاوت دارند. این شما هستید که باید روحیات آنها را شناخته و ببینید کدامیک از این خصوصیات شعله تحریک جنسی آنها را خاموش می کند. در این زمینه با خود او حرف بزنید و از جوابی که ممکن است به شما بدهد اصلاً ناراحت نشوید. فقط سعی کنید که خودتان را اصلاح کرده و برای بهبود روابط زناشویی بکوشید.

 

 

دانلودpdf مقاله :اصول موفقیت در روابط زناشویی

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت

https://keramatzade.com/Psychology-of-love

روانشناسی عشق


احتمالا شما هم زیاد شنیده اید که دو نفر با عشق ازدواج کرده اند اما بعد از مدت کوتاهی کارشان به طلاق کشیده است و هرچه محبت داشته اند زیر پا له کرده اند؛ اما اشتباه نکنید.روانشناسی عشق نمی تواند به این سرعت و تنها در یک مدت کوتاه از بین برود. بدون شک آنچه در این ازدواج ها عشق نامیده اند تنها هوسی زودگذر بوده که در ابتدا با ظاهر عشق خود را نمایان کرده است.

اما واقعا چطور می توان مرز میان عشق و هوس را مشخص کرد. مسلما کار راحتی نیست اما ناممکن هم نیست. در اینجا سعی کرده ایم تفاوت های عشق و هوس را در سه رکن اصلی رابطه از زبان شری و باب استرتف (زوج روانشناس مشهور) برای تشخیص روانشناسی عشق واقعی برای تان بیان کنیم تا شاید بتوانید این دو را کمی از هم تشخیص دهید.


 

روانشناسی عشقheart

 

عمیق است و غیر قابل توصیف و تمایلی تمام ناشدنی به سمت معشوق است تا جایی که می توان آن را از دوست داشتن متمایز کرد. برای عاشق حالت ها و لذت های خودش مهم نیست بلکه تنها به دنبال تامین خواست معشوق است. عشق، عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود و عاشق هیچ گاه خود را حقیر نمی بیند.

 

روانشناسی عشق و هوس

 

احساسی است که خیلی از اوقات در نگاه اول با عشق اشتباه گرفته می شود در حالی که تنها یک احساس ناگهانی و زودگذر نسبت به کسی است که شاید فرد او را به خوبی نشناسد. این احساس با عشق اشتباه گرفته می شود چرا که به شدت فرد را جذب می کند در حالی که محور آن چیزی جز لذت نیست.

 

روانشناسی عشق (وقتی عشق است)

او می تواند به راحتی با شما در مورد مسائل زندگی مثل مسائل مالی، بچه ها و چیزهایی که او را می ترساند با شما صحبت کند چراکه برای او مهم ترین هدف پیش بردن زندگی و بهبود آن به همراه شماست.

او می تواند با شما بحث کند و در نهایت هم نقاط مشترکی پیدا کند که بتوانید به تفاهم برسید؛ هیچ وقت فراموش نکنید که بحث کردن نشانه این است که شما دو نفر توانایی این را دارید که با هم حرف بزنید.

او با شما کاملا صادق و راحت است و می تواند به آسودگی در مورد احساساتش صحبت کند.


روانشناسی عشق(وقتی هوس است)

و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.

او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.

و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.

او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.

عشق

 

شما را برای خودتان می​خواهد یا برای خودش؟

 

روانشناسی عشق(وقتی عشق است)

او تمام ایرادها و عیب های شما را به خوبی می بیند ولی می تواند به راحتی آنها را قبول کند و مشکلی با آنها نداشته باشد.

او پشتیبان خوبی برای شماست و می تواند مشوق فعالیت های شما در زمینه های موردعلاقه تان باشد. او شما را تشویق می کند که برای خودتان هویتی مستقل داشته باشید.

او برای گوش کردن به حرف های شما وقت می گذارد و سعی می کند آنها را درک کند و از نقطه نظر شما هم به مسائل نگاه کند.


روانشناسی عشق(وقتی هوس است)

او و شما در مقابل دیگران به راحتی از یکدیگر انتقاد می کنید و ایرادهای همدیگر را به رخ می کشید.او آن چنان که باید به شما فضا نمی دهد که بتوانید به فعالیت های موردعلاقه تان بپردازید.خودش چندان به زندگی دور از شما علاقه ای ندارد و ترجیح می دهد تمام دقایق روز را در کنار شما باشد.

 سعی می کند کاری کند که شما به سبک و با استانداردهای او زندگی کنید؛ حتی دوست دارد به شما شکل دهد تا همان کسی شوید که او می خواهد و هویتی داشته باشید که او دوست دارد.


 

تست روانشناسی عشق

این تست یک تست ساده و جذاب است . با صداقت و درستی به آن جواب دهید .در نظر داشته باشید که ممکن است شما به سوالی برسید و از گزینه های داده شده پاسخی را انتخاب کنید که فکر می کنید جواب بهتری دارد ویا مناسب تراز گزینه ی دیگر است . این کار کاملا اشتباه است . پس سعی کنید خودتان را در جایگاه فردی قرار دهید که اتفاقات برای او می افتد در این حالت اطمینان داشته باشید که سوالات و پاسخها به واقعیت نزدیکتر خواهد شد تا از پاسخ های آن لذت کافی را ببرید

 

عشق

پس شروع می کنیم

 

1)روانشناسی عشق ،شما به طرف خانه ی کسی که دوستش دارید می روید . راه برای رسیدن دارید یکی کوتاه و مستقیم است که شما را سریع به مقصد می رساند ولی خیلی ساده و خسته کننده اما راه دوم به طور قابل ملاحظه ای طولانی تر است ولی پراز مناظر زیبا و جالب . حال شما کدام راه را برای رسیدن به خانه ی محبوبتان انتخاب میکنید ؟ راه کوتاه یا بلند؟

2در راه 2 مزرعه گل رز می بینید! یکی پر از رزهای سفید ودیگری پر از رزهای قرمز . سپس شما تصمیم می گیرید 20 شاخه از رز ها را برای او بچینید . چند تا را سفید و چند تا را قرمز انتخاب می کنید ؟شما باید یا همه را یگرنگ و یا ترکیبی از دو رنگ را انتخاب کنید

 

3بالاخره شما به خانه ی او می رسید یکی از افراد خانه درب را به روی شما باز می کند شما می توانید از آنها بخواهید که دوست شما را صدا بزنند . یا اینکه خودتان او را خبر می کنید؟حال چکار می کنید؟

 

4شما وارد منزل شده به اطاق او می روید . ولی کسی آنجا نیست . پس تصمیم می گیرید که رزها را همان جا بگذارید حال ترجیح می دهید آنها را لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟

 

5شب می شود . شما و او هر کدام در اطاق های جدا گانه ای می خوابید . . صبح زمانی که بیدار می شوید به اطاق او می روید . به نظر شما وقتی که به آنجا می روید او خواب است یا بیدار ؟

 

سوال آخر ) وقت برگشتن به خانه است ، آیا راه کوتاه و ساده را انتخاب کنید؟ یا تر جیح می دهید از راه طولانی و جالب تر بروید؟


پاسخها

 

پاسخ سوال اول) جاده نشان دهنده ی عشق است!! اگر را کوتاه را انتخاب کرده اید زود عاشق می شود واگر راه طولانی را انتخاب کرده اید به سادگی عاشق نمی شوید و زمان بیشتری برای آن صرف می کنید

 

پاسخ سوال دوم ) تعداد رزهای قرمز نشان دهنده ی آن است که در رابطه چقدر از خودتان مایه می گذارید و تعداد رز های سفید نشان می دهد که شما چقدر در آن رابطه از طرف مقابل انتظار محبت دارید

بطور مثال اگر 18 رز قرمز و 2 رز سفید انتخاب کرده اید بدین معناست که شما 90% محبت می کنید و 10% انتظار محبت از طرف مقابل دارید

 

پاسخ سوال سوم ) این سوال نشاندهنده ی طرز برخورد شما با مشکلات در یک رابطه است . اگر شما از اعضای خانواده درخواست کرده اید که محبوبتان را صدا بزنید بدین معناست که شما از مواجه شدن با مشکلات می ترسید و امیدوار هستید که مشکلات به خودی خود حل شود . ولی اگر خودتان به اطاقش رفته اید که او را از حضور خود مطلع کنید این نشان می دهد که شما خود با مشکلات روبرو می شوید و دوست دارید آنها را خودتان هر چه زودتر حل کنید

 

پاسخ سوال چهارم ) محل قرار دادن رزها نشان دهنده ی اشتیاق شما به دیدن محبوبتان است . اگر آنها را روی تخت می گذارید نشان می دهد که دوست دارید او را زیاد ببینید و اگر آنها را لب پنجره قرار می دهید یعنی اگر او را زیاد هم نبینید مشکلی بوجود نمی آید

 

پاسخ سوال پنجم ) این سوال نگرش و طرز فکر شما در مورد کاراکتر و شخصیت فرد محبوبتان را مشخص می سازد. اگر شما او را در حالیکه خوابیده است در اتاق می بینید یعنی او را همانطور که هست دوست دارید و اگر او را بیدار دیده اید یعنی انتظار دارید که مطابق میل شما بشود

 

پاسخ سوال آخر )روانشناسی عشق، راه بازگشت به خانه نشان دهنده ی دوام عشق شماست . اگرراه کوتاه را انتخاب کرده اید مدت عاشق شدن بودن و دوست داشتن شما کوتاه است و اگر راه بلند را انتخاب کرده اید مدت زیادی در عشق خود پایدار می مانید

 

                                                                                    دانلودpdf مقاله :روانشناسی عشق

مطالب مرتبط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رضا کرامت